وقتی پزشکی قانونی جنون مرد جوان که همسرش را کشته و دست به خود زنی زده بود را تایید کرد وی با قرار میلیاردی آزاد شد. اما پدر زنش به این قرار اعتراض کرد و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شد.
حالا که با زیرکی وارد زندگی «آراد» شدم و با گرفتن مهریه سنگین اموالش را توقیف کردم و به ثروت هنگفتی دست یافتم، ولی باز هم احساس میکنم هیچ چیزی در زندگی ندارم چرا که نفرت و بی اعتمادی جای عشق و علاقه را گرفته است و من در حالی احساس پوچی میکنم که...
زندگی آشفتهای داشتم، دیگر هیچ علاقهای بین من و همسرم وجود نداشت، در واقع انتخاب اشتباه من و پافشاری بر این اشتباه عشقی، روزگارم را به جایی رساند که مجبور به طلاق شدم. میخواستم سرنوشت خود و فرزندانم را تغییر دهم، اما از چاله به چاه افتادم به گونهای که ...
آن شب دوست دخترم را به منزلمان کشاندم تا عشقم را به او ثابت کنم! به همین دلیل ناگهان تیغ را روی دستم کشیدم تا با جاری شدن خون، به آن دختر بگویم که من دیگر به او وابسته شده ام و نباید با دوست من ارتباطی داشته باشد، اما هنوز خون از دستم میچکید که تلفن او زنگ خورد و پیامد آن یک حادثه هولناک بود و ...
پول و ثروت پدر همسرم از پارو بالا میرفت و روزی که من داماد این خانواده شدم، همه اقوام و آشنایان با خوشحالی به من تبریک میگفتند و معتقد بودند که ازدواج موفقی داشته ام. اسم من تا مدتها زبانزد پسرهای فامیل شده بود و همه آرزو میکردند همسر پولداری نصیبشان شود.