آمنه بهرامی که ۱۸ سال قبل در حمله مرد اسیدپاش بینایی دو چشم خود را از دست داده است، می‌گوید: خودم باید حکم قصاص را اجرا می‌کردم و حالا پشیمانم که این کار را نکردم، انگار بخشش قصاص عضو اسیدپاش‌ها را وقیح می‌کند.
همه چیز در یک چشم برهم زدن اتفاق افتاد. نادیا، سوزشی خفیف روی صورت خود حس کرد و تا چند ثانیه باورش نمی‌شد آنچه بر جان او نشسته است داغ خانمانسوز اسید باشد.
متهم گفت: مدتی است که به مصرف شیشه معتاد شده‌ام و زمانی که شیشه مصرف می‌کنم دچار توهم می‌شوم. شب حادثه هم به‌خاطر موادی که مصرف کرده بودم دچار توهم و با پدر و مادرم درگیر شدم و در ادامه مقداری اسید که در خانه داشتم روی آن‌ها ریختم و از خانه فرار کردم. در پارک بودم که ناگهان مأموران پلیس را دیدم و آن‌ها دستگیرم کردند.
اسیدپاشی یکی از جرائم خشن محسوب می‌شود که بامداد سه شنبه اسیدپاشی مرموزی در شرق تهران رخ داد. در این اسیدپاشی مرد جوان پس از پیاده شدن از خودرویش هدف اسیدپاشی قرار گرفت و در حالیکه مرد جوان زن همسایه را عامل این اسیدپاشی معرفی می‌کند زن جوان ادعای عجیبی را پیش روی ماموران قرار داد.
نماینده مردم اصفهان در خصوص پرونده‌های اسیدپاشی در اصفهان گفت: اسیدپاشی هایی که در اصفهان اتفاق افتاد فقط به صورت دختران بدحجاب نبود، بلکه دخترهای محجبه و انقلابی هم مورد این خشونت قرار گرفتند.
تاکنون ۲۹ مورد از حملات اسیدپاشی در مکزیک ثبت شده که پنج مورد آن در سال ۲۰۲۱ روی داده است، اما بنیاد «کارمن سانچز» اعلام کرد که این آمار تنها بخشی از تعداد واقعی است.
فرمانده نیروی انتظامی شهرستان ملایر از وقوع یک فقره اسیدپاشی در میدان جهاد شهرستان ملایر خبر داد و گفت: عامل اسید پاشی شناسایی و دستگیر شد و علت حادثه در دست بررسی است.
عامل اسیدپاشی بر روی خودروی بازیکن سابق تیم ملی والیبال کشورمان در گنبدکاووس دستگیر شد. سرهنگ رضا رضی اظهار کرد: در آخرین روزهای سال گذشته، به دنبال اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مبنی بر یک فقره اسیدپاشی بر روی خودرویی در گنبدکاووس، بلافاصله مأموران پلیس آگاهی شهرستان به محل اعزام شدند.
از روزهای گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن ادعا شده بود که فردی بر روی یکی از مأموران پلیس در استان گلستان اسید پاشی کرده که با اقدامات پلیسی دستگیر شده است.
غمگین‌تر از قبل است. صدایش رنگ دلشکستگی و حسرت دارد. گله‌مند است. خودش را تنهاتر از قبل می‌بیند. سه سال از آن شب عید شوم برای معصومه می‌گذرد، ولی زمان هیچ چیزی را در زندگی او تغییر نداده است.
سامان که از ناحیه سر و صورت به‌شدت آسیب دیده و یکی از چشمانش را هم از دست داده، وقتی کمی بهبود پیدا کرد و توانست صحبت کند، گفت: من و دوستم یوسف در پارک نشسته بودیم که متوجه درگیری چند نفر شدیم. ما برای میانجیگری وارد دعوا شدیم، اما یکی از کسانی که در دعوا حضور داشت ظرف حاوی اسید را روی ما خالی کرد.