احتمال دارد تئاترهایی مانند «ویس و رامین» آربی اُوانسیان، «حالت چطوره مش رحیم» اسماعیل خلج و «سندلی کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم» (۱۳۵۳) عباس نعلبندیان را به نظاره نشسته باشید.
رضا رویگری در تمام این کارهای مهم بازی کرده است. او یکی از چهرههای مهم عرصه بازیگری است که در سالهای اخیر در سریال «مختارنامه» داود میرباقری هم ایفای نقش داشته است. با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
آقای رویگری، درباره کارهای جدیدتان بگویید.
والا... کسی به من کار جدیدی نمیدهد!
جدی میفرمایید؟ چرا؟
والا به خدا.
حال جسمی و روحی شما برای ایفای نقش خوب است؟
خدا را شکر خیلی خوب هستم. میتوانم کار بکنم.
یادم میآید که دفعه قبلی که شما را دیدم اشاره کردید پایتان کمی درد میکند.
مشکلی نیست. من خودم فیلم هم ساختهام! یک فیلم کوتاه که اسمش «تنهایی» است. ۴۰، ۵۰ دقیقهای میشود.
برای تلویزیون ساختید یا جشنواره؟
برای جشنوارههای خوب آنوری ساختم. البته یک اکران خصوصی هم خواهم داشت. خیلی دوست دارم روزنامهنگاران و اهالی رسانه و منتقدان بیایند و نگاه کنند. شما هم حتما تشریف بیاورید.
آقای رویگری با شرایط بسیار سختی مواجه هستیم. جنگ روانی و اقتصادی شده است. دولت هم تمام تلاش خودش را برای بهتر شدن شرایط انجام میدهد ولی شرایط عجیبی در جامعه حاکم شده است. مردم مدام در صفها میایستند و برخی از بازاریان در حال گرانفروشی شدید هستند و وضعیت اجتماعی...
درباره وضعیت اجتماعی گفتید. خیلی در این مورد حرف دارم. من متاسفانه کار ندارم. گرانی در جامعه زیاد شده است. اوضاع خیلی قمر در عقرب شده است. اجاره خانه باید بدهم ولی پولی ندارم! به نظرم وضعیت اجتماعی خوب نیست با اینکه دولت هم تلاش میکند...
وضعیت اجتماعی را باید چه...
بروید از مردم در خیابان سوال کنید به خوبی از چند و چون ماجرا مطلع میشوید. واقعیت ماجرا این است که قیمتها خیلی بالا رفته است. نمیدانم باید چه کار کنیم. گوشت چرا انقدر گران شده است؟ من چند ماه است که گوشت نخوردهام.
آقای رویگری، دولت و دیگر ارگانها باید چه کار کنند؟
به نظر من باید با فساد مقابله کنند. پولهایی که دزدیده شده است به بیتالمال برگردانند. با پولهایی که دزدیده شده است به راحتی میتوان یک ایران ساخت! باید پولها را پس بگیرند. دولت باید با فساد مقابله کند.
بیننده تلویزیون هستید؟
بله.
به نظر میرسد تلویزیون هم فضا را ملتهب میکند. مدام دولت را نقد میکند. کالاها و برنامههای لاکچری را تبلیغ میکند. مردم را به خرید و مصرفگرایی تشویق میکند. خیلی عجیب...
کدام برنامه؟
اکثر برنامههای سلبریتیمحور اینگونه است، تبلیغات بازرگانی و خیلی برنامههای ورزشی هم شده است کازینو.
واقعیت داستان این است که برنامههای این شکلی را نگاه نمیکنم! چیزهای دیگر را نگاه میکنم.
چرا درتلویزیون بازی نمیکنید؟ آیا با شما تماسی دارند؟
ماشالله آنقدر بازیگران ریز و درشت آمدهاند که فضایی به دیگران نمیدهند. آنها با هم گروه درست میکنند! من در خانه هستم. آنهایی که بیرون هستند و میتوانند به جاهای مختلف بروند، دستشان به چیزی میرسد، ولی من که همش در خانه هستم از چیزی خبر ندارم.
مگر میشود که تلویزیون و سازمانی به این عریض و طویلی خبری از شما نگیرد؟! همین بهمن ماه بود که سرود انقلابی «الله الله» را پخش کردند!
چه سوالهایی میکنید! سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر هم برگزار شد و کسی به من زنگ نزد! در کل ادوار این جشنواره کسی به من زنگی نزده است! اصلا از امثال من دعوت نمیشود. آنها نه در افتتاحیه و نه در اختتامیه من را دعوت نکردند. شما بگویید! من در یکی از این مراسم بودم؟!
من یادم نمیآید! حتی یک تلفن هم به شما نمیزنند؟! یعنی فراموشکار هستند؟
آنها فراموشکار نیستند. آدمهای خاصی را دارند که دستچین میشوند. برای هر چیزی افراد را دستچین میکنند. من جزو دستچینها نیستم!
به نظرتان چرا برخی بازیگران در همه جا هستند و برخی دیگر دچار مشکل میشوند؟ چه کار باید بکنیم تا شرایط عادلانه شود؟
مدیران و مسئولان و افراد اصلی باید با هنرمندان در تماس باشند. حداقل یک زنگی بزنند. باید ببینند کدام بازیگر بیکار است و به او کمک کنند. اینگونه که نمیشود. من رفتم برای نقشی در یک دفتر سینمایی. دو نفر آنجا نشسته بودند. سریع گفتند که این رضا رویگری نمیتواند. پایش چلاق است. هزار تا چیز به بازیگرها میچسبانند.
یعنی جلوی شما این را گفتند؟
نمیدانید چه حرفهایی میزنند. به گوش ما میرسد. بعضیها هم هستند که به راحتی نقشهای شما را میگیرند. چه چیزی از این بهتر؟!
شما در فیلم «زهرمار» جواد رضویان در جشنواره فیلم فجر امسال هم نقشی کوچک داشتید.
یکی از آخرین فیلمهای من که اکران عمومی شد، فیلم «خوب، بد، جلف» (۱۳۹۵) بود. البته در فیلم «زهرمار» رضویان هم بودم. ولی همهاش یک سکانس بود! اصلا قراردادی نمیبینم و چند وقت است که سرکار نرفتم. نمیدانم چه خبر شده است. از هیچ چیزی اطلاع ندارم. اصلا نمیدانم چقدر میدهند و چقدر نمیدهند! اصلا آیا پولی تهش هست؟! البته من شنیدم که دستمزدها خیلی بالا رفته است ولی من چه بگویم؟ مردم من را در خیابان میبینند و میگویند: «آقای رویگری چرا کار نمیکنید؟!» میخواهم از همین جا بگویم که من خیلی دوست دارم تا کار بکنم ولی پیشنهادی به من نمیدهند. آدم میماند به مردم چه بگوید! به خدا من دوست دارم بازی کنم ولی کجاست پیشنهاد؟!
منبع:خبر آنلاین