اقتصاد۲۴ -بروس ریدل مدیر «پروژه اطلاعات» موسسه بروکینگز آمریکا و نویسنده کتاب «پرهیز از نبرد نهایی: روابط چالشبرانگیز آمریکا و هند و پاکستان»، در تازه ترین تحلیل خود با عنوان «اوضاع کنونی عربستان سعودی» در وب سایت بروکینگز اینستیتوشن آمریکا نوشت:
از همان سال 1943 که فرانکلین دلانو روزولت، رییس جمهوری وقت آمریکا، اولین گام را در برقراری رابطه میان آمریکا و سعودی ها برداشت تا به امروز، این رابطه، چنین از بنیان متفاوت و دیگرگون نبوده است: عربستان امروز، تحت حاکمیت ملک سلمان و پسرش محمدبن سلمان، زنجیره ای از سیاست های خارجی را در پیش گرفته که بی پروا، خطرناک و مهم تر از همه، مخالف منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه و جهان است.
پادشاهی سعودی، بطور سنتی در این دهه های گذشته، بسیار محتاط و ریسک گریز بوده است. این حکومت همیشه بهتر می دیده که مشکلات را با پول و نه ابزار نظامی چاره کند. ترجیح می داده که پشت پرده معامله کند تا جلوی چشم دیگران. اما این رویه در این پنج سال، زیر و رو شد و این پادشاهی اکنون غیرقابل پیش بینی، پرخاشگر، بی پروا و خطرناک شده است.
بیشتر بخوانید:عربستان بدون توافق با رژیم صهیونیستی، در حال توسعه روابط با یهودیان است
جنگ یمن، به جای آنکه طبق وعده محمدبن سلمان، یک طوفان تند و قاطع باشد، به باتلاقی تبدیل شده که دارد برای سعودی ها به بهای سرنوشت شان تمام می شود. این جنگ، به جای آنکه شبه نظامیان زیدی طرفدار ایران را از صنعا و دیگر شهرها براند، ایران را از پایگاهی در دریای سرخ و باب المندب برخوردار کرد در حالیکه ایران، برای این دستاوردها، هزینه اندکی پرداخته است.
مقایسه هزینه های عربستان سعودی و ایران در یمن، از این مصیبت بارتر نمی شود. به جای اینکه در این جنگ، ایران زیر محاصره رود، این شهرهای سعودی و زیرساخت های نفتی سعودی است که بطور منظم هدف حمله حوثی ها قرار می گیرد و البته در یک مورد هم مستقیما توسط موشک های کروز و پهپادهای ایران. مشاهده عربستان سعودی در چنین وضعیتی، واقعا هشداردهنده است.
امروز، سرانجام و به نظرم با تاخیر، حکومت سعودی به اشتباهاتش پی برده و موکدا می خواهد به جنگ یمن پایان دهد. سعودی ها، دو بار درخواست آتش بس کرده اند اما نیروهایشان را از یمن ببرون نبرده و به حمایت از نیروهای عبدالهادی منصور، رییس جمهوری یمن ادامه می دهند.
در سوی دیگر، به نظر می رسد که شورشیان شیعه زیدی، هیچ شتابی برای پایان جنگ ندارند. روز به روز روشنتر می شود که زیدی ها بر این باورند که در حال پیروزی در این جنگ هستند و در آستانه پیروزی کامل قرار گرفته اند.
این جنگ، ساخته ی دست شخص محمدبن سلمان است. وی پنج سال پیش هراسان به میان این گرداب پرید بی آنکه ساحل نجاتی را ببیند، بی آنکه راهبردی برای پایان بازی داشته باشد و بی آنکه متحدان کارسازی در کنارش باشند؛ بویژه پاکستانی ها و عمانی ها که می توانستند بیشترین نفوذ را برای پایان دادن به این منازعه داشته باشند. اکنون، او درمانده شده و به دنبال قایق نجاتی است برای فرار از پیامدهای اشتباهاتش. بن سلمان می داند که افراد برجسته ای از خانواده سلطنتی، او را به خاطر این باتلاق سرزنش می کنند. او به تازگی فرمانده نیروهای سعودی در یمن را به بهانه مبارزه با فساد، از کار برکنار کرد.
دیگر کشورهای عربی که در آغاز این جنگ همراه سعودی ها شدند، بویژه اماراتی ها و نیز اردنی ها و بحرینی ها و دیگران، همه میدان نبرد را ترک کرده اند. آنها اساسا از جنگ فاصله گرفته اند. اماراتی ها صرفا کمی از نفوذ میدانی خود را حفظ کرده اما بسیار کمتر از گذشته، درگیر این جنگ هستند.
اکنون تنها با حمایت ایالات متحده آمریکا و تا حدی هم انگلستان است که این جنگ ادامه می یابد و بسیار حیاتی است که در این زمینه کاری صورت دهیم. این جنگ، یک فاجعه انسانی برجای گذاشته و ما را با پیامدهای این فاجعه روبرو کرده است. ما را در وضعیتی قرار داده که همدست کارزار مرگبار سعودی ها علیه فقیرترین کشور جهان عرب شده ایم. آمریکا باید گام های فوری ای برای توقف حمایت از این جنگ بردارد.
پیشنهاد من این است که تمامی نیروهای آمریکایی را همین امروز از عربستان بیرون بکشیم، برنامه های آموزشی و فروش های جنگ افزاری را متوقف سازیم و مهمتر از همه زنجیره لجستیک برای فروش های تسلیحاتی را قطع کنیم.
آمریکا دو سوم هواپیماهای جنگنده ای را تامین می کند که نیروی هوایی سعودی بکار می گیرد، انگلستان هم یک سوم بقیه را. بنابراین اگر آمریکا و انگلستان، پشتیبانی لجستیک خود را قطع کنند، نیروی هوایی سعودی، زمین گیر می شود: تاثیر ما به این بزرگی است و مسوولیت ما هم به همین اندازه بزرگ است.
محاصره قطر که از سال 2017 آغاز شده، یک مورد دیگر است. این کار آسیب چشمگیری به شورای همکاری زد که در زمان ریگان برای محدودکردن نفوذ ایران در خلیج فارس شکل گرفت. این سازمان امروز بسیار بسیار ضعیف شده و چندپاره است. قطر، تحت حمایت ترکیه است، کویت به راه خود می رود و تلاش دارد نشان دهد که کاری با بقیه اعضای شورای همکاری ندارد و عمان هم که دیرزمانی است بی طرفی خود را اعلام کرده است.
آمریکا، سالهایی بس دراز را صَرف ایجاد این سازمان کرد و تقلای بسیاری داشت که ارتش ها و سازمان های امنیتی این شورا را در هم ببافد. شاید از بیرون نتوان شدت آسیبی را که به این پیوندها وارد شده، سنجید اما تردیدی نیست که این آسیب، بسیار چشمگیر است. چه کسی از این شرایط سود می برد؟ بازهم ایرانی ها. همانطور که جنگ یمن به سود ایرانی ها تمام شد، از هم پاشیدگی شورای همکاری هم به سود آنهاست.
هیچ چشم اندازی برای این وضعیت متصور نیست. من این هفته با مقام های وزارت خارجه که شدیدا در تقلا هستند که این محاصره را پایان دهند، گفتگو کردم؛ آنها هیچ پیشرفتی در این زمینه نمی بینند. زمان آن رسیده که ایالات متحده، گام جدی تری برداشته و به سعودی، امارات و بحرین فشار آورد که محاصره قطر را پایان دهند.
اما در زمینه حقوق بشر، سعودی ها هیچگاه کارنامه خوبی نداشته و هرگز هم ادعای حقوق بشری نداشته اند بویژه در زمینه برابری جنسیتی. با اینحال، در گذشته، به دنبال ترورهای هدفمند مخالفانشان در بیرون مرزها نمی رفتند. عبور از این مرز، یک داستان کاملا تازه است و بازهم این محمدبن سلمان است که این ماجرا را کارگردانی می کند. آمریکا هم بطور کامل در جایگاه وکیل مدافع او قرار گرفته است. در یک جمله بگویم که عربستان سعودی، امروزه بیشتر برای آمریکا یک خطر است تا یک متحد.