اقتصاد ۲۴- رسیدگی به این پرونده از ۳۱ شهریور ماه سال ۹۹ آغاز شد. حمید ۳۰ ساله در بالکن طبقه چهارم خانه اش در خیابان سپیده شهرک ولیعصر ایستاده بود و در حالی که دستها و لباسهایش خونین بود فریاد میزد: با پلیس تماس بگیرید، من پدر و مادر زنم را کشته ام.
همسایهها که با صحنه وحشتناک روبه رو شده بودند بلافاصله با کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر تماس گرفتند و ماموران پلیس پا در قربانگاه گذاشتند.
بیشتر بخوانید:پسر سنگدل اهوازی پدر خود را سلاخی کرد + جزئیات قتل فجیع
مرد ۵۳ ساله به نام احمد و همسر ۴۸ ساله اش ثریا با ضربات متعدد چاقو کشته شده بودند و دختر ۲۴ ساله شان به نام مریم به شدت زخمی بود که به بیمارستان منتقل شد. جسدهای خونین زن و مرد میانسال نیز با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و تازه داماد ۳۰ سال تحت بازجویی قرار گرفت.
داماد خشن به قتل پدر و مادر همسرش اعتراف کرد و گفت:من چند سال قبل با برادر زنم همکار بودم و در یک اداره کار میکردیم. من از این طریق با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاری مریم رفتم و با او ازدواج کردم. او پرستار بود و در یک بیمارستان کار میکرد. چون پدرزنم یک ساختمان ۴ طبقه داشت و خودش در طبقه دوم ساکن بود از من و همسرم خواست تا به طبقه چهارم همان ساختمان برویم و زندگی مشترکمان را شروع کنیم. ما در طبقه چهارم ساختمان ساکن شدیم، اما هر بار من و همسرم با هم اختلاف پیدا میکردیم مریم پیش خانواده اش میرفت و همه جزئیات درگیری را به آنها میگفت و آنها در دعواهای ما دخالت میکردند. آخرین بار همسرم از محل کارش تماس گرفت و گفت تصمیم دارد دندانهایش را ایمپلنت کند. اما من به او گفتم هزینه ایمپلنت بالاست و این پول را ندارم. من میخواستم به برادر زنم زنگ بزنم و از او پول قرض بگیرم که مریم سر این موضوع عصبانی شد و به من بد و بیراه گفت. او میگفت اگر از پس مخارج زندگی مشترک بر نمیآید چرا ازدواج کردهام. من که از شنیدن توهینهای همسرم عصبانی شده بودم به محل کار همسرم رفتم، اما حراست بیمارستان اجازه ورود را به من نداد. به همین خاطر به خانه برگشتم. چند دقیقهای نگذشته بود که متوجه شدم همسرم هم به خانه آمده. او همراه مادرزنم وارده خانه شد و شروع به بحث کرد.
متهم در تشریح جزییات قتل ادامه داد:دعوا میان من و همسرم بالا گرفته بود که پدرزنم وارد شد و دو سیلی به صورتم زد که کنترل اعصاب را از دست دادم. من چاقوی آشپزخانه را برداشتم و به جان پدر زنم افتادم. گمان میکنم ۱۰ ضربه او زدم. همسرم قصد داشت مانع من شود که چند ضربه چاقو هم به او برخورد کرد. وقتی پدر زنم روی زمین افتاد مادر زنم را نیز کشتم. مریم خونین روی زمین افتاده بود که به بالکن خانه رفتم و با فریاد از همسایهها خواستم تا با پلیس تماس بگیرند.
به دنبال اعترافهای تازه داماد خشن، برای وی به اتهام ۲ قتل، جراحات عمدی غیر منتهی به فوت و شروع به قتل همسرش، کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
وی دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه مادر بزرگ مریم و وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
وقتی حمید در جایگاه متهم ایستاد اتهاماتش را نپذیرفت.
وی گفت:قبول دارم اشتباه کردهام. اما پرونده ام با عدالت جمعآوری نشده است. من قبل از شروع زندگی مشترک دو واحد آپارتمانی داشتم، اما به درخواست خانواده همسرم به طبقه چهارم ساختمان آنها رفتم. ولی آنها مدام در زندگی ما دخالت میکردند. هر حرفی که به همسرم میزدم بلافاصله همان حرف را به پدر و مادرش میگفت و من از این وضعیت خسته شده بودم.
وی در تشریح جزییات روز درگیری گفت: من یکی از واحدهای آپارتمانی ام را فروخته بودم و قرار بود همان روز پولش را بگیرم که همسرم از محل کارش با من تماس گرفت و گفت برای ایمپلنت دندان هایش چهار و نیم میلیون تومان پول میخواهد. به او گفتم صبر کند تا پول خانه را بگیرم. اما او داد و فریاد راه انداخت. به او گفتم اجازه دهد تا پول را از برادرش قرض کنم که مریم به من بد و بیراه گفت. حتی به او پیشنهاد دادم تا برای ایمپلنت دندان هایش از اندازش پول بردارد تا عصر پول را به او برگردانم که گوشی تلفن را قطع کرد. همسرم از محل کارش برایم پیامکهای تهدید آمیز ارسال میکرد که در آن نوشته بود «پدرم خونت را میریزد».
متهم ادامه داد: همسرم آنقدر تهدیدم کرد که عصبانی شدم و به محل کار او رفتم و با مشت به شیشه پنجره بیمارستان کوبیدم، اما حراست بیمارستان مانع ورودم شد و وقتی آرام شدم مرا به خانه فرستاد. من تازه به خانه رسیده بودم که صدای فریادهای همسرم را شنیدم. من ترسیدم و دو چاقویی را که روی کابینت بود برداشتم و در خانه را باز کردم. همسرم با داد و بیداد وارد خانه شد. من در را نگه داشتم و مانع ورود مادرزنم شدم. نمیخواستم اجازه دهم او به خانه وارد شود که ضربه محکمی به در خورد و به عقب پرتاب شدم. من وقتی به خودم آمدم که پدر و مادر زنم خونین روی زمین افتاده بودند و همسرم نیز زخمی شده بود.
قاضی گفت:پس مدعی هستی چه کسی به آنها چاقو زده است؟
که متهم پاسخ داد: من از خودم دفاع کردم. احتمالاً وقتی پدر زنم را با چاقو میزدم، مادرزن و همسرم به قصد میانجیگری وارد دعوا شده و چاقو خورده اند.
قاضی گفت:ادعای میکنی متوجه قتلها نبودی، پس چطورجسد پدرزنت در آشپزخانه، جسد مادر زنت در پذیرایی قرار داشت و همسرت چند متر آن طرفتر روی زمین افتاده بود؟ پزشکی قانونی اعلام کرده است ضربهای که به مادر زنت زدی آنقدر شدید بوده که پس از پاره کردن دست وارد قلب شده است. حالا چه دفاعی داری؟
متهم گفت:من نمیدانم در آن چند ثانیه چه اتفاقی افتاد. چون در آن درگیری به سرم ضربه خورده بود.
قاضی: پزشکی قانونی ضربه دست شما را تایید کرده. اما اثری از ضربه به سر گزارش نکرده است. چه دفاعی داری؟
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود و اشک میریخت گفت:پشیمانم و از اولیا دم طلب بخشش دارم.
با پایان دفاعیت متهم و وکیلش، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.