اقتصاد۲۴ - این منطقه به دلیل وجود منابع نفت در قرن گذشته و قرن حاضر مورد توجه جهان قرار گرفته و امنیت این منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. در این گزارش به سه پرسش پاسخ میدهیم؛ ابتدا به چرایی اهمیت نفت و به اهمیت منطقه خلیج فارس اشاره میکنیم و سپس به انواع بازیگران و ارتباط آنان با هم میپردازیم و در نهایت به آینده نفت و تأثیر آن بر امنیت خلیج فارس خواهیم پرداخت.
اهمیت نفت و منطقه خلیج فارس
نفت یا پترولیوم یکی از انواع سوختهای تجدیدناپذیر به حساب میآید. این ماده غلیظ به رنگ سیاه، قهوهای و سبز تیره، مشابه خون در پیکر جهان مدرن است و طیف گستردهای از کارکرد را برای انسان مدرن از سوخت برای حملونقل تا صنعت و داروسازی و پوشاک شامل میشود. باوجوداین حوزه استخراج آن به اندازه ویژگیهای آن گسترده نیست و محدود به مناطق خاصی است، در منطقه خلیج فارس برای اولین بار در ۲۸ می ۱۹۰۱ یک امتیاز انحصاری ۶۰ساله برای اکتشاف و استخراج نفت در کل ایران (به جز پنج ایالت شمالی کشور) به شخص ویلیام ناکس دارسی انگلیسی داده شد و در سال ۱۹۰۸ در مسجدسلیمان اولین چاه تجارتی نفت فوران کرد و پس از ایران، کشور عراق دومین کشور خلیج فارس و خاورمیانه در صنعت نفت است و اولین امتیاز آن در سال ۱۹۲۵ از طرف عراق به شرکت نفت ترکیه که انگلیسی بود، داده شد. در بررسیهای تاریخی دو رخداد مهم باعث تغییر در سرنوشت منطقه خلیج فارس شد. ابتدا کشف راه آبی دماغه امیدنیک توسط واسگو دوگاما پرتغالی که باعث شروع استعمار کهنه (پرتغال) از قرن ۱۶ تا خروج انگلستان در ۱۹۷۱ شد و دوم کشف نفت در شروع قرن بیستم که نهتنها این منطقه را به یکی از مهمترین مناطق امنیتی و انرژی جهان تبدیل کرد؛ بلکه باعث تغییر شکل جامعه و دولتها از جامعه و دولتهای سنتی به مدرن شد. با توجه به این حجم وسیع که از ذخایر نفت در غرب آسیا و بهویژه منطقه خلیج فارس قرار دارد و نبود منابع نفتی (مانند ژاپن) و کمبود این منبع (مانند چین) و هزینه ارزان و استخراج نفت در خاورمیانه نسبت به کشور خود (مانند آمریکا) باعث حضور و دخالت نظامی و سیاسی در منطقه شده است.
بازیگران نفتی و ارتباط آنان با یکدیگر
بازیگران به طور کلی در این بحث در منطقه خلیج فارس و محیط بینالملل به سه دسته تقسیم میشوند: ۱. بازیگران رسمی که شامل دولتهای رسمی میشوند که خود این مورد به دو دسته تقسیم میشوند. بازیگران منطقه مانند ایران، عراق، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحد عربی و عمان و بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکا، انگلستان، چین و.... ۲. بازیگران غیردولتی که در حوزه خاورمیانه و خلیج فارس فعالیت میکنند؛ اما مورد شناسایی حقوق داخلی و بینالملل قرار نگرفتهاند و اکثریت به شکل گروههای شبهنظامی فعالیت میکنند که در زمان گذشته میتوان به رؤسای ایلات و قبایل و در زمان حال میتوان به گروههایی مانند داعش اشاره کرد. ۳. بازیگران غیررسمی، ولی تأییدشده حقوقی از لحاظ حقوق داخلی و بینالملل که شامل شرکتهای نفتی هستند؛ مانند توتال، رویال داچ شل و....
بازیگران رسمی خلیج فارس
همانطورکه ذکر شد، این دسته از بازیگران به دو دسته منطقهای و فرامنطقهای تقسیم میشوند. اگر خواسته باشیم به اولین حضور خارجی در خلیج فارس به خاطر عوامل نظامی و نفتی اشاره کنیم، میتوان کشور انگلستان را ذکر کرد. نیروی دریایی انگلستان برای کشتیهای نظامی خود از سوخت زغال سنگ استفاده میکرد و این کار باعث شده بود که از فاصله دور این کشتیها به واسطه دود خود نمایان باشند؛ بنابراین تصمیم به تغییر سوخت میگیرد. عبدالرضا هوشنگمهدوی میگوید: نیروی دریایی انگلستان تصمیم گرفت سوخت کشتیهای جنگی خود را از زغال سنگ به نفت سیاه تبدیل کند؛ بنابراین با شرکت نفت دارسی وارد مذاکره شد و آن را تشویق به ادامه عملیات کشف نفت در ایران کرد، این بار عملیات اکتشاف نفت در خوزستان شروع شد و در ۲۶ می ۱۹۰۸ مهندسان حفاری انگلستان در مسجدسلیمان به منابع نفت برخورد کردند. پس از این موفقیت بزرگ شرکت نفت ایران و انگلستان در لندن به ثبت رسید و دولت انگلستان قسمت عمده سهام آن را به دست گرفت تا بتواند سوخت مورد احتیاج نیروی دریایی خود را به قیمت ارزان تأمین کند.
موضوع کشف نفت در منطقه خلیج فارس باعث شد در جنگ جهانی اول، به علت نقش نفت در تجهیزات نظامی، این منطقه مورد توجه قدرتهای اصلی جنگ قرار بگیرد و حاکمیت و بیطرفی ایران از سوی نیروهای متفقین و متحدین در جنگ جهانی اول نقض شود. این اهمیت تا آنجا بود که انگلستان به محض شروع جنگ تصمیم گرفت نیروهای نظامی و امدادی خود را از هندوستان به بینالنهرین اعزام کند تا از تأسیسات نفتی حفاظت کند و در نهایت امنیت غذایی، شهری و... دچار مشکل شد. بعد از پیروزی متفقین بر متحدین و فروپاشی کشور عثمانی با دخالت کشورهای فرامنطقهای و قراردادهایی مانند سایکسپیکو به سازماندهی و شکلگیری کشورهای وابسته و دستنشانده در خاورمیانه مانند عربستان سعودی، عراق، اردن و... دست زدند و صلحی بود بین طرفین جنگ که پایان تمام صلحها در منطقه بود و باز داستان جنگ جهانی دوم و نقض حاکمیت و بی طرفی کشورهای منطقه، اما این بار نهتنها به خاطر نفت، بلکه به خاطر پل پیروزی چرچیل و استالین در برابر نیروهای نازی و رساندن بیش از پنج میلیون تن سازوبرگ و مهمات از راه خلیج فارس و ایران به شوروی؛ اما در نهایت کشور ایران در آغاز سده ۱۴۰۰ متوجه این منبع بزرگ ثروت و قدرت میشود و کارهایی برای خروج از استعمار نفتی انگلستان از پارهکردن و سوزاندن قرارداد نفتی تا انجام بزرگترین اعتصاب در منطقه انجام شد و در نهایت با هوش و ذکاوت دکتر مصدق در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ نفت ایران ملی میشود، اما این هوش و ذکاوت دیری نمیگذرد که با تحریمهای ظالمانه انگلستان علیه کشور مصدق او را شکست میدهد و مردمی که صبح درود بر مصدق میگفتند، حال مرگ بر مصدق میگفتند و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از سوی آمریکا و انگلستان صورت گرفت. در بحث بازیگران منطقه میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد؛ گروهی همراه با مذاکره و میدانهای نفتی مشترک حل شد مانند کویت، عربستان، ایران، قطر و امارات، اما دسته دوم که مهمتر است، باعث کشته، مجروحشدن و آوارهشدن هزاران نفر شد. جنگ حزب بعث صدام حسین با ایران با خواسته خروج از ضعف بندری در خلیج فارس و دسترسی به نفت ایران و در نهایت هشت سال جنگ فرسایشی و سود شرکتهای اسلحهسازی بازیگران فرامنطقهای و سپس حمله عراق به کویت که باعث شد نقش کشور آمریکا به بهانه امنیت خلیج فارس و امنیت انرژی در منطقه پررنگتر شود و نه صدام به نفت رسید و نه خود را از تنگنای استراتژیکی رها کرد، بلکه کشور خود را به ویرانههای جنگ ایران و کویت تبدیل کرد، آمریکا با ایجاد ترس در بین بازیگران جنوبی خلیج فارس، شورایی را بدون حضور ایران تشکیل داد، اما این شورا بدون حضور بازیگر فعال منطقه یعنی ایران، نمادین و شکننده است و بهراستی خداوند آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت و تنها راه صلح و آرامش منطقه، دوستی طرفین بدون دخالت بازیگران فرامنطقهای است.
بیشتر بخوانید: صادرات نفت اوج گرفت
بازیگران غیردولتی
این نوع از بازیگران فاقد شناسایی حقوق بینالملل و داخلی هستند. این بازیگران اغلب در کشور مبدأ فعالیت میکنند و برخی اوقات در کشورهای دیگر منطقه نیز حضور دارند؛ مانند داعش که هم در سوریه، هم در یمن و... فعالیت دارد. این بازیگران حتی خارج از مرزهای خاورمیانه عملیات انجام میدهند. این گروهها اغلب ساخت دینی و ناسیونالیسم یا ترکیبی از این دو هستند و بیشتر در مناطقی به وجود میآیند که احساس عقبماندگی نسبت به جوامع اطراف مشاهده میشود. اگر خواسته باشیم اولین فعالیت این گروهها را که به نفت و کشورهای بیگانه مربوط است، بررسی کنیم، باید به شیخ خزعل اشاره کرد؛ ایشان حکمران منطقه (خوزستان) در زمان احمدشاه بود، در این منطقه حکومت مرکزی ایران نفوذ اندکی داشت و سهم نفت ایران نیز به او میرسید و حتی بوی آن میآمد که بعد از احمدشاه، شاه ایران شود؛ چون او با خاندان سلطنتی انگلستان نیز وصلت کرده بود. اما رضاخان به قدرت میرسد و زمانی که رضاخان در حال سرکوب رئیس ایلات بود، او را نیز سرکوب کرد. در زمان حال، نفت برای گروههای شبهنظامی داعش دو کاربرد دارد؛ اول آنکه این گروهها برای نجات کشور خود و منطقه به دلیل جنگ و ناآرامی پای کشورهای خارجی را به کشور خود و منطقه باز کردهاند و باعث ضعیفشدن حکومت مرکزی میشوند؛ این کار نهتنها به امنیت اقتصادی، جانی و... کشور آسیب میزند، حتی باعث ناامنی زیستمحیطی در کشورهای همسایه میشود. مثلا در زمان صدام روی ماسههای بیابان عراق نوعی ماده نفتی پخش میشد که مانع از ایجاد گردوخاک در کشورهای همسایه میشد. مورد دوم، استفاده از منبع نفت بهعنوان منبع مالی این گروههاست که شکست آنان را سختتر میکند و حوزه فعالیت آنان را گسترش میدهد و باعث تخریب زیرساخت میشود.
بازیگران غیردولتی قانونی
این نوع بازیگران نسبت به بازیگران قبلی خطری کمتر و نقش کبریت بیخطر را دارند، شکل نفوذ آنان غیرمستقیم است و حتی به بهبود وضعیت منطقه کمک میکنند، اما باید توجه کرد در آغاز این نوع بازیگران مانند شرکت نفت انگلستان و ایران باعث بههمخوردن نقش بازیگران مرکز کشور و ایجاد شورش و جنگ شدند؛ ولی در دوران مدرن بیشتر این بازیگران نه به شکل نظامی بلکه به شکل اقتصادی سایهافکن شدهاند و درست است که فرصتهای شغلی ایجاد میکنند، ولی در صورت ناراضیبودن دولتهای غربی، کشورهای منطقه را در میانه کار رها کرده و امنیت شغلی و در نهایت بر اثر بیکاری، امنیت دولت مرکزی را به خطر میاندازد. در زمان حال میتوان به بازیگری چین در حوزه خلیج فارس بهصورت غیرمستقیم توجه کرد. کشور چین با توجه به صنعتیبودن و رقابت با آمریکا و نبود منبع نفتی مناسب در چین و نیاز افزایشی به نفت، تصمیم به حضور در خلیج فارس گرفت و البته رزمایشهای نظامی مشترک با کشورهای منطقه مانند ایران و عربستان انجام داده است. شرکتهای نفتی اروپایی داخل این مجموعه بزرگ اقتصادی نفتی فعالیت میکنند، چون بهطورکلی تاریخ استعمار و سلطه با تجارت و اقتصاد شروع شد و سپس به دلیل ناتوانی در برقراری امنیت وارد منطقه اقتصادی شدند و منطقه اقتصادی تحت سلطه خود را به منطقه اقتصادی نظامی اقتصادی خود تبدیل کردند.
آینده نفت و تأثیر آن بر خلیج فارس
صنعت و تکنولوژی جهان روزبهروز در حال پیشرفت است و روشهای جایگزینی برای نفت پیدا شده که نیاز به نفت کشورهای خاورمیانه را روزبهروز کمتر میکنند؛ برای مثال بسیاری از کمپانیهای خودروسازی دست به ساخت خودروهای برقی زدهاند، بسیاری از کشورها از روشهای بازیافت زباله و فراوری دوباره آن استفاده کرده و به سمت انرژی تجدیدپذیر بهجای بشکههای نفتی خلیج فارس حرکت کردهاند. در داخل منطقه هم روزبهروز به پایان ذخایر نفتی نزدیک میشویم. این از یک سو خوب و از سوی دیگر بد است؛ خوبی آن کمشدن توجه قدرتهای خارجی به این منطقه است و این منطقه بهصورت منطقه حایلی میان پیمان شانگهای و ناتو درمیآید و بدی آن به خاطر این است که بسیاری از دولتهای منطقه، دولت نفتی هستند و اگر نفتی در کار نباشد، نه درآمدی هست و نه سرمایهگذاریای و با توجه به سهبرابرشدن جمعیت جوان تا سال ۲۰۳۰ این کشورها با مشکل بیکاری روبهرو میشوند و امنیت کاری و در پی آن امنیت غذایی و امنیت مالی و... آنها به خطر میافتد. بسیاری از جمعیت جوان کشور در درون شهرها هستند و با یک خودبیگانگی و پوچی به دلیل اقتصاد نفتی که در حال رکود است، روبهرو هستند و این پوچی اغلب توسط گروههای غیردولتی ملی و جنبشها پر میشود و حتی امنیت اخلاقی جامعه اسلامی با خطر روبهرو میشود، اگر ما این موضوع را فاکتور بگیریم، دمای سیاره زمین در حال افزایش است و گفته میشود این افزایش دما به خاطر همین بشکههای نفتی است که اکثریت از خاورمیانه آمده است. گرمشدن زمین مشکل نفت را به کمبود آب هدایت میکند و گفته میشود منطقه خاورمیانه به سمت منازعه بر سر آب به جای نفت میرود و اگر آب کم باشد، کشورهای خاورمیانه با کمبود محصول روبهرو میشوند (سرچشمه رود فرات در ترکیه است و ترکیه با احداث سد منطقه دجله و فرات عراق را خشک میکند) و در نتیجه امنیت کار و امنیت غذایی و در نهایت جانی در خطر میافتد. بهترین راهحل برای خروج از اوضاع آینده این است که اقتصاد کشورهای منطقه از حالت دولت نفتی خارج شود و بهسوی گردشگری و صنایع دیگر سوق داده شود و هرچه سریعتر به سمت انرژیهای پاک حرکت کنند و یک جامعه مشترکالمنافع مانند ناتو با بازیگری تمام اعضا ایجاد شود.
سود و زیانهای نفت
از این نوشته میتوان نتیجه گرفت که منبع نفت یک طیف سود و باخت دارد. سود آن از این لحاظ است که یک منبع عظیم ثروت در منطقه است و پای سرمایهگذاریهای بینالمللی را به این منطقه باز کرده و باعث شده جوامع و حکومت سنتی منطقه به سمت مدرنیته حرکت کنند و چهبسا با وجود نداشتن نفت این اتفاق رخ نمیداد و این منطقه به یک منطقه کماهمیت تبدیل میشد. طیف باخت این است که منطقه به علت وجود نفت با دخالت بیگانگان در جهت چرخش سیاست منطقه به نفع خود بوده است و باعث شده منطقه به یک زرادخانه عظیم نظامی تبدیل شود و امیدوار هستیم که این انبار عظیم تسلیحاتی با کبریتی بیخطر روشن نشود و کشورها با همکاری یکدیگر به سمت صلح و ثبات حرکت کنند.
نویسنده: محمدحسین یاوری