اقتصاد ۲۴-شما اگر یک ماشین بردارید و بخواهید کل افغانستان را با آن بگردید و کسی هم جلوی شما را نگیرد، قطعا بیش از ۱۱ روز نیاز دارید تا بتوانید همه افغانستان را بگردید.روز گذشته هم یک مقاله در این باره نوشتم و هنوز هم نمیتوانم باور کرد که آمریکاییها آنقدر ساده لوح و یا حتی احمق باشند که همینجوری افغانستان را ترک کنند.
برخی باور دارند که آنها در دوحه توافقهایی پشت پرده با طالبان انجام داده اند و بی دلیل نبوده که طی چند سال اخیر زمینه حضور رسمی طالبان در قطر را فراهم کرده بودند.
برخی هم باور دارند سیاستمداران آمریکایی تاکید کرده بودند که ادامه جنگیدن آمریکاییها به جای افغانها هیچ منافعی را برای آمریکا محقق نمیکند.
به هر حال وجود آمریکا در افغانستان بی دلیل نبوده و اینکه افغانستان بخواهد آرام باشد و منطقه پیرامون احساس امنیت کند طبیعتا چیزی نیست که آمریکاییها میخواهند.
بیشتر بخوانید: شکست پروژه ملت سازی در افغانستان
آنچه منافع آمریکا را تامین میکند افغانستان نا امن است که کل منطقه را نیز نا امن کند.چین – روسیه و ایران نباید شرایط با ثباتی داشته باشند.
دستگاههای امنیتی آمریکا هم قطعا با توجه به حضور میدانی خود در افغانستان بهتر از هر کس دیگر تشخیص داده بودند که شرایط داخلی افغانستان به چه صورت است.
بر اساس همه برآوردهای اقتصادی اگر روند رشد چین به شکل فعلی ادامه پیدا کند تا سال ۲۰۳۰ اقتصاد چین اقتصاد آمریکا را کنار میزند و آمریکا دیگر ابر قدرت اقتصادی جهان به شمار نخواهد آمد.
آیا میدانید این یعنی چه؟
اقتدار آمریکا به قدرت نظامی اش نیست بلکه به قدرت اقتصادی اش است.به عنوان مثال بگویم، امروزه آمریکا در حال جنگ با ایران است، اما در این جنگ حتی از یک فشنگ بر علیه ایران استفاده نکرده، همین که ابر قدرت اقتصادی است، علیرغم اینکه طبق مصوبه ۲۲۳۱ شورای امنیت ایران دیگر ذیل تحریمهای بین المللی قرار ندارد، اما، چون آمریکا ایران را تحریم کرده و تحریمهای ثانویه بر علیه هر کشور یا شرکتی و یا موسسه مالیای که با ایران تعامل کند وضع میکند، کسی جرئت نمیکند با ایران تعامل کند.
همین سیاست را آمریکا بر علیه بسیاری از کشورهای جهان اعمال کرده و میکند.
شوروی سابق را به یاد دارید؟
آمریکا حتی یک فشنگ هم مستقیما بر علیه شوروی شلیک نکرد، اما با جنگ اقتصادی کاری کرد تا شوروی فرو بپاشد.این اقتدار را قدرت اقتصادی به آمریکا میدهد و اگر این قدرت اقتصادی از بین ببرد نه فقط جایگاه آمریکا در جهان از بین میرود، بلکه حتی احتمال فروپاشی خود آمریکا نیز وجود دارد.
امروزه بسیاری از ایالتهای پردرآمد آمریکا از اینکه هزینه دیگر ایالتها بر عهده مالیات دهندگان این ایالتها هست ناراضی هستند و خواهان خروج از اتحاد با دیگر ایالتها میباشند.
در صورتی که قدرت اقتصادی آمریکا تضعیف شود آنوقت قدرت جدایی طلبها افزایش مییابد و بسیاری از ایالتهای حاضر نخواهند بود هزینه بدهیهای چند هزار ملیارد دلاری دولت فدرال را بر دوش بکشند.
حالا این چه ربطی به افغانستان دارد؟
امروزه بسیاری از جمله خود بنده امیدوار هستند که افغانستان پس از بیش از ۴۰ سال جنگ و خونریزی روی آرامش به خود ببیند و کشوری آرام و با ثبات شود.
بدیهی است چنین شرایطی بسیار به نفع همسایگان افغانستان مخصوصا ایران و چین خواهد بود.
افغانستان یکی از بازارهای مهم تجاری ایران به حساب میآید و در صورتی که این کشور از ثبات و امنیت برخوردار شود قطعا ایران و چین تلاش خواهند کرد از طریق افغانستان با هم ارتباط زمینی برقرار کنند.
اما این مساله نیاز به آن دارد که همه تشکلهای سیاسی و مجموعههای مختلف در افغانستان با هم به صلح برسند و نوعی آشتی کنان عمومی برقرار شود.
بیشتر بخوانید: پنتاگون: انتظار فروپاشی دولت و ارتش افغانستان ظرف ۱۱ روز را نداشتیم
تا لحظه نگارش این مقاله طالبان اعلام کرده اند که دنبال چنین آشتی کنانی هستند، ولی چندین، اما گذاشته اند، طبیعی است، چون فعلا آنها قدرت را در اختیار دارند.
اما هر کس با افغانستان آشنایی دارد میداند که این قدرت ابدی و مطلق نیست، مخصوصا که طی بیست سال گذشته جوانان افغانی با نوع دیگری از زندگی آشنا شده اند که با خواسته طالبان منافات دارد، و بعید به نظر میآید بسیاری از مردم افغانستان حاضر باشند به آن نوع زندگی که مد نظر طالبان است تن بدهند.
خوب در این شرایط احتمال اینکه نارضایتی و شورش کم کم شکل بگیرد افزایش مییابد و به نظر میرسد آمریکاییها هم امیدوار هستند چنین شود.
یعنی پس از مدتی افغانستان به هم بریزند و جنگ داخلی راه بیافتد و آنها از جناحهای مختلف حمایت کنند تا آتش جنگ در افغانستان شعله ور شود.
در این شرایط گروههای زیادی میتوانند به جنگ ورود کنند و طبیعی است وقتی که افغانستان نا امن باشد جوار آن هم نا امن میشود، چون گروههای تروریستی به راحتی میتوانند آنجا فعالیت کنند.
آمریکا این شانس را پیدا میکند که گروههای مخالف دولت چین مخصوصا ایگورها راتقویت کند تا آنها از طریق مرز باریکی که میان افغانستان و چین است اقدام به انجام عملیات تروریستی در خاک چین کنند.
نیاز نیست که جنگ راه بیاندازند
همین که شرایط نا امن شود و دولت چین مجبور شود واکنش نشان دهد کافی است تا آنها بهانه پیدا کنند اقتصاد چین را از طریق مجامع بین المللی تحریم کنند و اجازه ندهند این اقتصاد بیش از این رشد کند.
البته در کنار مساله ایگورها قطعا مساله تایوان و هونگ کنگ و ... را نیز فعال میکنند.
همچنین در صورتی که افغانستان بی ثبات باشد آنها میتوانند زمینه حضور گروههای تروریستی مخالف دولت روسیه را نیز فراهم کنند.
درست است که فعلا یک خط حائل متشکل از کشورهای تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان و قزاقستان وجود دارد، اما به هر حال این تروریستها بلد هستند راه خود را پیدا کنند و فقط پایگاهی جهت آموزش و پشتیبانی نیروهای خود نیاز دارند.
در ضمن آمریکا نیاز ندارد که اقدام به اشغال روسیه و یا چین کند همین که امنیت آنها به خطر بیافتد کافی است.
همین مساله درباره ایران صدق میکند
با فعال شدن گروههای مخالف ایران در خاک افغانستان زمینه نفوذ آنها به ایران فراهم میشود و آنها میتوانند با نفوذ به ایران دست به اعمال تروریستی مانند ترور شخصیتهای برجسته و یا بمب گذاری در مراکز مهم زیر بنایی نمایند و همین برای آمریکا کافی است.
بدیهی است در صورتی که حضور نیروهای آمریکایی میخواست در افغانستان ادامه یابد امکان فراهم کردن چنین شرایطی وجود نداشت و نیاز بود تا آمریکاییها از افغانستان خارج شوند و افغانستان به هم بریزند تا سناریوهای آمریکا محقق گردد.
اسپوتنیک