اقتصاد۲۴- بلاتکلیفی درباره توافق بین المللی سال ۲۰۱۵ که برنامه هستهای ایران را محدود میکند، چشم انداز امنیت و ثبات بیشتر در خاورمیانه با یا بدون توافق را تار کرده است. بی شک، شرایط برای منطقه با احیای توافقی که ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، خیلی بهتر از نبود توافق است. اگر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، درست گفته باشد، احتمال حصول دستیابی به توافق در آینده نزدیک وجود دارد. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی ایالات متحده، نیز از «خوش بینی محتاطانه» ایالات متحده سخن گفته است. با این حال، از توافق هم نمیشود انتظار معجزه داشت.
به گزارش میدل ایست نیوز، با اطمینان میتوان تصور کرد که جنگ پنهان بین اسرائیل که به شدت مخالف احیای برجام است، با ایران، صرف نظر از اینکه ایران و ایالات متحده دوباره به توافق متعهد شوند، ادامه خواهد یافت. این جنگ نه تنها در خاک و فضای سایبری ایران و اسرائیل، بلکه در سایر بخشهای خاورمیانه از جمله سوریه، عراق، لبنان، غزه و احتمالا یمن در جریان است.
اکثر رهبران و مقامات ارشد دولت کنونی اسرائیل بر این باورند که اگرچه دستیابی ایران به تسلیحات هستهای چالشهای امنیتی بسیار جدی ایجاد میکند، اما اسرائیل یک قدرت منطقهای با طیف وسیعی از گزینهها از جمله گزینه هستهای برای مقابله با چنین چالشهایی است. اسرائیل هرگز به داشتن سلاح هستهای اعتراف نکرده و عضوی از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (ان. پی. تی) نیست.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز مانند اسرائیل نگران این مساله هستند که توافق در بهترین حالت، پیشرفت ایران را به سمت تبدیل شدن به یک قدرت هستهای کند میکند و تاثیری بر فعالیتهای منطقهای ایران نخواهد داشت. ایران از پرداختن به دیگر موضوعات در مذاکرات هستهای امتناع میکند، اما رسیدگی به مسائل هستهای در بحث گستردهتر درباره امنیت منطقه غیرممکن نیست. چنین مباحثاتی باید همه طرفها از جمله اسرائیل و ترکیه را دربرگیرد و به طور بالقوه با امنیت در شرق مدیترانه، قفقاز و جنوب آسیا مرتبط باشد. آنچه سبب میشود برجام تاثیر چندانی بر شرایط منطقه نداشته باشد، همین عدم اطمینان درباره دوام کاهش تنشها در خاورمیانه بین اسرائیل، کشورهای خلیج فارس، مصر، ترکیه و ایران است.
نشانههای شکنندگی برخی از این روابط را میتوان در پیشرفت کند تلاشها برای تجدید روابط بین عربستان سعودی و ایران، ترکیه و مصر، تفاوتها و رقابتهای بین بازیگران مختلف خاورمیانه از جمله ترکیه، اسرائیل و ایران، امارات متحده عربی و قطر و شرایط در افغانستان، سوریه، یمن، لیبی و کردستان عراق مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید: وقتی اقتصاد فریاد زد و سیاست نشنید / اقتصاددانان از چه زمانی درباره شکاف اجتماعی و بحران اقتصادی هشدار داده اند؟
یافتن زمینههای مستحکم برای کاهش تنشهای منطقه نه تنها مبتنی بر دلایل اقتصادی مانند گذار اقتصادی در خلیج فارس و بحران اقتصادی در ترکیه، ایران و مصر، بلکه مبتنی بر مسائل ژئوپلیتیک است. چین و روسیه گفته اند تنها در صورتی مشارکت بیشتری در امنیت منطقه خواهند داشت که بازیگران خاورمیانه مسئولیت بیشتری در مدیریت درگیریهای منطقه ای، کاهش تنشها و دفاع خود بر عهده بگیرند. ایالات متحده که تامین کننده چتر امنیتی خاورمیانه است نیز به دنبال تقویت تعهد کشورهای منطقه به امنیت در خلیج فارس است. مفهوم این امر این است که حتی در صورت انتقال به ساختار امنیتی چندجانبه منطقهای در درازمدت، احتمالا آمریکا همچنان ستون فقرات نظامی این ساختار خواهد ماند.
گرایش به سمت چندجانبه گرایی ناشی از تمرکز استراتژیک ایالات متحده بر آسیا، و همچنین تلاش برای کاهش اتکای اروپا به انرژی روسیه در پی تهاجم آن به اوکراین، و عدم تمایل چین به وابستگی به ایالات متحده متخاصم در تامین امنیت انرژی است.
با این حال، برای تفاهم و توافق در منطقه، از جمله میان آنهایی که روابط دیپلماتیک ندارند مانند اسرائیل، ایران و عربستان سعودی، به نوعی ترتیبات امنیتی چندجانبه، پارادایم تغییر و تکتونیکی نیاز است. تغییر باید بر اساس سه اصل حساسیت متقابل، احترام متقابل و منافع متقابل باشد. تفاهمها و توافقات باید شامل کنار گذاشتن معتبر مفاهیم تغییر رژیم، به رسمیت شناختن مرزهای بین المللی، پیمانهای عدم تجاوز، سازوکارهای مدیریت و حل تعارض، کنترل تسلیحات، حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین، و یک منطقه عاری از تسلیحات هستهای به معنای پیوستن همه طرفهای منطقه به ان. پ. تی است.
اگرچه این گامها غیرممکن به نظر میرسند، بزرگترین مانع بر سر راه ساختار امنیت منطقهای پایدار، خصومت و بی اعتمادی عمیق بین اسرائیل و ایران در پس زمینه رقابت تسلیحات هستهای به ظاهر اجتناب ناپذیر عربستان سعودی و ترکیه است. اگر تلاشها برای احیای توافق هستهای ایران شکست بخورند، این رقابت تسریع میشود؛ با این حال، این رقابت با بازگشت ایران و ایالات متحده به تعهدات برجامی خنثی نمیشود.
این واقعیت که سرنوشت برنامه هستهای ایران میتواند تغییر مسیر در چهارراه خاورمیانه باشد، بر لزوم رسیدگی به مسائل حساس به جای رها کردن خوش بینانه آنها به دلایل سیاسی داخلی تاکید دارد و همچنین نیاز به تلاش هماهنگ منطقهای و بین المللی و اقدامات اعتمادسازی را نشان میدهد که به نوبه خود، مستلزم اراده سیاسی برای بازنگری مجدد مسائل فارغ از ایدئولوژی، پیش فرض و تعصب است.
به هر حال، واقعیت این است که ایران امروز به تبدیل شدن به یک کشور در آستانه سلاح هستهای نزدیک شده، اما این بدان معنا نیست که توافقنامه دیگر اهمیتی ندارد. برعکس، سرنوشت برجام به امنیت منطقه در آینده نزدیک شکل میدهد. محیط مناسب یا نامناسب برای اعتمادسازی را تعیین میکند، و بر احتمال دستیابی به تفاهم بر سر موضوعات حساس تاثیر میگذارد؛ و میتواند آغاز فرآیندی برای ایجاد یک مبنای دوام آور برای کاهش تنشهای منطقهای باشد.
یوسی ملمان، خبرنگار امنیت ملی اسرائیلی اخیرا این بحث را مطرح کرده که اسرائیل فاقد توانایی نظامی لازم برای نابود کردن برنامه هستهای ایران است و تنها ایالات متحده از چنین قدرتی برخوردار است که تا کنون از پیشروی در این مسیر اجتناب کرده. ملمن همچنین به این مساله اشاره کرده که اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی که به دستیابی به سلاح هستهای مصمم بودند، این کار را ظرف پنج تا هفت سال انجام دادند. او همچنین این مساله را مطرح کرده که ایران بیش از سه دهه است که برنامه هستهای خود را احیا کرده و هنوز بمبی در اختیار ندارد و حتی هنوز از آستانه دستیابی به تسلیحات هستهای هم عبور نکرده است.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت / دیپلماسی ایرانی