اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: در این موضوع جای هیچ شکی نیست که کسب درآمد، نیازمند مهارت است و هرچه این مهارت بیشتر و خاصتر شود، میزان درآمدزایی افزایش پیدا میکند. با این توضیحات، برای داشتن زندگی بهتر، یادگیری اصول اولیه اقتصاد و نحوه کاربرد آن در زندگی، ضروری است. در تعریف پیشرفتهتر از اقتصاد، میتوان اقتصاد را میزان تقاضای مردم دانست، به زبان سادهتر مردم چه چیزی را میخواهند و تقاضای آنها از کالا و خدمات چیست.
تعریف علم اقتصاد
آلفرد مارشال در کتاب اصول علم اقتصاد میگوید: اقتصاد، مطالعه انسان در کسب و کار معمولیاش در زندگی است. اقتصاد به کاوش این موضوع میپردازد که انسان چگونه درآمدش را کسب و آن را مصرف میکند.
آدام اسمیت در قرن ۱۸ میلادی اقتصاد را چنین تعریف کرده است: شاخهای از دانش است که یک دولتمرد یا قانونگذار با دو هدف فراهمآوردن درآمد مناسب و بهبود زندگی مردم و دومی تأمینکردن درآمد برای دولت در جهت هزینهکردن در خدمات عمومی از آن بهره میبرد.
در واقع علم اقتصاد علمی تجربی است که برای استفاده بهینه مردم از منابع محدود خلق شده است. معنی اقتصاد این است که چگونه از منابع محدود در دنیا بیشترین بهره را ببریم. نحوه بهرهبرداری بهینه از منابع نیز در این علم بررسی میشود.
آشنایی با نظام اقتصادی و انواع آن
تا امروز، قطعاً اسم نظامهای اقتصادی به گوشتان خورده است یا حتی ممکن است با برخی از آنها، آشنایی داشته باشید. نظامهای اقتصادی به مجموعهای از نهادها اطلاق میشود که سازگار و هماهنگ با یکدیگر برای تولید، توزیع و مصرف بهینه کالاها و خدمات در یک منطقه به کار گرفته میشوند. مهمترین مولفههای نظامهای اقتصادی که در بین آنها تفاوت ایجاد میکند، عبارتاند از حقوق مالکیت که شامل مالکیت خصوصی و مالکیت عمومی است و مولفه دیگر، مکانیزم هماهنگی اجزا است که شامل سه مورد سنت، فرمان و بازار است. هرچه مالکیت، خصوصیتر و هماهنگی اجزا به بازار نزدیکتر باشد، به اصطلاح نظام اقتصادی نزدیک به طیف نظام سرمایهداری است و هرچه مالکیت عمومیتر و مکانیزم هماهنگی امور به فرمان نزدیکتر باشد، نظام اقتصادی به طیف سمت چپ و تفکرات سوسیالیستی نزدیکتر است.
در ابتدا، انسان با نظام اقتصادی شبانی خانگی دست و پنجه نرم میکرده است که زندگی اجتماعی را به قبیله محدود میکرد و تبادلی بین آنها نبوده است، تا اینکه در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی، نظامهای سرمایهداری تجاری و صنعتی به وجود آمدند که به مالکیت خصوصی تکیه داشتند. در قرن بیستم با پدید آمدن و قدرتگرفتن نظامهای سوسیالیستی که طی سالهای اولیه قرن ۲۰ رو به تکامل و محبوبیت بودند، نظامهای سرمایهداری کمتر مورد توجه واقع شدند، اما با شروع جنگهای جهانی و قدرتگرفتن کشورهای لیبرال و همچنین فروپاشی شوروی در سال ۱۹۸۹، این نظام تا حدودی محبوبیت خود را از دست داد و جای خود را به نظام سرمایهداری لیبرال داد.
انواع اقتصاد
افراد زیادی مطالعه علم اقتصاد را به دو بخش کلی تقسیم میکنند: اقتصاد خرد و اقتصاد کلان.
۱- اقتصاد خرد: «اقتصاد خرد» علمی است که چگونگی رفتار انسانها و انتخابهایشان را در سطح واحدهای کوچک اقتصادی مانند یک واحد تولیدی یک بنگاه اقتصادی، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی میکند و به چگونگی تعامل بین تقاضا کنندهها و عرضهکنندگان و عوامل موثر در انتخاب خریداران میپردازد. اقتصاد خرد میگوید که چرا کالاهای مختلف ارزشهای مختلف دارند، چگونه افراد میتوانند تصمیمات کارآمدتر و سازندهتری در دستور کرا قرار دهند و اینکه افراد چگونه میتوانند بهترین هماهنگی و همکاری را با یکدیگر داشته باشند.
بیشتر بخوانید: اقتصاد کلان چیست و چگونه به بهبود وضعیت کمک میکند؟
اقتصاد خرد با تصمیمات اقتصادی در سطح پایین و خرد سر و کار دارد. از این نقطه نظر، گاهی اقتصاد خرد را نقطه شروع مطالعه اقتصاد کلان میدانند. خرد به معنای کوچک است و اقتصاد خرد به معنای بررسی اقتصاد در واحدهای کوچک اطلاق میشود. این شاخه از علم اقتصاد با موارد زیر سر و کار دارد:
• بررسی تصمیمگیریهای مصرفکنندگان و به حداکثر رساندن مطلوبیت
• بررسی تولیدات شرکتها و به حداکثر رساندن سود
• ایجاد تعادل در بازار
• تاثیر قانونگذاریهای دولتی بر هر بازار
• بررسی اثرات جانبی بازارها
در اقتصاد خرد، رفتار یک بازار خاص را بررسی میکنیم؛ مثل بازار میوه و بازار گوشی و موبایل و نه بازارهای جامعی مثل بازار تولیدات، یا بازار الکترونیک.
فواید اقتصاد خرد: رسالت اقتصاد خرد این است که اگر شرایط به شکل مشخصی تغییر یابد، باید در انتظار چه چیزی باشیم و اقتصاد خرد به دنبال تشریح اینکه چه چیزی در بازار باید اتفاق بیفتد، نیست. اقتصاد خرد به الگوی عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات و همچنین تعیین قیمتهای خروجی در بازارهای خاص توجه دارد و معمولاً در بازارهایی که در آنها کالاها در حال خرید و فروش هستند، دارای کاربرد است. یکی از اهداف اقتصاد خرد، بررسی بازار و برقرار کردن یک رابطه نسبی پولی بین کالاها و خدمات است.
۲- اقتصاد کلان: این شاخه بر روی روندهای اقتصادی و اینکه علم اقتصاد چگونه مانند یک «کل» حرکت میکند، متمرکز است. اقتصاد کلان به مطالعه پدیدههای اقتصادی با نگاه وسیعتری در مقایسه با اقتصاد خرد در جامعه یا یک کشور میپردازد. برای مثال، درآمد ملی، سطح تولید یا خالص درآمد ملی، نمونههای از مسائلی است که اقتصاد کلان به آن میپردازد. اقتصاد کلان در واقع به مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیدهها و متغیرهای کلان اقتصادی، بررسی روابط بین متغیرها به منظور اتخاذ سیاستهای مناسب در آینده و پیشبینی مشکلات اقتصادی که ممکن است به وقوع بپیوندد، بها میدهد.
فواید اقتصاد کلان: اقتصاد کلان بررسی میکند که هریک از بخشهای اقتصاد چگونه بر روی دیگر بخشها اثرگذاری میکند. مدلهایی که در اقتصاد کلان پدید میآید، شامل مجموعهای از دیدگاههای مختلف درباره چگونگی عملکرد، تنظیم آن در یک چارچوب منطقی یا یک مدل و ارائه مبنایی برای اینکه کدام سیاست اقتصادی بایستی طرح و اجرا شود، بنا میگردد و چیزی که این مدلها پیشبینی میکنند، توسط دولتها به کار گرفته میشود تا سیاستهای اقتصادی را تعیین و ارزیابی کنند.
سخن پایانی
علم اقتصاد به معنای تخصیص بهینه منابع کمیاب برای نیازهای نامحدود و علمی در راستای تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات است و جنبهها و ابعاد مختلفی از مسائل یک جامعه و زندگی اشخاص و انتخابهای آنها را شامل میشود. در یک تقسیمبندی کلی، علم اقتصاد را به دو زیر شاخه اقتصاد خرد و کلان تقسیمبندی میکنند. شناخت بیشتر با این علم و ساز و کارها و روابط علت و معلولی در آن به کسب موفقیت بیشتر در اتخاذ تصمیمات اقتصادی و همینطور توسعه کسب و کارها و تصمیمات سرمایهگذاری کمک خواهد کرد.