اقتصاد۲۴- در حالی که رژیم صهیونیستی در غزه به کشتار و نسل کشی ادامه میدهد، جنایت خود را به داخل مرزهای سوریه گسترش داده و دست به ترور مستشاران ایرانی میزند. در واکنش به این اتفاق، روز شنبه سی دی ماه روابط عمومی کل سپاه در بیانیهای اعلام کرد که «حجتالله امیدوار»، «علی آقازاده»، «حسین محمدی» «محمد امین صمدی» و «سعید کریمی» از مستشاران نظامی سپاه و مدافعین حرم به شهادت رسیدند.
حرکت تروریستی اسرائیل در حالی رقم خورد که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل روزچهارشنبه ۲۸ دی ماه در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه چرا اسرائیل به جای حمله مستقیم به ایران، به حمله به نیروهای نیابتی بسنده میکند گفت: «چه کسی گفته اسرائیل به ایران حمله نمیکند، ما به ایران حمله میکنیم.» وی افزود: «سر افعی در ایران است که پشت حملات حوثیها و حزبالله لبنان قرار دارد.»
این اتفاق در حالی رخ میدهد که ایران در ۲۶ دی ماه مقر موساد در اربیل واقع در اقلیم کردستان را با ۲۴ فروند موشک هدف حمله موشکی قرار داد. طی این حمله ۴ نفر از مسئولین ارشد موساد که کاملا تحت اشراف اطلاعاتی بودند کشته شدند. در این حمله «پیشرو دیزایی» تاجر معروف کُرد نیز در بین کشته شدگان بود؛ فردی که به عنوان رابط تل آویو عمل میکرد و در معاملات نفتی حضور پررنگی داشت.
رسانههای اسرائیلی در واکنش به این حمله نوشتند که سپاه پاسداران ایران برای اولین بار از موشکهای با برد بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر استفاده کرد و از جنوب غرب ایران شمال غرب سوریه را هدف قرار داد.
کمی قبلتر از شهادت چهار مستشار ایرانی، اسرائیل یکی دیگر از مقامهای نظامی کشورمان را به شهادت رسانده بود. سید رضی موسوی معروف به سید رضی از مستشاران باسابقه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه و مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت بود که روز چهارم دی ماه در منطقه زینبیه در حومه دمشق، به شهادت رسید. وی نزدیک به ۲۵ سال در مقاومت منطقه نقشآفرینی کرد و از یاران نزدیک سردار سلیمانی بود که در آستانه چهارمین سالگرد شهادت سردار به دیدار او شتافت.
بیشتر بخوانید:واکنشها به عملیات کوه سبز؛ حمله موشکی سپاه به گروهک جیشالعدل
**از زمان عملیات هفت اکتبر پرسش مهمی که همواره مطرح میشود این است که آیا اسرائیل خواستار کشاندن ایران به درگیری مستقیم با خود است و در این بین واکنش ایران چه خواهد بود؟
بسیاری از کارشناسان در پاسخ به این سوال معتقدند که اگر چنین تلهای وجود داشته باشد ایران خود را از آن دور نگه داشته و در عین حال در تل آویو نیز انگیزه چندانی برای مقابله مستقیم با تهران دیده نمیشود، اما با اقدامات تحریک آمیز درصدد آن است تا ایالات متحده را تحریک کرده و این کشور را مقابله ایران قرار دهد و پای خود را از معرکه بیرون بکشد.
موقعیت ژئوپلیتیکی دو طرف، نبود مرزهای مشترک و همچنین آگاهی اسرائیل از خطوط قرمز ایران برای دفاع از کشور از جمله مواردی است که تا حدود زیادی دو طرف را از ورود به جنگی تمام عیار بازمی دارد.
از طرف دیگر ایران به خوبی میداند که هر گونه درگیری مستقیم با اسرائیل در نهایت به ضرر فلسطینیها تمام خواهد شد چرا که در این صورت تمام اذهان به سمت جنگ تهران ـ تل آویو متمرکز خواهد شد؛ اتفاقی که میتواند زمینه ساز کشتاری وسیع دیگری از جانب اسرائیل علیه مردم بی دفاع فلسطین شود.
افزایش بحرانهای بین المللی یعنی جنگ جهانی سوم؟
امروز کارشناسان غربی نیز به این واقعیت اعتراف میکنند که که هم جنگ در اوکراین و هم درگیری اسرائیل و حماس «دو پازل از یک جنگ» هستند. علاوه بر این، نبرد نیروهای مقاومت از جمله، انصارالله، حزب الله، کتائب با آمریکا و اسرائیل برای حمایت از فلسطین از جمله جنگهای ترکیبی و نامتعارفی و یا حتی مستقیمی محسوب میشود که اگر آن را جنگ جهانی سوم بنامیم جای تعجب و شگفتی ندارد. شاید اگر بازدارندگی اتمی وجود نداشت مدلی از جنگهای همه گیر اول و دوم جهانی شکل میگرفت.
بسیاری از ناظران که حمله روسیه به اوکراین را آغاز جنگ جهانی سوم تلقی میکنند میگویند محور ایران، چین، روسیه و کره شمالی از قبل در حال مقابله با کشورهای غربی هستند.
در این بین ولادیمیر پوتین رهبر روسیه از سال ۲۰۱۲ به افرادی چون، ایوان واسیلیویچ چهارم تزار مخوف روسیه، پتر کبیر و یا ژوزف استالین مقایسه میشود.
در سمت دیگر چین نیز به دنبال این است که ببیند آیا غرب اراده سیاسی مشترکی برای کمک به اوکراین برای شکست روسیه، اسرائیل برای شکست حماس، بازداشتن]تهدید ایران و کره شمالی دارد یا خیر تا توان و قابلیتهای غرب را در جنگ احتمالی خود با تایوان بسنجد.
در مجموع افزایش شمار بحرانهای بین المللی، دورنمای خوبی از آینده نمیدهد. این ویژگی جهان در حال گذار است که از دل خود نزاع و حوادث غیرقابل پیش بینی به وجود میآورد. در چنین فضایی که تضاد منافع شکل گرفته و محوریت ایالات متحده به چالش کشیده شده موضوعات نظامی ـ امنیتی نقش پررنگ تری نسبت به پیوندهای تجاری ـ اقتصادی پیدا میکنند. این فضای پرالتهاب، واحدهای سیاسی را نسبت به فضای بیرونی خود بی اعتمادتر کرده و رقابت را برای سهم گیری بیشتر از معادلات و تحولات تشدید میکند.