اقتصاد۲۴- انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در حالی به روزهای نفس گیر خود میرسد که نامزدها سه مناظره را رو در روی هم سپری کرده اند و حالا بخشی از وعدههای آنان خود را به رخ کشیده است، وعدههایی که در مواردی به طور جدی حتی واکنش کاربران شبکههای اجتماعی و شهروندان را برانگیخته است که چطور قرار است به این وعدهها که به نظر میرسد حتی عدد و رقم در آنان به درستی محاسبه نشده، جامه عمل پوشیده شود.
از تکرار هزار بار کلیدواژه شهید رئیسی در صحبتهای امیرحسین قاضی زاده هاشمی که بگذریم، ادعای وام ازدواج یک میلیارد تومانی او در همراهی با ادعای اهدای طلا به خانوادههای ایرانی توسط علیرضا زاکانی را شاید بتوان عجیبترین موارد این وعدههای انتخاباتی دانست.
در این میان «مهدی مطهرنیا» استاد دانشگاه و آینده پژوه سیاسی به اقتصاد ۲۴ میگوید: «در تجربه زیسته شده من بهویژه از انتخابات ۱۳۸۰ به بعد، اینگونه بوده است که کاندیداهایی که خود را بازنده نهایی انتخابات میدانند وارد دادن وعدههایی میشوند که توقعات فزاینده را از رئیس جمهور آینده بالا ببرد و بتوانند براساس آن در دوره ریاست جمهوری وی بر آن فشار وارد آورند.»
این کارشناس سیاسی، اما درباره روند مناظرههای انتخاباتی و آنچه در جریان است، تصریح میکند: «آنچه اکنون در مناظرهها در جریان است و مطرح بوده را که میتوانیم به آن توجه کنیم، بیشتر در مرحله نخست به ساختار مناظره و عاملیتها در مناظرهها برمیگردد که باید در وهله نخست به آن توجه کرد. ساختار مناظرهای که اکنون مشاهده میشود، ساختار لغزنده ای است. این ساختار لغزنده موجب میشود رئیس جمهور بهعنوان یک شخصیت سیاسی که فاقد تخصصهای همه جانبه در مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی است، با چهرهای میتوانم بگوییم لغزنده در میان افکار عمومی به نمایش گذاشته شود. این جایگاه رئیس جمهور را تا حدودی در افکار عمومی کدر میکند.»
مهدی مطهرنیا همچنین درباره جایگاه رئیس جمهور به اقتصاد ۲۴ خاطرنشان میکند: «روسای جمهور، شخصیتهای سیاسی برجستهای هستند که باید زمان و قدرت خود را در استدلال، مناظره و مذاکره برای دستیابی به اهداف ملی در سطح کلان به نمایش بگذارند. بهعبارتی دیگر، روسای جمهور، رهبری اجرایی جامعه را برعهده دارد، نه مدیریت و اجرای صرف را؛ لذا وقتی از مسائل اقتصادی پرسش میشود یا فرهنگی یا اجتماعی یا امنیتی، باید کابینه او در این زمینهها مشخص باشد و این عزیزان مشاور و وزرای کابینه باشند که در برابر همدیگر بهطور تخصصی در برابر دیدگان مردم سخن بگویند.»
وی در ادامه میافزاید: «بهطور مثال، آقای قالیباف با دکترای جغرافیا یا آقای پزشکیان بهعنوان یک پزشک متخصص قلب، یا آقای جلیلی بهعنوان کسی که دیپلماسی پیامبر را نوشته، تجربهای درباره مسائل اقتصادی ندارند و از تسلط در ارتباط با این حوزهها نیز تا حدود زیادی دور هستند. پس زمانی که وارد مناظره میشوند، دچار نوعی انشقاق فکری ناملموس میشوند؛ لذا عاملیتهایشان نیز در این ساختار، ذبح میگردند و به مسائل ریزتری دچار میشوند.»
رودرویی نفی گرایانه قدرت میگیرد
این آینده پژوه و تحلیلگر سیاسی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به تقابلهای نفی و کلامی نامزدها به اقتصاد ۲۴ میگوید: «توجه کنید که در جامعه ایران در حوزه بافتاربندی که در پروژه پژوهشی منتشره خودم نیز تحت عنوان بافتاربندی و فروپاشی رژیمها نگاشتهام، ما ایرانیان، رویکرد سلبی داریم؛ بیشتر نیز کلاممحور هستیم و نقل گرایانه صحبت میکنیم. همچنین به سمت سپید و سیاه و صفر و یک میرویم؛ لذا این ساختار و عاملیتی که در این وضعیت قرار میگیرد، دچار نفیگرایی میشود، یعنی در نهایت میخواهیم که با نفی دیگری خود را تعریف کنیم؛ لذا میبینیم که رودرروییهای غیر اخلاقی بسیار بالاست و آن هم نه در باب موضوع، که در باب اشخاص. اینگونه است که شخص، شخصیت دیگری را زیر سوال میبرد و بالعکس.»
وی در ادامه نیز با اشاره به تقابلهای رخ داده یادآور میشود: «ببینید در همین مناظرهها تهدیدهای امنیتی آقای زاکانی علیه دیگران و آقای پورمحمدی علیه زاکانی، چهرههایی معنادار از همین مسئله را نشان میدهد.»
برگهای برندهای که بازنده است
مطهرنیا در ادامه نیز با اشاره به روند کلی گویی و تخصصهای مختلف نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم میافزاید: «از طرف دیگر در این مدل از مناظرهها کلی گویی بهوجود میآید. بسیاری از صحبتهایی که این کاندیدها داشتند، کلی گویی بود. بهطور مثال آقای پزشکیان با تخصص بالای پزشکی در حوزه جراحی قلب که خود، نشان دهنده چیرگی و تسلط او به این حوزه علمی است، وقتی وارد مسائل اقتصاد میشود، مجبور است، فقط به کلیات توجه داشته باشد چرا که ریز شدن، احساس خطر بهوجود میآورد. دیگران هم همینطور بودند؛ لذا این کلی گویی نیز بر مساله حاکم شد. بارها دیدیم که نمایندگان، صحبتهایی کردند و وعدههای آرزومندانه جهت جذب آرای مردم را مطرح کردند. این تا حدود زیادی میتواند خطرناک تلقی شود.»
این کارشناس مسائل سیاسی همچنین با اشاره به وعدههای غیرعملی کاندیداها خاطرنشان میکند: «هر روز این وعدههایی که داده شد، مانند طلایی که آقای زاکانی بهعنوان یکی از برگهای برنده خود گفت، بسیار بسیار دارای جایگاه لرزانی است. فراموش نکنیم اگر او بخواهد این مقدار طلا را به مردم جامعه دهد، با جمعیت موجود، چه میزان طلا باید در سال به مردم اهدا شود؟»
از اهدای طلای شهروندان به جبههها تا گفتمان شکست خورده طلا برای رای
مطهرنیا همچنین با اشاره به تاریخ انقلاب ایران و رفتار مردم در دورانهای سخت کشور میگوید: «توجه کنید که در دهه نخست پس از ۵۷ و در هشت سال جنگ ایران با عراق که تحت عنوان دفاع مقدس از کیان ایران مطرح شد، بسیاری از مردم، طلاهای خودشان را به دولت میبخشیدند. امروز گفتمانی که مدعی گفتمان انقلابی است و در بین اصحاب انقلاب، خود را خالصترین وجه انقلابیگری میداند، برای گرفتن آرای مردم، وعدههای رنگ باخته طلایی میدهد. از طلا بخشیدن تا وعده طلا برای گرفتن رای و با همین موارد نیز میتواند گفتمان انقلابی را زیر پرسش بسیار بالایی ببرد.»
وی در ادامه نیز با اشاره به این که چطور وعدههای ناممکن انتخاباتی به مشکلی در جامعه تبدیل میشود نیز به اقتصاد ۲۴ میگوید: «ریاضیات من ضعیف است اما اگر اشتباه نکنم اگر زاکانی بخواهد در سال حداقل به ۱۰ میلیون خانواده، ۲۰ گرم طلا بدهد باید در یک سال ۲۰۰ تن طلا در بودجه ببیند و به مردم تقدیم شود. این نکتهای است که باید به آن توجه کرد. شاید عدهای بگویند که این مساله، تطبیق پولی است که به مردم به میزان طلا داده خواهد شد. این در حالی است که در مناظره شنیدم که ایشان گفتند برای حفظ ارزش پول ملت، این کارت طلایی را تقدیم مردم میکنیم و طلا را به مردم منتقل خواهیم کرد؛ لذا این گفتگوها میتواند توقعات مردم را فزاینده کند.»
کاندیداهای پوششی بیشتر وعده میدهند
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه نیز با اشاره تلویحی به وعدههای کاندیداهایی که قرار نیست، تا انتها در انتخابات بمانند میگوید: «در تجربه زیسته شده من بهویژه از انتخابات ۱۳۸۰ به بعد، اینگونه بوده است که کاندیداهایی که خود را بازنده نهایی انتخابات میدانند وارد دادن وعدههایی میشوند که توقعات فزاینده را از رئیس جمهور آینده بالا ببرد و بتوانند براساس آن در دوره ریاست جمهوری وی بر آن فشار وارد آورند؛ لذا افزایش سطح توقعات مردم در دستور کار کاندیداهایی که احتمال باخت خود را دارند و میخواهند رقیب را تحت فشار قرار دهند، قرار میگیرد. این نکتهای است که باید به آن توجه داشت.»
شعار زدگی و بی برنامگی و کلی گویی اصلیترین بخش از سخنان کاندیداها
مطهرنیا همچنین درباره مساله شعار دادن در تبلیغات انتخاباتی تصریح میکند: «نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد، شعارزدگی است. شعارزدگی حاکم بر این اوضاع و احوال تا حدودی زیادی در این مناظرهها وجود دارد و این هم ناشی از همان مطالب قبلی است که عرض کردم سطح توقعات را فزاینده میکند.»
بیشتر بخوانید: نامزدهای انتخابات حتی از آمایش سرزمینی در حوزه بهداشت بی اطلاع بودند/ ارز ترجیحی دارو چه شد و کجا رفت؟
وی در ادامه نیز با اشاره به مساله برنامه داشتن برای ریاست جمهوری نیز به اقتصاد ۲۴ میگوید که: «مهمتر از همه این موارد نیز مساله بیبرنامگی است. خیلی خیلی نقشگرایی و بهتر است بگویم کلیگویی، به شعارزدگی و بیبرنامگی هم منجر میشود؛ لذا میبینیم که هر کدام از این کاندیداها در جبهههای گوناگون اصولگرا و اصلاح طلب و متمایل به اصلاح طلب، دچار انفعال در برابر همجناحیهای خود و هجوم در برابر تفکر مقابل میشوند. این در هر کمپین انتخاباتی و مناظره، طبیعی است. اما زمانی درست است که در درون یک گفتمان، معنی پیدا کند. گفتمان مشخص و معین وجود داشته باشد. در درون این گفتمان معین، جبهههای گوناگون سیاسی و احزاب در برابر هم، تهاجمی عمل کنند. اما هجوم این افراد، نه هجوم به یک گفتمان بلکه هجوم به اشخاص هدایت میشود؛ بهخصوص به اشخاص هدایت میشود.»
توجه کاندیداها به مساله بنزین و انرژی
این کارشناس و تحلیلگر سیاسی درباره اینکه که به نظر میرسد بالاخره نامزدها پذیرفتند که مساله انرژی و بنزین یک بحران است یادآور میشود: «هر شش کاندیدا در این موضوع، مجبور هستند توضیح بدهند و برنامه ارائه کنند. بالا بردن قیمت بنزین میتواند مخاطرات بسیار بسیار بالایی را برای هر یک از کاندیداها و بههر روی میتوانم بگویم جبهههای سیاسی آنان داشته باشد. جامعه ایران اکنون با وضعیتی روبهروست که از منظر مسائل اقتصادی به سر حد نوعی فرابحران و انفجار رسیده است. این انفجار نه فقط ناشی از تحریمها که بیشتر ناشی از عدم کفایت سیاسی و مدیریتی در جامعه ملی ایرانیان است؛ لذا اینها در چارچوب این منطق که احتمالا ریاست جمهوری را برعهده میگیرند و بالتبع با فشارهای موجود مجبور به افزایش سطح قیمتها خواهند بود و در برابر مردم قرار خواهند گرفت، و این یعنی از هماکنون، نوعی مخرج مشترک با هم پیدا میکنند. این مخرج مشترک نمیتواند مسائل را حل کند.»
مطهرنیا در پایان نیز به اقتصاد ۲۴ میگوید: «بالا رفتن قیمت بنزین در ایران، مساوی با آشوبهای گسترده خیابانی و سیاسی متصور است؛ لذا هزینه بسیار گزافی را به نظام اجرایی کشور و شخص رئیس جمهور وارد میکند؛ لذا از هماکنون که شش نفر بر آن بهنوعی تاکید دارند، میخواهند مسئله را از سطح اجرایی به سطح فراقوه مجریه بکشانند. این در پنهان این مخرج مشترک، خود را به نمایش میگذارد.»