اقتصاد۲۴- سال ۱۴۰۴ که قرار بود سال گشایش و تحقق چشماندازها باشد، حالا به کابوسی برای دهکهای پایین درآمدی تبدیل شده است. آمارهای وحشتناکی که از وضعیت اقتصادی ۹ ماهه امسال به گوش میرسد، دیگر صرفاً اعداد و ارقام روی کاغذ نیستند؛ بلکه روایتگر سفرههایی هستند که روز به روز آب میروند و جیبهایی که پیش از پایان ماه، خالی میشوند.
بررسیهای میدانی و تحلیل دادههای اقتصادی نشان میدهد که از ابتدای سال ۱۴۰۴ تاکنون، پول ملی نیمی از جان خود را از دست داده است. این یعنی هر اسکناسی که در جیب دارید، نسبت به شب عید، ۵۰ درصد بیارزشتر شده است. اما این تمام ماجرا نیست.
در حالی که تورم چهارنعل میتازد، دستمزد کارگران با پای پیاده هم به گرد پای آن نمیرسد. دادهها نشان میدهند که ارزش واقعی حقوق کارگران بین ۲۵ تا ۳۰ درصد سقوط کرده است. به زبان سادهتر، کارگری که امروز کارت میکشد، قدرت خریدی معادل ۷۰ تا ۷۵ درصد فروردینماه را دارد. گویی که سه ماه از سال را رایگان کار کرده باشد، بدون اینکه خود بداند.
این شکاف عمیق بین «تورم» و «دستمزد»، رفاه را به کالایی لوکس تبدیل کرده است. شاخص رفاه واقعی افتی ۳۰ درصدی را تجربه کرده و قدرت خرید برای پوشش هزینههای ضروری زندگی ۲۰ درصد کاهش یافته است. این یعنی خانوادهها نه برای «پسانداز» یا «تفریح»، بلکه برای «زنده ماندن» و تأمین کالاهای اساسی با مشکل مواجهاند.
تکاندهندهترین بخش ماجرا، کوچک شدن سبد غذایی خانوار است. آمارهای نگرانکننده حاکی از آن است که سفره غذایی طبقه کارگر به طور میانگین ۲۵ درصد کوچکتر شده است. اما وقتی به دهکهای پایینتر نگاه میکنیم، عمق فاجعه نمایانتر میشود؛ جایی که برای اقشار آسیبپذیر، این عدد به ۳۰ تا ۴۰ درصد میرسد. این دیگر «صرفهجویی» نیست، این نامش سوءتغذیه پنهان است.
در آذرماه ۱۴۰۴، یک واقعیت تلخ بر زندگی میلیونها ایرانی سایه افکنده است: دستمزد یک کارگر تنها کفاف ۴۰ درصد از هزینههای استاندارد یک زندگی معمولی را میدهد. سوال اینجاست که آن ۶۰ درصد باقیمانده از کجا تأمین میشود؟
پاسخ دردناک است؛ یا با اضافهکاریهای فرسایشی که رمقی برای سرپرست خانوار باقی نمیگذارد، یا با فرو رفتن در باتلاق وام و بدهی و قرض؛ و اگر هیچکدام از اینها میسر نباشد، راهی نمیماند جز خط کشیدن روی ضروریات زندگی. بسیاری از خانوارها ناچار شدهاند کیفیت زندگی خود را قربانی کنند تا فقط بتوانند سقف بالای سرشان را حفظ کنند.
دولتمردان وعده میدهند و بازار راه خود را میرود. آنچه در عمل رخ داده، فقیرتر شدن طبقه مولد جامعه با سرعتی باورنکردنی است. تمام آمارهای بالا، تمام تحلیلهای اقتصادی و تمام گلایههای کف خیابان در یک جمله خلاصه میشود که عمق فاجعه را نشان میدهد: سفره کارگر فقط طی امسال یکسوم کوچکتر شده است.