تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۳۰ دی ۱۳۹۷

اتاق بازرگانی، انجمن‌ها و فرجام برجام

دکتر عباس آخوندی*

اقتصاد24 - برجام یک موافقت‌نامه امنیتی بود و با FATF تکمیل می‌شد و سودمندی تجاری می‌یافت. نحوه طرح مساله برجام و FATF در رسانه و برخی مرجع‌های رسمی مغلطه‌آمیز است و ایران را به سمت انسداد سوق می‌دهد.
اتاق بازرگانی، انجمن‌ها و فرجام برجام ماهیت این انسداد تجاری و اقتصادی نخواهد بود بلکه بر همبستگی ملی اثر سوء می‌گذارد. واقعیت این است که کشور در شرایط دشواری از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و مالی به‌سر می‌برد.

در این شرایط دشوار هر اشتباهی از سوی سیاست‌مدار و سیاست‌گذار یا حتی سایر نهادهای جامعه مدنی چون انجمن‌های حرفه‌ای، می‌تواند شرایط را دشوارتر کند و جامعه را با چالش همبستگی ملی روبه‌رو سازد. در آن صورت، امکان حل‌وفصل امور کاهش می‌یابد. ماهیت حمل‌ونقل دریایی کسب‌وکار بین‌المللی است. از این‌رو، فعالان این عرصه، تحولات جهانی را با دقت رصد می‌کنند. همزمان، اتفاق‌هایی که درون ایران رخ می‌دهد برای اهالی این حرفه بسیار مهم‌است. گروهی از تشدید شرایط، ایجاد امتناع در سیاست‌گذاری و شکل‌گیری انسداد بین‌المللی استقبال می‌کنند به این امید که اگر شرایط دشوار شود آنها به‌عنوان منجی می‌توانند ظهور پیدا کنند و راهبری کارها را برعهده بگیرند.

حال آنکه اگر کشور به شرایط انسداد اجتماعی و اقتصادی برسد قطعا نوبت به آنها نمی‌رسد. از این‌رو، باید فارغ از وابستگی‌های گروهی و سیاسی هوشیارانه و از موضع ملی نگران ایران باشیم. کشور نیازمند گفت‌وگوی ساختارمند بین دولت، مجلس و نهادهای جامعه مدنی است. از هر اقدامی در جهت تشدید شرایط باید پرهیز کرد.

ندیدن واقعیت، طرح دوگانه‌های ممتنع و غیر قابل حل و آدرس‌های اشتباه کمکی به حل‌ گرفتاری‌ها نمی‌کند. اینها فقط می‌تواند به همبستگی ملی و سرمایه اجتماعی آسیب بزند. جامعه در انتظار شنیدن یک ارزیابی واقع‌نگرانه و گفتاری بر مبنای راستی و صدق از شرایط است تا بتواند به آن اعتماد کند. گزاره‌های نادقیق رسانه ملی که با پیش‌داوری آشکار و جانبداری ویژه در انعکاس شرایط موجود همراه است، به وفاق و همبستگی ملی کمکی نمی‌کند. حرفه‌ورزان حمل‌ونقل بین‌المللی که واقعیت را در کسب‌وکار روزانه خود تجربه می‌کنند، در برابر مواضع رسانه درباره FATF و نحوه تبیین آن و آسمان و ریسمانی که به‌هم می‌بافند، چه حسی پیدا می‌کنند؟ آیا این کار جز سوءتفاهم ثمر دیگری هم دارد؟

به‌عنوان فردی که سال‌ها در حوزه‌های اجرایی، سیاست‌گذاری، دانشگاهی و حرفه‌ای تجربه دارم نکته‌ای را به حرفه‌ورزان گوشزد می‌کنم و آن درک تفاوت سکویی است که آنان بر آن ایستاده‌اند و از آنجا جهان را ارزیابی می‌کنند و سکویی که سیاست‌مداران بر آن ایستاده‌اند و از آنجا تحول‌های جهانی را می‌بینند. نظاره امور بر فراز دو سکوی متفاوت دو چشم‌انداز کاملا متفاوت و گاهی مغایر به‌دست می‌دهد. حرفه‌ورز به اقتضای کسب‌وکار خود، از منظر اقتصاد خرد به اوضاع نگاه کند. بنابراین، اغلب چشم‌اندازی محدود و فوری دارد. این به مفهوم، سرزنش نیست، این اقتضای کسب‌وکار است. در برابر، سیاست‌گذار باید افق‌های دوردست را ببیند و بلندمدت فکر کند. اینکه تا چه اندازه این کار را می‌کند در آن سخن فراوان است. هویت مستقل انجمن‌های حرفه‌ای از اعضای خود کمک می‌کند تا آنها نیز بر سکوی سیاست‌گذاری عمومی بایستند و مطالبه گفت‌وگوی هدفمند با دولت را از سکوی مشابه داشته‌باشند. اتاق بازرگانی و سایر انجمن‌های حرفه‌ای می‌توانند مستقل از اعضای خود، ولی برای تنظیم محیط بالنده کسب‌وکار آنها از منظر سیاست و اقتصاد کلان شرایط را ارزیابی کنند و با دولت از سکویی مشابه سخن بگویند. وگرنه، به ظاهر گفت‌وگو می‌کنند حال آنکه پیامی ردوبدل نمی‌شود. همانند صبحانه‌های کاری که در اتاق بازرگانی تدارک دیده می‌شود.

اجازه دهید که از روی سکوی سیاست‌گذاری عمومی چارچوبی برای گفت‌وگو میان جامعه مدنی و دولت درباره مهم‌ترین مساله سیاسی-اقتصادی ایران طرح کنم. بی‌گمان فرجام برجام و FATF بر محیط تجاری و مبادله پولی ایران اثر می‌گذارد. از این‌رو، انجمن‌های حرفه‌ای باید درک روشنی از منظر منافع ملی از این موافقت‌نامه‌ها داشته‌باشند وگرنه، با دشواری‌های فراوان روبه‌رو خواهند شد. از نظر من برجام یک موافقت‌نامه امنیتی بود و اساسا موافقت‌نامه اقتصادی نبود. اهمیت برجام نیز در همین ماهیت امنیتی آن نهفته ‌است که هنوز هم از آثار وجودی آن سود می‌بریم. آنچه می‌توانست از برجام یک فرصت اقتصادی برای ایران ایجاد کند الحاق به FATF بود نه خود برجام. FATF مجموعه‌ای از قوانین و موافقت‌نامه‌های مالی است که امکان مبادله مالی و فرصت دستیابی ایران به بازارهای بین‌المللی را فراهم می‌کند. ولی تصویری که در رسانه از آن ساخته‌ شد کاملا ضد این ایده است. رسانه این‌گونه می‌نمایاند که برجام یک موافقت‌نامه اقتصادی است و درخواست الحاق به FATF و سایر خواسته‌های مرتبط، زیاده‌خواهی غربی‌هاست. بنابراین، اکنون که برجام سود تجاری ندارد، توقف در آن چه ضرورتی دارد؟ آشکارا این قلب واقعیت و یک مغلطه بزرگ است که شوربختانه به آن با شدت هرچه تمام‌تر دمیده می‌شود.

پرسش کانونی این است که نهادهای مدنی در ارتباط با این مغلطه آشکار چه موضعی باید داشته ‌باشند؟ به‌نظر می‌رسد در این مقطع شایسته ‌است که دو موضوع مورد توجه قرار گیرد. اول آنکه از برجام مراقبت و موانع خودساخته از سر راه آن برداشته شود. دوم آنکه بدون پرهیز اعلام شود که حل‌وفصل مساله FATF به نفع منافع ملی ایران است. این از سویی، شامل حوزه سالم‌سازی اقتصاد و مبارزه با پولشویی در درون کشور است و ازسوی دیگر، تسهیل‌گر مبادله پولی، مالی و جذب سرمایه به ایران است. به هیچ‌وجه نباید تسلیم هیاهو و جنجالی که گروهی پیرامون آن به‌راه انداخته‌اند شد. نحوه طرح موضوع در رسانه، اقتصاد کشور را به سمت انسداد می‌برد و در مرحله بعدی می‌تواند اثر سوء بر همبستگی ملی داشته باشد و این خواسته ترامپ و متحدانش است.

سیاست‌مداران ایران چه موافقان برجام و چه مخالفان آن می‌دانند که ظرفیت اروپا در این ارتباط چیست. ایجاد انتظاری در سطح عمومی که اروپا به‌ویژه بنگاه‌های اقتصادی بزرگ‌مقیاس آن و به‌ویژه بانک‌های بزرگ و موسسه‌های مالی و اعتباری آن برای حفظ ارتباط تجاری با ایران باید تمام منافع خود در آمریکا را به‌خطر بیندازند، آشکارا نابجا و غیرواقعی است.

آن هم در زمانی که ترامپ از یک‌جانبه‌گرایی خود زیان دیده و برای جبران آن، در پی ایجاد اختلاف در اروپا با طرح اجلاس ورشو است. همچنان‌که خانم موگرینی چندین بار اعلام کرد اروپاییان بازنده امنیتی و تجاری سیاست‌های ترامپ هستند. بنابراین، برای حفظ امنیت و منافع بلندمدت خود درصدد حفظ برجام هستند. اقدام آنها در جهت منافع قاره‌ای خودشان است و نه ما. این کاملا روشن است. منافع امنیتی، تجاری و مالی ما هم ایجاب می‌کند که با آگاهی از محدودبودن ظرفیت اروپاییان از تمام ظرفیت محدود آنان استفاده کنیم. آب به آسیاب ترامپ نریزیم و به رونق اجلاس ورشو کمک نکنیم و بازی برجام و FATF را بر هم نزنیم. اینجا جای خردورزی است، نه اقدام‌های احساسی و نمایشی.

اینکه عده‌ای گویا کشف اتم کرده‌اند، با آب‌وتاب ضعف اروپا را توضیح می‌دهند به چه نتیجه‌ای می‌خواهند برسند؟ اینکه از روز نخست آشکار بود. آیا چون اروپا مستقل از آمریکا نمی‌تواند مساله مبادله پولی را به‌راحتی حل‌وفصل کند یا در فرض بدتر اراده چندانی هم برای راهگشایی ندارد، ایران باید کل بازی برد-برد سیاسی و امنیتی برجام را برهم بزند؟ از این اقدام چه سودی حاصلش می‌شود؟

اگر نگاه ملی داریم نگران ایران و مراقب فرجام برجام و FATF باشیم. اصرار بر رفتن به کوچه‌های بن‌بست در سیاست‌های ملی خردورزانه نیست. انجمن‌های حرفه‌ای فراتر از نگاه خرد، باید از منظر سیاست کلان شرایط و سیاست‌ها را رصد و به‌موقع اعلام مواضع کنند. آنها باید بتوانند با آگاهی و از موضع ملی با دولت گفت‌وگو کنند.

 

*وزیرسابق راه و شهرسازی

منبع: دنیای اقتصاد
ارسال نظر