اقتصاد۲۴ - نیره عابدینزاده معاون دادستان مشهد گفته تعداد نوزادان معتاد در این شهر طی سالهای اخیر افزایش داشته و این موضوع شیبی صعودی را طی میکند. برآوردهای سال ۹۵ نیز همین موضوع را نشان میدهد که روزانه ٢٠ الی ٢٠٠ نوزاد معتاد در ایران متولد میشوند.
معاون دادستانی مشهد همچنین از عدم پذیرش این نوزادان در بیمارستانهای دولتی و پاسکاری آنها در میان این بیمارستانها خبر داده و با اشاره به نبود همراه و مادر در کنار نوزادان درگیر اعتیاد در زمان حضور در بیمارستانهای دولتی، تاکید کرده که آنها به دلیل عدم دسترسی به شیر مادر و متعاقب آن مشکلات پس از آن بیقرار میشوند.
عابدین زاده همچنین اعلام کرده که بیمارستانها کار را به جایی میرسانند تا اورژانس اجتماعی به ستوه بیاید و دیگر نوزادی را به بیمارستان آنها نیاورد و علت این موضوع هم هزینه زیاد بستری کردن این نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه است.
با این اوصاف واضح است که نوزادان و حتی کودکان دارای اعتیاد که تعدادشان هم رو به افزایش است پشت و پناهی ندارند. زندگی چنان به این نوزادان از همان بدو تولد دهنکجی کرده است که نه تنها به صورت معمول والدین دارای اعتیادشان آنها را رها کردهاند که سلامتشان نیز در میان اعداد و پولهای هنگفت رد و بدل شده در بیمارستانها و حساب سود و زیان آنها نه مهم است و نه دیده میشود. حیات و زندگی این نوزادان در میان چرخدندههای قوانین دست و پا گیری که کودک را تحت هر شرایط حق والدین دانسته و به عنوان یک ملک شخصی در اختیار آنها میگذارد گیر کرده و در موارد بسیاری از بین میرود.
اعتیاد این کودکان ونوزادان چند علت مشخص دارد، تولد از مادری دارای اعتیاد، بخوری شدن به دلیل حضور در کنار آنها و همراهانشان حین مصرف مواد، خوراندن انواع مخدرها به آنها در دوران نوزادی و نوپایی و در نهایت تشویق و ترغیب آنها به نشستن پای بساط مصرف مواد. با این جدا کردن این بچهها از خانوادهها به لحاظ قانونی بسیار پیچیده بوده و هیچ حمایت قانونی جدی و سختگیرانهای از آنها نمیشود و اگر گروههای فعال اجتماعی نبوده و تلاش آنها برای شناسایی و کمک به این کودکان نباشد قطعا همان تعداد اندکی که نجات مییابند هم از این شانس محروم میشدند.
کمتوجهی اورژانس اجتماعی به این کودکان که شاید یکی از مهمترین علل آن همین قوانین دست و پا گیر و سختگیرانه باشد و همچنین عدم پذیرش این نوزادان در بیمارستانهای دولتی تنها بیانگر یک موضع است، اینکه حقوق کودکان و حق حیات آنها «در بهترین شرایط ممکن» هنوز در کشور ما در مرحله عمل مورد باور قرار نگرفته است.
بهاره پاکدل یکی از مددکاران جمعیت امام علی درباره وضعیت رسیدگی به نوزادان دارای اعتیاد میگوید: تجربه اعتیاد کودکان در مشهد به سال ۹۲ باز میگردد که اولین برخورد ما با یک کودک معتاد و مادرش در بیابانهای منطقه نوده اتفاق افتاد. از آنجا بود که پیگیر این معضل در مشهد شدیم. به یاد میآوریم در آن سالها وقتی برای رسیدگی به این موضوع با اورژانس اجتماعی تماس گرفتیم یا ماشین نداشت یا مراجعه نمیکرد. در نهایت وقتی بعد از چندین بار تماس گرفتن اورژانس به مادر کودک مراجعه کرد برخورد به نحوی بود که باعث شد مادر و کودک فرار کنند.
وی توضیح میدهد: در آن سالها منطقه نوده محل تجمع کارتنخوابها بود هر چند که امروز شرایط این منطقه تغییر کرده است. کارتنخوابهای این منطقه همواره در ترس و اضطراب از آمدن پلیس و دستگیری به سر میبرند. این کودک پسربچهای ۸ ساله بود که در کنار مادرش در این محل زندگی میکرد. وقتی اورژانس اجتماعی با آن ظاهر به این منطقه مراجعه کرد تمام کارتنخوابها فرار کردند و، چون این خانواده هم کارتنخواب بودند و هیچ نشانهای از آنها نداشتیم دیگر نتوانستیم به آنها دسترسی پیدا کنیم.
این مددکار داوطلب ادامه میدهد: در پروندهای دیگر ما با دختربچه ۱۰ ساله مواجه شدیم که وقتی به خانه ایرانی طبرسی برای درس خواندن مراجعه میکرد تمرکز و شرایط عادی نداشت، لباسهایش هم همیشه بوی مواد میدهد، وقتی کودک تست اعتیاد داد، نتیجه آن مثبت شد.
وی با تاکید بر اینکه اعتیاد کودکان موضوع جدیدی نیست، عنوان میکند: پذیرش نوزادان یا کودکان معتاد به نظر من آخرین مرحله فرایند نجات آنهاست. ما در ابتدای امر با معضل در خصوص برخی از والدین این کودکان مواجهیم. به این معنا که بسیاری از والدین خودشان باعث اعتیاد کودک هستند. در مواردی کودک برای آنها تبدیل به ابزاری برای تامین موادشان میشود، یا گاهی از بچه برای گدایی و کسب درآمد استفاده میکنند به همین دلیل هم او را معتاد میکنند. به همین دلیل هم آنها علاقهای به درمان کودک ندارند.
پاکدل با اشاره به اینکه بیمارستانها برای بستری کودک نیاز به اجازه والدین یا سرپرست دارند، اضافه میکند: در واقع برای بستری کودک، سرپرست وی باید حضور داشته باشد. این موارد باعث میشود که ما این راهکار را از دست بدهیم. حالا اگر بتوانیم حکم قضایی را برای بستری کردن کودک بگیریم و اورژانس اجتماعی ورود مناسب به موضوع داشته باشد، در این مرحله بچه را از والدین گرفته و به بیمارستان میبریم.
وی میافزاید: در سال ۹۵ یک پدر معتاد به شیشه نوزاد خود را که او هم معتاد بود به دلیل وخامت حال به یکی از بیمارستانهای مشهد برد در آنجا نوزاد را به دلیل تنگی نفس شدید بستری کردند، اما بعد از ۱۲ روز نوزاد ۳ ماهه ترخیص و تحویل خانوادهاش شد که میدانستیم ۳ وعده در روز به او شیره میخورانند. یعنی حتی اگر کودکان در چنین شرایط وخیمی بستری شوند هیچگونه فرایندی برای مددکاری و کمک به آنها و هیچ تصمیم و قانونی برای اینکه بچه به خانوادهای در این شرایط بازنگردد وجود ندارد. در حالیکه این نوزاد چند روز بعد از ترخیص بار دیگر دچار تشنج و اوردوز شد و از دست رفت.
این مددکار جمعیت امام علی درباره اینکه اگر والدینی حاضر به بستری کردن فرزند خود برای درمان اعتیاد نشوند، بیمارستان چه میکند؟ عنوان میکند: همان مساله عدم پذیرش در این شرایط وجود دارد. کودک درگیر اعتیاد مشکلات و درگیریهای خاص خودش را دارد، چنین کودکی دچار بیقراری شدید بوده و پروسه پذیرش او وابسته به حکم قضایی و ورود بهزیستی است راهکاری که ظاهرا در حوصله بیمارستانها نمیگنجد و در مقررات آنها نیست.
وی خاطرنشان میکند: ساختاری که در پیشگیری و درمان و حمایت از بچههای درگیر اعتیاد وجود دارد به شکلی نیست که بتوانیم با خیال راحت کودک را برای ترک اعتیاد به بیمارستان ببریم. چرا که در بسیاری موارد کودک بعد از ترک دوباره به همان خانوادهای بازخواهد گشت که او را معتاد کردهاند. در بسیاری موارد بیمارستانها حاضر به پذیرش چنین مواردی نیستند. خیلی از موارد مددکار جمعیت باید همراه نوزاد باشند تا دوره ترک و بیقراریهای نوزاد بگذرد.
پاکدل عنوان میکند: در جلسهای که مدتی پیش با سازمان بهزیستی داشتیم این موضوع از سوی سازمان مطرح شد که دانشگاه علوم پزشکی در این زمینه با بهزیستی همکاری نمیکند. یعنی در کلیت این ساختار، وضعیت مشخصی که بتوان با خاطرجمع مرحله به مرحله آن را طی کرد وجود ندارد. این کودکان هم به لحاظ غفلت خانوادهها در معرض خطر هستند و هم غفلت از سلامت آنها در سطح گستردهتری قرار دارد.
وی با انتقاد از وفور و دسترسی آسان به مواد مخدر در محلات حاشیهای مشهد میگوید: به جز نوزادان دارای اعتیاد امروز با کودکان و نوجوانانی مواجه هستیم که درگیر اعتیاد شدهاند. به همین دلیل هم فکر میکنم باید ریشهایتر به موضوع اعتیاد کودکان پرداخته شود. از سوی دیگر پذیرش بچههای درگیر اعتیاد، اما فاقد اوراق هویت در بیمارستانها یا بهزیستی با مشکلاتی مواجه است. ما در سال ۹۳ سمیناری در خصوص اعتیاد کودکان برگزار و درباره علل و راهکارهای پیشگیری و درمان از این وضعیت اسفبار را مورد بررسی قرار دادیم.
این مددکار داوطلب با تاکید بر اینکه به نظر میرسد پذیرش معضل کودکان و نوزادان دارای اعتیاد از سوی جامعه و مسئولان وجود ندارد، اظهار میکند: این درحالی است که متاسفانه اعتیاد کودکان در پروندههایی که با آنها برخورد داشتهایم افزایش داشته است. در حال حاضر با دو کودک دارای معلولیت که درگیر اعتیاد هستند برخورد کردهایم که ماه گذشته به بهزیستی ارجاع کردیم. در این موارد هم با مشکلات بسیاری مواجه بودیم از جمله آنکه چگونه عمل کنیم که خانواده متوجه نشود ارجاع کودک به بهزیستی از طرف ما بوده است. یا برای جدا کردن کودک از خانواده حکم قضایی بگیریم.
او عنوان میکند: اکنون درحال پیگیری هستیم که بهزیستی این دو کودک را به خانوادههایشان باز نگرداند چرا که شرایط خانوادهها بهتر نشده است و اگر کودکی که اعتیاد را ترک کرده بار دیگر وارد چنین شرایطی شود با شوک بزرگی مواجه شده و اگر دوباره درگیر اعتیاد شوند آسیب بیشتری میبینند.
وی درباره این دو کودک معتاد و دارای معلولیت توضیح میدهد: یکی از آنها دختری ۱۶ ساله است که به لحاظ جسمی و ذهنی دارای معلولیت است آنها در محله همتآباد زندگی میکردند. پدر معتاد به شیره بوده و همه فرزندانش را هم دچار اعتیاد کرده بود از جمله ۲ پسر نوجوان و یک دختر ۲۰ ساله که این دختر را در کودکی به عقد مردی معتاد به شیشه و کریستال در آورده بود. از آنجاییکه دختر نیز معتاد به کریستال بود نوزاد او هم معتاد به دنیا آمد. دختر نوجوان معتاد و معلول در چنین خانوادهای زندگی میکرد ما چند بار سعی کردیم دو پسر نوجوان را ترک دهیم، اما متاسفانه در مشهد کمپ ترک اعتیاد ویژه نوجوانان وجود ندارد. حضور نوجوانان در کمپ ترک اعتیاد مردان بزرگسال مسالهای است که میتواند به این نوجوانان آسیب برساند.
پاکدل اظهار میکند: گزارش شرایط این دختر دارای معلولیت را به معاون دادستان ارائه دادیم حکم قضایی برای گرفتن بچه از خانواده گرفته و توسط اورژانس اجتماعی حکم اجرا شد. در حال حاضر این دختر در یکی از مراکز بهزیستی زندگی میکند مراحل ترک را پشت سر گذاشته است پیگیر هستیم که او به یکی از مراکز مراقبتی بهزیستی ارجاع داده شده و بار دیگر به خانواده بازگشت داده نشود، چراکه به این دختربچه توسط اعضای خانواده تریاک خورانده میشد. خانه این خانواده پاتوق سایر معتادان بود و مادر فاقد اعتیاد از این مساله به شدت ناراحت بود؛ بنابراین فضای محل زندگی این دختر به شدت ناامن بود که معلولیت او این شرایط را دشوارتر هم میکرد.
این فعال اجتماعی خاطرنشان میکند: در پروندهای دیگر هم یک دختر ۱۰ ساله دارای معلولیت به ما معرفی شد. یکی از خانوادههای تحت پوشش اعلام کرد که یکی از همسایههایشان مشکلی دارد. وقتی شناسایی اولیه را انجام دادیم متوجه شدیم یک دختر بچه با معلولیت جسمی و تکلمی همراه با مادرش در یکی از مناطق آسیبخیز مشهد زندگی میکند. خانه محل زندگی این کودک نیز پاتوق بود، اما پاتوق مصرف اعتیاد و خدمات جنسی این کودک با مادر و برادرش در چنین شرایطی زندگی میکرد.
وی ادامه میدهد: خودمان یک بار این کودک را پای بساط مصرف مواد مشاهده کردیم. گزارش این کودک را هم ارائه دادیم. در مرحله اول با اینکه حکم قضایی را گرفتیم اورژانس نتوانست به محل زندگی کودک ورود کند به همین دلیل هم در گزارش خود نوشته بود که خانواده مشکلی ندارد و با اینکه احتمال میدهیم مورد کودکآزاری وجود داشته باشد، اما مادر شرایط مساعدی دارد. این درحالی بود که مادر به شدت مصرف کننده مواد مخدر بوده و عامل اصلی در آن فضا مادر این کودک است.
مددکار جمعیت امام علی اضافه میکند: اورژانس اجتماعی چند بار دیگر هم برای گرفتن بچه از خانواده اقدام کرد که یک بار هم در خانه را از پشت قفل کرده بودند. کلانتری که مراجعه کرد اعلام کرد که احتمالا خانواده از محل رفتهاند. همان افرادی که ابتدا کودک را به ما معرفی کرده بودند اطلاع دادند که خانواده هنوز هم در همان محله زندگی میکنند در نهایت آخرین بار اورژانس همراه با مددکار جمعیت امام علی به این خانه مراجعه کردند و بچه را از خانواده گرفته و به یکی از مراکز بهزیستی منتقل شد.
وی خاطرنشان میکند: گاهی سعی میکنیم با خانواده ارتباط گرفته و از طریق آنها کودک را برای ترک و مسمومیت زدایی به بهزیستی ارجاع دهیم. به عنوان مثال وضعیت منطقهای به نام قلعه خیابان نسبت به چند سال گذشته به لحاظ اعتیاد کودکان اسفبارتر شده است. ما در این محله کودکانی را داریم که یا ساقی مواد هستند یا مصرف بالایی دارند. یکی از مددجویان ما پسربچه ۱۰ ساله و فاقد اوراق هویتی است که روزی ۲۰ هزار تومان شیره مصرف میکند. این دوز برای یک کودک بسیار بالاست. ما در حال ایجاد ارتباط با خانواده این کودک هستیم تا بتوانیم با کمک خانواده او را برای ترک ارجاع دهیم. درهمان محله تعدادی از خانوادهها نوزاد دارای اعتیاد داشتند، اما با توجه به اعتمادی که به فضای خانههای ایرانی جمعیت داشتند اعلام کردند که بچهها درگیر اعتیاد هستند و ما توانستیم فرایند ترک اعتیاد این کودکان را با حمایت خانوادههایشان انجام دهیم.
پاکدل با اشاره به اینکه اگر خانواده با وجود تلاش ما برای ترک اعتیاد کودک همکاری نکند سعی میکنیم از طریق قانونی اقدام کنیم، عنوان میکند: این روزها به دلیل ارتباط خوبی که جمعیت با معاون دادستان دارد گرفتن حکم قضایی روند آسانتری دارد، اما اگر قرار باشد از طریق بهزیستی این اقدامات انجام شود فرایند زمان بر بوده و نیاز به مراجعه مددکاران بهزیستی دارد که معمولا باعث فراری شدن خانواده میشود.
منبع: رویداد24