اقتصاد۲۴- پدیده کاندیدای پوششی از انتخابات ۱۳۹۶ به وجود آمد. جایی که اسحاق جهانگیری به عنوان معاون رئیسجمهور در انتخابات حاضر شد و هدفش را دفاع از عملکرد حسن روحانی و به گوش رساندن مطالبات و صدای اصلاحطلبان عنوان کرد.
در همان انتخابات در جناح راست سه کاندیدا حضور داشتند که با کنارهگیری محمدباقر قالیباف به نفع سید ابراهیم رئیسی، مشخص شد که او هم کاندیدای پوششی بوده است. هر چند سید مصطفی میرسلیم از رقابتها کنار نرفت و البته آرای او تاثیری هم در نتیجه انتخابات نداشت.
اما در انتخابات ۱۴۰۰ اوضاع پیچیدهتر شده است. از پیش از ثبتنام داوطلبان، بسیاری از شخصیتهای جناح راست تاکید داشتند که در صورت حضور رئیسی، یا ثبتنام نخواهند کرد و یا به نفع او کنار خواهند رفت.
اما ثبتنام صبحگاهی علی لاریجانی در روز آخر نامنویسی و ترسی که حضور او برای جناح راست ایجاد کرد و همچنین حضور اسحاق جهانگیری، باعث شد تا شاهد سونامی ثبتنام از سوی اصولگرایان در روز آخر باشیم. از خود رئیسی گرفته تا محسن رضایی و سعید جلیلی که در دقایق پایانی ثبتنام راهی وزارت کشور شدند.
بیشتر بخوانید: پاسخ رهبر انقلاب درباره نظر نهایی شورای نگهبان
با این وجود، بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان و شوکی که با احراز نکردن صلاحیت کاندیداهای شاخصی مثل لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان که زبان برا و گویا داشتند و احراز شدن صلاحیت برخی اصولگرایانی که سابقه اجرایی مشخصی نداشتند مثل علیرضا زاکانی و سید امیرحسین قاضیزادههاشمی، باعث شد تا بحث کاندیدای پوششی و عادلانه نبودن رقابتهای انتخابات سیزدهم بیشتر مطرح شود.
به هر حال ترکیب هفت نفرهای که در این انتخابات شکل گرفته به طرز عجیبی به سود جناح راست است. در این میان پوششیها تلاش میکنند در مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی خود، بیش از پیش به دولت روحانی بتازند و از طرفی با یکدیگر کاری ندارند.
شکل گرفتن پدیده کاندیدای پوششی موضوع بسیار نگرانکننده و هزینهزایی است. از طرفی رقابت انتخاباتی را به نفع یک کاندیدای خاص، نابرابر میکند چرا که او و یارانش چند برابر بیشتر از رقبا فرصت تبلیغات و سخن گفتن دارند و با تقسیم کار، برخی از آنها به دو رقیب از جناح مقابل حمله میکنند و به جای کاندیدای اصلی پاسخ حملات طرف مقابل را میدهند و آن یکی دو نفر اصلی هم با خیال آسوده به ارائه برنامهها و نظرات خود میپردازند که این موضوع عادلانه به نظر نمیرسد.
از سوی دیگر این گونه به نظر میرسد که کاندیداهای پوششی، از الان از کاندیدای اصلی قول مناصب آینده خود را در دولت بعدی گرفتهاند که به این صورت خود را سپر بلا میکنند. چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی و برای کسانی که مدعی مبارزه با رانت و فساد هستند، نوعی باندبازی و تقسیم غنایم پیروزی در جنگی نابرابر را به ذهن متبادر میکند.
جدای از این موضوع، زمان و هزینهای که برای این کاندیداهای پوششی به هدر میرود موضوع مهمی است. از بین پنج کاندیدای جناح راست مشخص است که دست کم دو نفر از آنها هیچ شانسی برای کسب رای مردم ندارند و تنها برای پوشش کاندیدای اصلی به میدان آمدهاند. هرچند که اکنون که رقیبی جدی در مقابل اصولگرایان دیده نمیشود برخی از آنها مدعی رایآوری و حضور تا پایان انتخابات شدهاند اما واضح است که حتی در صورت انصراف ندادن هم، نفرات آخر این انتخابات خواهند بود.
حضور این کاندیداها از ابتدای ثبتنام تا روز انتخابات هزینههای زیادی را بر کشور و جیب مردم تحمیل میکند. از انرژی و وقتی که در زمان نامنویسی از وزارت کشور گرفته میشود، تا هزینهها و زمانی که در شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت آنها و استعلام از نهادهای مربوطه صرف میشود، همه و همه هزینهای است که در واقع مردم ایران از جیب خود برای پوششیها میپردازند.
از سوی دیگر تبلیغات آنان در صداوسیما هزینههای زیادی را ایجاد میکند. از حضور در برنامههای مختلف تلویزیونی گرفته تا ساخت فیلم تبلیغاتی که هر چند این مورد از جیب کاندیدا پرداخت میشود اما در واقع از محلی است که وزارت کشور به کاندیداهای احراز صلاحیت شده از بودجه انتخابات میپردازد.
پرداخت هزینه و زمانی که در صداوسیما به آنان اختصاص داده میشود، هزینههای ستادهای انتخاباتی و فعالیت مجازی کاندیداها و بسیاری از موارد دیگر، نهایتا از جیب مردم ایران برای چند کاندیدایی صرف میشود که نهایتا یا قرار است به نفع کاندیدایی خاص کنار بروند و یا در صورت ماندن تا آخر انتخابات، آرایی در حدود آرای باطله خواهند داشت.
با این وجود این سوال به صورت جدی مطرح است که برخی کاندیداها که نه تنها خودشان بلکه بسیاری از مردم و کارشناسان هم میدانند که به عنوان پوشش یک کاندیدای خاص در انتخابات حاضر شدهاند، حتی با وجود نبود رقیب جدی، چرا این هزینههای اضافی را به ملت ایران تحمیل میکنند؟