اقتصاد۲۴- از عصر چهارشنبه دوم تیر ماه، بین ساعت پنج تا شش دوازده روز میگذرد؛ آن ساعتی که شاگرد راننده هراسان در راهرو بین صندلیها راه رفت و در حالی که دست به لبه صندلیها گرفته بود، گفت کمربندها را ببندید. بعد انگار بخواهد واقعه را برای خودش هم هضم کرده باشد با صدایی مستاصل گفت: «اتوبوس ترمز بریده». سرنشینان اتوبوس یعنی همان خبرنگاران محیط زیست؛ آنها که تا دیروز خبر را دنبال میکردند و ثانیههایی بعد خود سوژه خبر شدند، به دنبال کمربندی گشتند که برای بسیاری پیدا کردن آن میسر نشد، تعداد محدودی توانستند خواسته شاگرد راننده را اجابت کنند، بقیه یا در صندلی فرو رفتند، یا دست هم را گرفتند و یا صندلی جلو را بغل زدند، همان وقت بود که اتوبوس به گاردریل خورد، بعد به سمت چپ میل کرد، سعی کرد با خوردن به کوه جلوی سرعتش را بگیرد که نشد کمی جلوتر افتاد، از سنگینی لاشه و شدت برخورد شیشهها پودر شد و بر سر و صورت سرنشینان فروریخت. در آن وانفسا، وقتی که گازوئیل از سویی آرام آرام به درون میریخت، آن وقت که دو تن از سرنشینان دیگر جانی در بدن نداشتند، یکی عقب اتوبوس که فریاد میزد، پای من کجاست؟
مرتضی محمدصادقی خبرنگار تسنیم ارومیه بود که پایش بین زمین خاکی و لاشه اتوبوس گیر افتاده بود و به التماس از کسانی که قصد خروج از اتوبوس داشتند میخواست مبادا روی پایش که معلوم نبود کجاست قدم بگذارند. آن بیرون، کنار جاده جمعی در هم شکسته، جمعی تا شده از شوک و درد، به هیبت لاشه اتوبوس مینگریست، فریاد میزد، جلوی ماشینهای عبوری را میگرفت و از آنها میخواست کمک کنند. مردانی با شلوارهای و زنان با لباسهای کردی در حالی که ظرفهای آبشان دستشان بود از ماشینها بیرون آمده بودند و تلاش میکردند آنچه از دستشان برمیآید انجام دهند. آنچه گفته شد شرحی از دقایق دوازده روز پیش است. از جمع اتوبوس خبرنگاران مهشاد کریمی، خبرنگار ایسنا و ریحانه یاسینی، خبرنگار ایرنا همان لحظه برخورد یا دقیقهای بعد فوت شدند.
محلیها توانستند مرتضی محمدصادقی خبرنگار تسنیم را بیرون بکشند، حسن ظهوری، خبرنگار عصر ایران و ابراهیم نژادرفیعی دچار شکستگی دنده شدند که به ریههایشان صدمه رساند، مهدی گوهری، دچار کوفتگی و شکستگی سر شد، زهرا کشوری، خبرنگار روزنامه ایران دچار شکستگی ترقوه شد، فروغ فکری، خبرنگار «پیامما» خونریزی داخلی مفصل و کشیدگی عضلات پیدا کرد؛ هرچند در بیمارستان نقده به او گفته شد که مشکلی ندارد و در تهران متوجه مشکلش شد، آسیه اسحاقی، خبرنگار پانا مشکل گردن پیدا کرد، کیمیا عبداللهپور، خبرنگار ایرنا با مشکل پا مواجه شد، بقیه اعضای اتوبوس هم جراحتها و کوفتگیهایی در بدن داشتند که فکر میکردند نسبت به سایرین آنچنان جدی نیست که بخواهند به ذکر آن بپردازند.
روایت چند تناقض
از همان وقت که اتوبوس به سمت کوه چرخید و افتاد، از همان وقت که مسئولان خبردار شدند جمعی خبرنگار دچار سانحه شدهاند و سرتیتر خبرگزاریهای داخلی به آن اختصاص یافت، از همان وقت بین آنها این سئوال شکل گرفت چطور میشود گفت من نبودهام؟! ادارهکل محیط زیست آذربایجان غربی (مطرح کرده در جریان جزئیات آن نبوده)، ستاد احیای دریاچه ارومیه (عنوان کرده ستاد مسئولیتی در برگزاری برنامه نداشته)، کارخانه سیمان (تکذیب کرده اتوبوس متعلق به آنها بوده)، سازمان مرکزی، استانداری (اعلام کرده در جریان برنامه نبوده)، فرمانداری (عنوان کرده در جریان برنامه نبوده) و … همه یا گفتند در جریان برنامه نبودهاند یا اینکه برنامه به آنها ربطی نداشته؛ انگار گروهی خبرنگار یکباره بدون اینکه از سوی کسی دعوت شدهاند خیلی اتفاقی روز چهارشنبه ساعت ۵.۵ صبح برایشان بلیت هواپیما جور شده، بعد هم خیلی اتفاقی و بدون اینکه کسی مسئولیت داشته باشد بالای تاج سد کانیسیب رفته و از آن بازدید کردهاند و بعد هم باز با همین روال از تونل زاب دیدن کردهاند.
بیشتر بخوانید: چرا مدیران کشور بیمحابا توهین میکنند؟
درباره چرایی این حادثه هم پلیس راهور اعلام کرد راننده سرعت مطمئنه را رعایت نکرده است، گروهی گفتند میدانید چرا؟ زیرا خبرنگاران به راننده فشار آوردهاند که سریعتر حرکت کند تا به ناهار برسند. آنها که جلوی اتوبوس نشسته و در جریان جزئیات حادثه بودند، اما میگویند هیچ خبرنگاری درخواستی درباره سرعت اتوبوس نداشت، آنها میگویند راننده با همان سرعت لاکپشتی صبح در جاده حرکت میکرد و به درخواست نه خبرنگاران بلکه یکی از اعضای ستاد احیا مبنی بر سرعت بیشتر هم وقعی ننهاد. او در دشت با همان سرعت ۳۰ کیلومتر خودش میرفت و میگفت این جاده برای تند رفتن نیست.
اما وقتی به جاده کوهستانی رسید و وارد سراشیبی شد به یکباره بر سرعتش افزوده شد و تلاش کرد با دنده و فرمان ماشین را کنترل کند، اما ماشین آن وقت دیگر از کنترل خارج شده بود، این زمان همان حوالی ساعت ۶ بعدازظهر روز چهارشنبه دوم تیر ماه است، کمک راننده در راهرو راه افتاد و گفت کمربندهایتان را ببندید و ثانیههایی بعد فاجعه آغاز شد.
پرسش این است چطور بر سرعت اتوبوس به یکباره افزوده شده، آیا اتوبوس دارای نقص فنی نبود؟ چرا آن جاده انتخاب شد؟ چه کسی برنامهریزی سفر را انجام داد؟ چرا بازدید از تونلی برای خبرنگاران تدارک دیده شد که در آن ملاحظات ایمنی در نظر گرفته نشده بود و ممکن بود در آنجا نیز شاهد بروز حوادثی تلخ باشیم و سوالهای بسیار دیگر که جامعه خواستار و خواهان پاسخگویی به آن است.
مرتضی محمدصادقی خبرنگار تسنیم ارومیه این روزها در بیمارستان امام خمینی (ره) این شهر بستری است. او در گفتگو میگوید هنوز جواب امآرآی پایم نیامده و تصمیمگیری درباره مدت زمان بستریام به این موضوع بستگی دارد. او عنوان میکند: «چند روز قبل البته سیتیاسکن را روی پایم انجام دادهاند و نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که چنانچه همه چیز خوب پیش برود نیازی به بستری شدن بیشتر ندارم و میتوانم به خوی نزد خانوادهام بروم.» او که در جریان تصادف دچار کنده شدن گوش شده میگوید: «دو عمل جراحی تحت نظر دکتر سیداشرفی داشتم که موفقیتآمیز بود و بابت همه توجههایش هم از او ممنونم.»
این خبرنگار در این باره که آیا با درد شدیدی مواجه است یا نه، میگوید: «درد زیادی ندارم، اما بلاتکلیفم و هنوز نمیدانم وضعیت پایم چطور است، منتظر نتیجه امآر آی هستم. کوفتگی پای من به شدت بالاست.
خوشبختانه زمانی که وزن اتوبوس روی پایم افتاد زیر آن خاک بود و باعث شد پایم در خاک فرو برود و همین شدت جراحتها را کاهش داد.» ابراهیم نژادرفیعی، خبرنگار خبرگزاری تسنیم هم که در جریان این تصادف دچار شکستگی دنده، سوراخ شدن ریه و لخته شدن خون در کنار شکستگی مهره کمر شده میگوید: دردهایم نسبت به روزهای اول کمتر شده، یک سری آزمایش از من گرفتهاند که نتایج تمام آنها مطلوب نیست و پزشکان منتظرند به وضعیت مطلوب برسم. او عنوان میکند که در حرکت دست و پا مشکلی ندارد و با از بین رفتن لخته و بهبود شرایط به تدریج راه رفتن را شروع میکند. حسن ظهوری که تا ۱۰ روز پس از تصادف تلخ در بیمارستان ارومیه بستری بود، حالا با بهبود وضعیت سلامتش به تهران بازگشته است.
منبع: پیام ما