اقتصاد ۲۴- مدتهاست حمایت ایران از طالبان به بحث جدیدر میان فعالان سیاسی و البته افکار عمومی تبدیل شده است. چراغ اول را احمد نادری نماینده اصولگرای مجلس یازدهم روشن کرد که در سال گذشته در توییتی نوشت «طالبان یکی از جنبشهای اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان میتواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروههایی همچون داعش منجر شود. »
ابتدا تصور میشد این توییت یک نظر تندروانه شخصی باشد، اما مدتی بعد برخی چهرههای اصولگرا و رسانههای آنها به میدان آمدند و از برکات طالبان نوشتند. از جمله روزنامه کیهان که در مطلبی نوشت «در پیشرویهای اخیر طالبان خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد و صرفاً درگیری با نیروهای مسلح دولتی است.» یا روزنامه جوان که از حضور طالبان به عنوان یکی از دشمنان آمریکا استقبال کرد.
حالا طالبان حدود یک ماه است که به مرور قسمتهای زیادی از افغانستان را تصرف کرده و طبق آخرین اخبار فعلا ۲۰۴ منطقه شامل ۴۰ درصد جمعیت افغانستان در اختیار طالبان و ۱۲۰ منطقه شامل ۲۸ درصد جمعیت افغانستان در اختیار دولت مرکزی است و در ۷۴ منطقه شامل ۳۲ درصد جمعیت نیز درگیری ادامه دارد. این یعنی بیشترین مناطق در اختیار طالبان است و ایران تلاش دارد از این وضعیت به سود خود استفاده کند؛ چنانچه در مطلب کیهان نیز آمده بود که «اگر طالبان، همان طالبان ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ شمسی باشد، قدرت گرفتن آن در افغانستان نه به صلاح ایران و نه به صلاح هیچ کشور دیگری در منطقه نخواهد بود.»
پس از حمایتهای بیدریغ از طالبان، اما انتشار بعضی ابلاغیهها و قوانین گروه طالبان در فضای مجازی باعث بحث و جدل زیادی میان کاربران توییتر و سایر شبکههای اجتماعی شده است. از جمله اینکه طالبان با پخش اعلامیههایی زنان را به پوشیدن برقع و چادری دعوت کرده و پوشیدن چادر را مظهر حجاب نمیدانند. در اعلامیه طالبان همچنین آمده که زنان بدون همراهی مرد محرم حق گشتوگذار در شهر و خیابانها را ندارند. در برخی مناطق نیز شنیده شده شیعیان افغانستان تحت فشار شدید قرار گرفتهاند و در پی این تحولات رسانههای اصولگرا نیز به سرعت خط مشی خود را در ظاهر تغییر دادند و حالا دو روز است روزنامه کیهان انتقادات تندی را علیه طالبان مطرح کرده است. این روزنامه در شماره روز شنبه نوشته است «طالبان الان بر شکلگیری امارت اسلامی تأکید دارد و از آن کوتاه نمیآید و حال آنکه حدود ۷۰ درصد از مردم و اکثریت قاطع اقوام، مخالف این ایده هستند. طالبان «قانون اساسی» که به تصویب اکثریت مردم رسیده را رد کرده و حتی به اصلاح آن بسنده نمیکند.»
عباس عباس عبدی در صفحه توییتر خود نوشته «شاید یکی از دلایل استقبال اصولگرایان از قدرت گرفتن طالبان در افغانستان این باشد که مردم رفتارهای طالبان و حکومت ایران را مقایسه کنند و ببینند که آزادیها در ایران بیشتر است!»
بیشتر بخوانید: تغییر استراتژی اصولگرایان مقابل طالبان
در حکومت طالبان برخی ممنوعیتهای مذهبی مثل ممنوعیت پوشش آزاد برای زنان یا ممنوعیت موسیقی زنان و مصرف مشروبات الکلی وجود دارد، اما برخی محدودیتهای دیگر هم به آن اضافه شده است مثلاً زنان اجازه ندارند بدون حضور یک مرد در خیابان حرکت کنند یا سوار وسایل نقلیه شوند. در ایران رانندگی برای زنان آزاد بوده و فقط محدودیتها برای موتورسواری و تا حدی برای دوچرخهسواری وجود دارد که البته درباره دوچرخهسواری میان طیفهای مختلف رهبران مذهبی اختلاف نظر وجود دارد. همچنین هیچ وقت برای خروج یک زن به صورت تنهایی در ایران قانون وضع نشده است گرچه بر اساس دستورهای دینی همسر زن باید از شوهرش برای خروج از خانه اجازه بگیرد. در افغانستان هم مثل ایران فروش گوشتهای غیر ذبح شرعی ممنوع اعلام شده است؛ البته در ایران روحانیون با حضور در کشتارگاهها به شرعی بودن ذبح نظارت میکنند.
حالا طالبان به پشت مرزهای ایران رسیده است. چند سال قبل یک رسانه اصولگرا خبری نوشته بود که طالبان حجاب را برای دانش آموزان مدرسهای اجباری کرده، اما بعد از ساعتی نویسنده مطلب متوجه خطای خود شد و خبر حذف شد!
پس از تغییر شرایط در افغانستان، اصولگرایان فعلا از حمایت از طالبان دست کشیدهاند؛ رجانیوز در مطلبی نوشت: «از اشکالات دیگر سیاست حمایت از طالبان، این است که عموم شیعیان افغانستان همدل و همراه طالبان نیستند و این سؤال جدی را پیش میآورد که آیا ایران در پی نجات شیعیان است درصورتیکه با خود شیعیان همکاری نمیکند و کاری به آنان ندارد؟ به عبارت دیگر ایران دقیقا در پی چه چیزی است؟ در نتیجه این گمانه شدیدا تقویت میشود که ایران مسئله شیعیان را تنها بهانهای برای حمایت از طالبان کرده است. در واقع ایران هم بر گفتمان مذهبی تأکید کرده و زمینهساز تفرقه مذهبی شده و هم شیعیان را از متحد مذهبی خود رنجانده است. منطق حکم میکند اگر ایران واقعا به فکر شیعیان افغانستان است، باید این کار را با همراهی خود آنان انجام دهد، نه با کسانی که از دیدگاه شیعه دشمنشان است و اگر به فکر مسلمانان، اسلام و نظام اسلامی است و رویکرد فرامذهبی دارد، باز هم باید رویکرد کلاننگر و آیندهنگرانهای در پیش بگیرد. آنچه در این زمان که نیروهای خارجی در حال خروج از این کشور هستند، اولویت دارد، حفظ دماء مسلمین و تلاش برای توقف جنگ و خونریزی در کشور است.»
فعلا در این سوی منطقه، ترکیه ادعای احیای امپراتوری عثمانی را در سر میپروراند. ایران به دنبال تثبیت هلال شیعی است و طالبان نیز با خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و قدرتگیری بیشتر، در حال پیادهسازی طرح امارت اسلامی است. مشکل بزرگ اینجاست تمام این اتفاقات در یک جغرافیای منطقهای در حال رخ دادن است و هر یک تلاش دارد از دیگری برای منافع خود استفاده کند. طبیعی است ایران هیچگاه پذیرای امارت اسلامی توسط گروه دیگر نخواهد بود، چه آنکه جمهوری اسلامی خود را در این زمینه صالحتر میداند. اینکه اصولگرایان با این معضل منطقهای چه خواهند کرد، هنوز معلوم نیست و فعلا باید منتظر استقرار تیم رئیسی و راهکارهای علی باقری کنی ماند.