اقتصاد ۲۴- وبسایت Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده «کوئینسی» در آمریکا نوشت: مانند بقیه همسایگان ایران، ارمنستان و آذربایجان نیز در تلاشند تا درک کنند که چگونه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور اصولگرا در این کشور ممکن است جهت گیری تهران را نسبت به منطقه تغییر دهد.
آذربایجان، ادامه سیاستهای دولت معتدل حسن روحانی را که در حال خروج از قدرت است، ترجیح میدهد. الهام علی اف، رئیس جمهوری این کشور در پیام تبریک خود به رئیسی که در انتخابات ۱۹ ژوئن پیروز شد و قرار است در ماه آگوست روی کار بیاید، همکاری استراتژیک بین دو کشور را تمجید کرد. علی اف به طور قابل توجهی تأکید کرد که برقراری مجدد کامل مرزهای ایران و آذربایجان که در نتیجه جنگ ۲۰۲۰ مشخص شد، فرصتهای جدیدی را برای همکاری منطقهای ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید:پیام ابراهیم رئیسی به واعظی
برخی از تحلیلگران در باکو، اظهارات علی اف را به عنوان دعوت از ایران برای تبدیل شدن به یک سهامدار در نظم جدید پس از جنگ در قفقاز جنوبی تفسیر کردند. در واقع، علی رغم برخی ادعاهای مشکوک و ستیزه جویان آمریکایی ضد ایران، تهران به هیچ وجه تلاش جنگی باکو را خنثی نکرد و در واقع به طور مداوم از تمامیت ارضی آذربایجان حمایت به عمل آورد.
در مقابل، ارمنستان با شرایط بسیار آسیب زایی روبرو است چراکه یک شکست دردناک در جنگ علیه آذربایجان را طی سال گذشته تجربه کرد. در واقع ارمنستان هنوز نتوانسته یک استراتژی منسجم سیاست خارجی متناسب با واقعیتهای جدید ایجاد کند. طبق معمول، روسیه در میان قدرتهای خارجی بیشترین توجه را از سوی ایروان به خود جلب کرده است. برخی از تحلیل گران ارمنی، به ویژه آنهایی که موافق اوپوزیسیون هستند، اکنون به اتحاد مسکو، ایروان و تهران برای مقابله با اتحاد باکو و آنکارا امیدوارند. نیکول پاشینیان، نخست وزیری که مجدداً انتخاب شده است، با یک وظیفه تمدید و تقویت شده در پارلمان، به نظر میرسد بیشتر تلاش دارد به توافق صلح با آذربایجان دست یابد نه اینکه با کمک روسیه و ایران به دنبال ایجاد تعادل در روابط با آذربایجان و ترکیه باشد.
این شرایط ممکن است برای تهران خوب باشد. در حال حاضر مهمترین اولویت رئیسی رسیدگی به وضعیت ناامیدکننده اقتصادی ایران است. در این راستا، وی برای تمرکز بر چالشهای داخلی چندگانه خود به ثبات در مرزهای کشورش نیاز دارد. در ایران این اتفاق نظر به چشم میخورد که خاورمیانه و خلیج فارس عرصههایی هستند که ایران در آنها از منافع حیاتی امنیت ملی برخوردار است، اما قفقاز جنوبی چنین نیست. علاوه بر این، افغانستان به خاطر عقب نشینی سریع نیروهای آمریکایی به سرعت در حال ظهور به عنوان یک منبع تهدید دیگری برای ایران است. این مناطق فارغ از اینکه چه کسی کرسی ریاست جمهوری ایران را به دست میگیرد، همچنان در اولویت تهران هستند.
اگر تهدیدات ترکیه و آذربایجان بیشتر درک شوند، ممکن است حضور نسبتاً اندک ایران در قفقاز جنوبی تغییر کند و تهران نقش موثرتری در این منطقه برعهده بگیرد. گفتنی است، ایران اتحاد ترکیه با آذربایجان و رشد جاه طلبیها در آسیای میانه را برخلاف منافع ملی خود میداند. در همین ارتباط باید توجه داشت که مشارکت نظامی ترکیه در این منطقه باعث افزایش حضور ناتو در اطراف مرزهای ایران میشود.
همچنین نگرانی تهران از احساسات جدایی طلبانه نیز مطرح است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در ماه دسامبر با طرح هایش در استانهای شمالی ایران که محل زندگی بسیاری از آذربایجانیها است، به این نگرانی دامن زد. اگرچه باکو رسماً خواستار جدایی آذربایجان ایران نشده است، اما از محققان و پژوهشگران ضد ایرانیها در واشنگتن حمایت میکند.
تهران همچنین نگران اجرای مادهای از توافق آتش بس با حمایت روسیه است که یک کریدور زمینی مستقیم بین سرزمین اصلی آذربایجان در نخجوان و ترکیه از طریق خاک ارمنستان ایجاد کرده و ایران را دور میزند. مجتبی ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران در ماه مه مخالفت شدید ایران را با هرگونه تغییر در مرزهای شناخته شده بین المللی در قفقاز جنوبی اعلام کرد. گفتنی است، این موضع بر اثر نگرانی از دست دادن احتمالی مرزهای ایران با ارمنستان مطرح شد. این اظهارات، واکنش فی الفور یک وب سایت برجسته طرفدار رژیم در آذربایجان را به همراه داشت که ایران را به خیانت و زدن خنجر از پشت به این کشور متهم کرد. چنین حوادثی تنشهای اساسی در روابط باکو و تهران را برملا کرده است.
یک عامل تحریک کننده دیگر برای تهران، گسترش فعالیتهای اطلاعاتی غرب و اسرائیل در مرزهای شمالی این کشور است. برخی از تحلیلگران ظاهراً طرفدار آذربایجان در اندیشکدههای واشنگتن به اقدامات تحریک آمیزی در این ارتباط روی آورده اند. والتر راسل مید، یک محقق باسابقه محافظه کار آشکارا در روزنامه وال استریت ژورنال درخواست کرد که از جدایی طلبان به عنوان منبع جمع آوری اطلاعات برای دشمنان ایران استفاده شود.
این روندها تمامی دولتها در ایران را با هر ایدئولوژیای وادار میکند که توانایی بازدارندگی خود را در قفقاز جنوبی افزایش دهند. از سوی دیگر، باید دقت داشت که محافظه کاری رئیسی و نزدیکی اش با نهادهای قدرت هماهنگی بیشتر بین زمینههای دیپلماتیک و امنیتی و امنیت بیشتر روابط را تضمین میکند.
چنین چرخشی چیز جدیدی نخواهد بود. در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ به عنوان یک تندرو، روابط ایران و آذربایجان متشنج بود. گرچه ممکن است ریاست جمهوری رئیسی بسیار متفاوت از دوره احمدی نژاد باشد، اما پتانسیل افزایش تنش همچنان وجود دارد.
باکو البته میتواند از چنین تنشهایی سود ببرد. مقامات آذربایجان در صورت لزوم ارزش ژئوپلیتیکی این کشور را به عنوان یکی از متحدان آمریکا و اسرائیل در برابر تهدید ایران تقویت میکنند. آذربایجان به لحاظ داخلی نیز میتواند از این شرایط بهره برداری کند، به طوری که با وجود یک رئیس جمهور اصولگرا در ایران، باکو راحتتر میتواند به سرکوب داخلی به عنوان اقدامی ضروری علیه افراط گرایان مورد حمایت ایران بپردازد. این تاکتیکی است که مدتها توسط باکو برای خفه کردن مخالفان مورد توجه بوده است. تغییرات قانونی که اخیراً تصویب شده اند، دامنه فعالیتهای مذهبی مستقل در کشور را محدود میکند. گفتنی است، این مصوبات به عقیده بسیاری، شیعیان را در آذربایجان هدف قرار میدهد و زمینه ایجاد محدودیتهای بیشتر را در آینده فراهم میکند.
اگرچه رئیسی یک اصولگرا است، اما شواهدی وجود دارد که گواهی میدهد احتمال دارد درگیریها از کنترل خارج نشوند. مثلاً وی از گفتگوهای وین برای بازگرداندن توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی حمایت کرده است، اما همچنین بدبینی خود را نسبت به تعمیق روابط با غرب به ویژه ایالات متحده تکرار میکند. گفتنی است، رابطه ناکارآمد ایران با غرب، وابستگی اقتصادی تهران را به بازیگران منطقهای از جمله ترکیه و آذربایجان افزایش میدهد.
در مورد ترکیه، تهران انگیزههای بیشتری برای مهار دارد. در واقع، روابط ایران با آنکارا شبیه یک صفحه شطرنج پیچیده است، در حالی که قفقاز جنوبی چنین پیچیدگیای ندارد. به طور مثال، همزمان با عقب نشینی اسلام سیاسی، کمرنگ شدن گفتمان ضد غربی و افزایش ناسیونالیسم راست گرای محافظه کار در ترکیه، تهران پیش بینی میکند که هر فردی بعد از اردوغان روی کار بیاید، ممکن است خصومت بیشتری با ایران داشته باشد.
در پایان باید تصریح کرد که احتمالاً طی سالهای آینده در قفقاز جنوبی شاهد افزایش اختلافات بین ترکیه و آذربایجان از یک طرف و ایران از سوی دیگر خواهیم بود. این اتفاق در دوران هر رئیس جمهوری در ایران ممکن بود اتفاق بیفتد لیکن انتخاب رئیسی کار اصولگرا رویکرد سخت گیرانه و امنیتی تهران نسبت به منطقه میشود. در عین حال، پیش بینی میشود که منافع اقتصادی، به ویژه اگر روابط ایران با غرب همچنان راکد باشد، خطرات یک رویارویی همه جانبه را کاهش دهد.