به گزارش جامعه ۲۴- از حدود ۳ ماه قبل بود که زمزمه شیوع بیماری عفونی دیگری در ایران به گوش میرسید. این بیماری از جمله تبعات بیماری کرونا بود که عمدتا در افراد بهبودیافته ظهور و بروز پیدا میکرد.
قارچ سیاه در کپک و مواد آلی پوسیده در خاک وجود دارد و از طریق استنشاق یا بریدگی و زخمهای پوستی وارد بدن انسان میشود و روی سینوسها تاثیر میگذارد. علت نامگذاری نیز آن است که لکه سیاهی بینی بیماران را فرا میگیرد.
برای ابتلای افراد به عفونت قارچ سیاه دلایل بیشماری ذکر شده است، اما اینکه چرا مبتلایان به کرونا در معرض این بیماری عفونی هستند چند دلیل عمده دارد که نخستین آن انتقال آلودگی از طریق مرطوب کنندهها و یا دستگاههای اکسیژن حاوی آب آلوده به بیماران منتقل شده است. نکته مهم آن است که عفونت از طریق فرد به فرد قابل سرایت نیست.
از سوی دیگر بسیاری از مبتلایان کرونا تحت کورتن تراپی قرار میگیرند، کورتن تراپی موجب میشود تا سیستم ایمنی بدن ضعیف شده و آماده رشد قارچ سیاه باشد. در واقع ابتلا به کرونا و دیگر شرایط محیطی باعث میشود تا در بدن یک پدیده مرموز فعال شود که به «طوفان سیتوکین» معروف است. در این وضعیت، سیستم ایمنی بدن دچار اختلال میشود و در کنار حمله به سلولهای عفونی، به سلولهای سالم نیز حمله میشود.
برای این بیماری قارچی مهاجم که بیشتر مخاط بینی و ریه را درگیر میکند، پزشکان برای کاهش حملات سیستم ایمنی، استروئید تجویز میکنند، اما این کار علاوه بر تضعیف قدرت دفاعی بدن، همزمان موجب افزایش سطح قند میشود و به این ترتیب محیط مناسبی برای رشد قارچها فراهم میآید.
به گفته مرکز مدیریت بیماریهای آمریکا، این بیماری بسیار پیشرونده بوده و مرگ و میر آن نیز حدود ۵۴ درصد است به همین دلیل باید هرچه زودتر درمان شود.
این بیماری نیز از دو طریق دارویی و یا برداشتن عفونت قارچی از روی پوست، درمان میشود. وقتی فردی به این عفونت دچار شد، پزشکان باید بافتهای مرده ناشی از عفونت را به سرعت از بدن بیمار جدا کنند. در برخی موارد لازم است بخشی از صورت بیمار برداشته شود تا قارچ به مغز نفوذ نکند. گاه عفونت در حدی پیشروی میکند که پزشکان ناچار میشوند چشمهای بیمار را تخلیه کنند. مبتلایان در صورت عدم مداوا ظرف چند روز جان میسپارند.
روش دیگر، دریافت دارو است که عموما از داروی آمفوتریسین بی در دو نوع ساده و لیپوزیمال آن استفاده میشود. بیماری که به عفونت قارچ سیاه مبتلا میشود باید حدود ۵۰ روز و روزی ۵ دوز از این آمپول را دریافت کند. اگرچه به گفته بسیاری از کارشناسان این روش ۱۰۰ درصد به درمان منتهی نمیشود و امکان دارد در نهایت با برداشتن بافت به درمان دست یافت.
اما آنچه این روزها سختی بیماری را دو چندان کرده است نه شیوه درمان که دسترسی به درمان است. آمپول داروی آمفوتریسین بی ، تقریبا در هیچ داروخانهای پیدا نمیشود. اگر هم پیدا شود در بازار هر دوز آن نزدیک به ۵ میلیون تومان و گاه تا ۱۰ میلیون تومان به فروش میرسد.
بیشتر بخوانید: اصرار گمرک بر ترخیص داروهای دپو شده و مخالفت وزارت بهداشت
با فرض اینکه فردی طی ۵۰ روز درمان و روزی حدود ۵ دوز از این آمپول دریافت کند، هزینهای نزدیک به یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان برایش باید پرداخت کند، آمپولی که قیمت دولتی آن ۳۰۰ هزار تومان است و اگر فردی با قیمت دولتی مداوا میشد و در صورتی که بستری میشد تنها ۱۰ درصد پول فرانشیز بستری را میداد که عملا هزینه چندانی نداشت و حتی اگر بستری هم نمیشد هزینه درمان او با داروی قیمت دولتی حدود ۷۵ میلون تومان میشد.
به گفته یک داروساز با توجه به اینکه این دارو پیش از این مصرف چندانی نداشت تمهیدی برای واردات یا تولید انبوه آن در کشور نیز صورت نگرفته است، اما با شیوع کرونا و عوارض بیماری که یکی از آن ابتلا به قارچ سیاه بوده است، مصرف این دارو نیز افزایش پیدا کرده و همین موجب شده تا داروخانهها و حتی مراکز درمانی از این دارو خالی شوند.
پیش از این اعلام شده بود که این دارو در بیمارستانها توزیع شده است. با این حال به گفته یکی از مسئولان سازمان غذا و دارو، مصرف این دارو از ۸ هزار دوز در ماه به ۲۲ هزار دوز رسیده است. حیدر محمدی مدیرکل دارویی سازمان غذا و دارو در گفتوگویی رادیویی اظهار کرد: قرار است به زودی دوزهای جدیدی از این دارو وارد کشور شود و به کارخانهجات دارویی کشور نیز گفته شده است که این دارو را تولید کنند.
در عین حال این مسئول سازمان غذا و دارو به پزشکان توصیه کرد که روند درمانی بیماران مبتلا به قارچ سیاه را تغییر داده و جایگزین دیگری برای آمفوتریسین بی در نظر بگیرند.
با این حال به نظر میرسد که کرونا علاوه بر جان مردم، مال آنها را نیز میگیرد و با این هزینهها فردی که مبتلا به بیماری است در صورتی که با عوارضی چون قارچ سیاه مواجه شود باید خانه، ماشین و اموال خود را بفروشد تا چنین هزینه سنگینی را برای درمان عوارض بیماریاش پرداخت کند آن هم درمانی که هیچ تضمینی برای ۱۰۰ درصد بودن آن نیست و چه بسا پزشک مجبور باشد که بافت برداری کرده و عضوی مانند چشم را کاملا تخلیه کند که آن هم خود هزینه دیگر را بر بیمار تحمیل میکند.