به گزارش جامعه ۲۴، از جمله درخواستهایی که مردان تجمع کننده مقابل مجلس داشتند و با پلاکاردهای خود بر آن تاکید داشتند از این قرار بود: «قیمت سکه در زمان انعقاد عقد + نرخ تورم سالانه بانک مرکزی»، «طبق قانون حمایت از خانواده زنها در عدم تمکین و انحلال کانون خانواده آزادی مطلق دارد»، «قوانین فمنیسم نمیخواهیم»، «طبق نظر فقها حبس مردان به دلیل عدم پرداخت نفقه و مهریه شرعا جایز نیست».
اما به راستی چرا زنان به مهریه به عنوان اتکایی برای ادامه زندگی خود نگاه میکنند و در بیشتر موارد به میزان بالایی آن را مطالبه میکنند. برای بررسی این موضوع گزارش جامعه ۲۴ را دنبال کنید.
از مهریه گفتن و شنیدن موضوع تازهای نیست و برای مایی که در ایران زندگی میکنیم آشنا است. یکی از مفاد قرارداد ازدواج در هر پیوندی مهریه و میزاان آن است که هر کس به فراخور نوع اندیشه و طرز فکر خود و خانودهاش آن را تعیین میکند و مرد هم از همان ابتدا موظف به پرداخت آن است.
جالب اینجاست که اگر زن آن را بخواهد زن زندگی نیست، اما اگر مرد آن را بدهد مظلوم است. میگویند مهریه عندالمطالبه است یعنی هرگاه زن آن را خواست مرد باید بلافاصله آن را پرداخت کند و هیچ ربطی هم به زمان طلاق ندارد بنابراین چیزی نیست که مرد از آن آگاهی نداشته باشد.
درواقع او با چشم و گوش باز و در نهایت هوشیاری و شناخت آن را میپذیرد اگرچه برخی از آنها میگویند "معلوم است که ما نمیخواهیم بدهیم که اگر قرار باشد این مهریه را پرداخت کنیم، اصلا جلو نرفته و این کار را نمیکنیم. " ازسوی دیگر این جمله را هم زیاد شنیده و میشنویم که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است.
راستی اگر قرار بر این است پس چرا این اندازه از آن حرف میزنیم و بحث میکنیم و وقت گرانبهایمان را هدر میدهیم؟ از مطرحکردن و چانهزدن برسر مهریهای که قرار نیست کسی بدهد و کسی هم بگیرد چه هدفی داریم؟ شاید در این مباحث تنها میخواهیم ظرف چشموهمچشمیهایمان را پر کنیم که باز هم اگر اینگونه باشد به نظر منطقی نمیرسد.
همه میدانیم که داستان مهریه مربوط به امروز و دیروز نیست؛ برخی گمان میکنند این موضوع از صدر اسلام وجود داشته است. اگرچه این موضوع در صدر اسلام هم از سوی پیامبر و بهعنوان هدیه به زنانی که هیچگونه ارجی در جامعه نداشتند مطرح نشد، اما این موضوع از ایران باستان وجود داشته است و در نوشتههای زرتشتی این مساله به صراحت بیان شده است.
از نوشتههای زرتشتی چنین برمیآید که مرد وقتی میخواسته با دختری ازدواج کند، مکلف بوده است افزون بر مالی که به دختر میبخشیده، مالی را نیز به پدر او تسلیم کند.
مفهوم مهریه تاکنون و در درازای تاریخ دچار تغییرات و دگرگونیهای فراوان شده است تا جاییکه امروز تنها به معنای هدیه نیست بلکه برای برخی تبدیل به نوعی دادوستد و تجارت شده است. تجارتی که قراردادی احساسی و اخلاقی مانند ازدواج را بهکلی تحتالشعاع قرار میدهد و انسانها را هر روز بیش از پیش از هم دور و ناامید و اعتماد را که بخشی از فرهنگ عمومی جامعه است له میکند.
بیشتر بخوانید: مهریه توافق است، مرد میتواند امضا نکند
به نظر میرسد هنگامی که قوانین درستی در جامعه وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت روابط انسانی درستی هم میان مردم حاکم باشد و هر کس به فراخور سود و زیانی که از موضوعی میبرد درخواستهایی دارد که منطقی به نظر نمیرسد. در این میان اینکه گروهی مخالف یا موافق با مهریه باشند نه موضوع مهمیست و نه دردی از جامعه درمان میکند. تنها موضوعی که در این مساله میتوان راهگشا و منطقی باشد بهوجود آمدن قوانینی برابر میان زن و مرد فرای جنسیت و تنها بهعنوان دو انسان است.
زن و مرد پیش از اینکه جنسیتشان مهم باشد انسانند که در جامعه کنار هم زندگی میکنند؛ حال اگر این دو انسان تصمیم بگیرند با هم زندگی کنند مهمتر از هرچیز علاقه و ارج و احترام و انسانیست که میتواند تضمینکننده آرامش آنها در زندگی باشد و نه مهریه؛ خواه زیاد خواه اندک که همه ما بارها و بارها نمونههایی از هر دوی آنها در جامعه دیدهایم.
ازدواج قراردادیست چندسویه میان زن و مردی که معمولا به هم علاقه دارند و میخواهند باقی عمرشان را کنار هم بگذرانند، اما بههرروی این موضوع قراردادی اجتماعیست فارغ از اینکه عاشقانه باشد یا نباشد. معمولا به این شکل است زن و مردی که قصد ازدواج دارند هر دو خردمند و بالغند و در دنیای کنونی شغل و پایگاه اجتماعی دارند پس براساس منطق و خرد هر دو با توجه به تفاوتهای جنسیتی که طبیعی و قابل درک است باید حقوق برابر داشته باشند و بنابراین در برابر قانون یکسانند.
در چنین جامعهای زن نسبت به مرد برتری خاصی ندارد که مرد ناچار باشد پول یا ملک و یا هر چیز دیگری برای او درنظر بگیرد که پس از آن ناچار باشد با سختی آن را پرداخت کند یا زن در هر موقعیتی و براساس خواست و ارادهاش که معمولا زمینههای لجبازی و بهانهجویی دارد از آن بهعنوان اهرم فشار استفاده کند و مرد را در شرایط دشوار قرار دهد. زن و مردی که در این وادی کشمکش قرار میگیرند بهاندازهای دچار آسیب روحی و روانی میشوند که شاید تا سالها نتوان آن را جبران کرد.
متاسفانه یکی از دلایلی که زنان درصدد قرار دادن مهریههای سنگین برمیآیند ترس از آینده است. قوانینی مانند اجازه برای داشتن چند همسر عقدی و صیغهای، حضانت فرزند، حق خروج از کشور و چندین و چند حقوق دیگر را که همگی به زیان زن است آنها را به داشتن مهریه بهعنوان تنها حقی که میتواند شاید تا اندازهای آنها را به حقوقشان نزدیک کند هدایت میکند.
در کشوری که قوانین مهم در ازدواج همه به سود مرد است نمیتوان سخنی از مهریه راند هر اندازه هم که با آن مخالف باشید چرا که آن تنها اهرم در دست زنانیست که برای دفاع از خود هیچ ندارند. در این میان شاید برخی از مساوات بگویند و بار دیگر بخواهند بحث را با تفاوتهای فیزیولوژیک میان زن و مرد به حاشیه برند، اما باید بدانند مسـاوات به این معنیست که تمامی انسانها ارزش یکسانی دارند و باید با آنها با قوانین یکسان رفتار کرد صرفنظر از اینکه از نظر وابستگی نژادی، جنسیتی و توان جسمی و ... با یکدیگر متفاوت باشند.
اگر در کشور مراکز و کارگاههایی بهوجود آید تا بدون هرگونه سوگیری و کاملا بیطرفانه به زنان و مردان فارغ از جنسیت راههای درست و انسانی زندگیکردن را بیاموزانند و در مورد شروط ضمن عقد به آنها توضیح دهند شاید بتوان به آینده روشنتری نگریست. به نظر نمیرسد کسی که ازدواج میکند بخواهد وارد بازی نابرابر و غیراخلاقی با دیگری شود و کیست که نخواهد عاشقانه و با احترام زندگی و فرزندانش را در این زندگی انسانی سالم سهیم کند.
بفرمایید زن هایی که بدون یک ساعت زندگی مشترک و در دوره عقد کاسبی مهریه میکنند و مردهایی که با یک بله گفتن به امید تشکیل خانواده و ازدواج شرعی و قانونی با حسن نیت که تشکیل خانواده و داشتن فرزند هست، در برابر این کاسبان و وکلای ایشان که هیچ اهمیتی به نهاد خانواده و آسیب به طرفین آتش به جان طرفین می اندازند تا راه برگشتی نماند چه تکلیفی دارند!؟!
این موارد کم نیستند و متاسفانه با خلا قانونی در برابر چنین شارلاتانیسمی بسیار رواج پیدا کرده!!!