اقتصاد ۲۴-القدس العربی در مطلبی به قلم إبراهیم نوار نوشت: پیش از شروع مذاکرات وین در تاریخ ۲۹ نوامبر، به نظر میرسد ایران و ایالات متحده همچنان در دو موضع متناقض قرار دارند. ایران با قاطعیت میگوید تنها با هدف رفع تحریمهای غیر قانونی به مذاکرات باز میگردد و قصد دارد به ضمانتهای قانونی دست یابد که براساس آن، هیچ دولتی در آمریکا نتواند از توافق هستهای خارج شود. ایران بوضوح میگوید هر آنچه به توافق هستهای مربوط است، در سال ۲۰۱۵ مورد بررسی قرار گرفته و مذاکرات جدیدی در این رابطه نخواهد بود.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: منطق ایران با قانون بین المللی و اصول گفتگو هماهنگ است و پذیرفتنی نیست که ایالات متحده خواستار توافق هستهای جدیدی باشد، چرا که توافق حاصل رأی و نظر چند طرف است و نمیتواند با میل یک طرف حاضر تغییر کند. ایالات متحده تصمیم به خروج از توافق گرفت، در حالی که قانون بین المللی چنین اجازهای به آن نداده بود و نمیتوانست باقی شرکای توافق را مجبور به تغییر آن کند، تا بار دیگر به توافق مذکور باز گردد. در واقع، عصر بله قربان گویی در روابط بین المللی به سر آمده و این قانون بین المللی است که روابط بین دولتها را تنظیم میکند.
بیشتر بخوانید: چرا احیای توافق هستهای ایران سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد؟
ایالات متحده به تنهایی با برخی متحدان خود تصمیم به ترسیم خطوط کلی گرفت که نام آن را «توافق انتقالی» نامیده و به دنبال جایگزین کردن این توافق و رفع جزئی از تحریمهای آمریکا، در مقابل پایبندی ایران به بندهای اصلی توافق اصلی است. اما فقط این نیست، بلکه «توافق انتقالی» دو بند جدید هم دارد، بند اول همان برنامههای موشکی ایران است، که تهران به کلی مخالف بحث راجع به آن است و این مهم را مربوط به مسائل حق حاکمیتی خود میداند و بند دوم، فعالیتهای نظامی ایران در منطقه است، که به عقیده این کشور امکان گفتگو در مورد آن، بدون دخالت خارجی وجود دارد. اسرائیل به نوبه خود مخالف توافق انتقالی است و اعلام کرده براساس سیاست خود با ایران رفتار میکند. بنابراین، ایران چه توافق انتقالی را قبول کند و چه آن را نپذیرد، در معرض ضربات انتقام جویانه اسرائیل قرار دارد.
با وجود بحران اقتصادی، تهران همچنان احساس میکند طرف قدرتمندتر در مذاکرات وین است، همانطور که ۵ ماه طول کشید تا ایران تصمیم به از سر گیری مذاکرات بگیرد، یعنی پس از آنکه صبر ایالات متحده و قدرتهای اروپایی به پایان رسیده بود. تهران به خوبی میداند که ایالات متحده خواهان احیای توافق هستهای است و سیاست فشار حداکثری اش را شکست خورده میداند، به همین دلیل ایران اطمینان دارد که از موضع قدرت وارد مذاکره میشود، نه از موضع ضعف.
همچنین ایران موفق شد پیش از بازگشت به مذاکرات وین، از وقت به نفع خود و به بهترین شکل ممکن استفاده کند. ایران ایمان دارد که موضع بایدن از موضع ترامپ متفاوت نیست، از این رو بود که ایران به عدم پایبندی به برخی بندهای توافق اصلی ادامه داد تا به متعهد نبودن دیگر طرفهای این توافق، پاسخ داده باشد، چه در قالب محدود کردن بازرسان آژانس بین المللی انرژی هستهای و تعطیلی دوربینهای نظارتی و چه با تسریع در اجرای برنامههای هستهای خود در قالب غنی سازی اورانیوم، افزایش تعداد سانتریفیوژهای ساخت داخل و اصلاح آسیبهایی که به برخی از تاسیسات هستهای اش وارد شده بود. ایران بر این عقیده است که تعهداتش نسبت به آژانس، تعهداتی مربوط به تکنولوژی محض است و اژانس نباید این مسائل را سیاسی کند.پتصویر
به نظر میرسد برنامههای هستهای ایران در حال حاضر به این شکل است:
تولید اورانیوم غنی سازی شده ۶۰ درصدی تا ۲۵ کیلوگرم
تولید اورانیوم غنی سازی شده ۲۰ درصدی تا ۲۱۰ کیلوگرم.
در حقیقت ایران در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰ سانتریفیوژ پیشرفته و سریع دارد، در حالی که توافق هستهای اجازه در اختیار داشتن تنها ۱۰۰ دستگاه را به ان داده بود.
ایران توانست تاسیسات هستهای خود را پس از عملیات خرابکارانه اسرائیل که در تابستان اتفاق افتاد، به فعالیت بازگرداند و دهها دستگاه سانتریفیوژ خود را به نیروگاه «فردو» انتقال داد.
بیشتر بخوانید: آمریکاییها فراموش کردهاند که ایرانیها تحت فشار مقاومت میکنند
اظهارات سیاسی مقامات ایران، حاکی از آن است که این کشور به پیشرفت تواناییهای هستهای خود «براساس نیازش» ادامه میدهد. تهران سقفی برای این نیازهای خود تعیین نکرده است. مقامات ایرانی رسما از شروع تولید اورانیوم غنی سازی شده ۶۰ درصدی خبر دادند و با تکیه بر خوانش خطاب سیاسی ایران، میدانیم که سران آن قبل از وقوع یک تحول، از آن به صراحت صحبت نمیکنند؛ بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که ایران نسبت غنی سازی اورانیوم خود را از کمتر از ۴ درصد به ۲۰ درصد و سپس ۶۰ درصد رسانده است. بدین ترتیب، بیش از ۹۰ درصد راه غنی سازی اورانیوم که برای تولید بمب اتمی لازم است را پیموده است.
زمانی که تهران این مساله را اعلام میکند، در برابر یک آزمون قرار میگیرد که «تکنولوژی انفجار» نام دارد. در کنار این تکنولوژی، تکنولوژی ساخت کلاهکهای هستهای قرار دارد. در بحث ابزار لازم برای دستیابی به این هدف، ایران ظرفیتهای موشکی در اختیار دارد که به کمک آن میتواند به تکنولوژی مذکور دست یابد. برای همین است که اسرائیل اصرار دارد برنامههای موشکی ایران را در در داخل توافق وارد کند.
احتمالا ایران برای رسیدن به «نقطه بی بازگشت» اصرار دارد، نقطهای که در آن این کشور به تکنولوژی کامل تولید سلاح هستهای دست یابد. نقطه بدون بازگشت، فراتر از غنی سازی ۹۰ درصدی اورانیوم است. درست است که غنی سازی در این سطح، ایستگاه اصلی است، اما یک خط فاصله بین ایران و تولید سلاح هستهای باقی میماند، که همان تصمیم این کشور برای در اختیار داشتن سلاح هستهای است. در هر صورت، ایران باید تکنولوژی کامل تولید سلاح هستهای را داشته باشد و همین مساله میتواند قواعد بازی در خاورمیانه را کاملا تغییر دهد.
هر تصمیم سیاسی بدون در اختیار داشتن این تکنولوژی بی فایده و بی ارزش است.
درست است که ایران به وین باز میگردد، اما احیای توافق هستهای چه بسا تنها یک سراب برای ایالات متحده باشد، چرا که گفتگوها ادامه مییابد و به موازات آن، برنامههای هستهای ایران نیز استمرار خواهد داشت.