جامعه ۲۴- فقط آرمان نبود که به خاطر اختلاف با دختر مورد علاقه اش دست به جنایت زد. در ۲۰ سال گذشته قتلهای بسیاری رخ داده است که در آن دختران قربانی زیاده خواهی پسران جوان شده و جنایتی هولناک را ثبت کرده اند. دهه هشتاد را به واسطه جوانی دهه شصتیها میتوان دهه قتلهای عاشقانه نامید، قتلهایی که از مهمترین آنها جنایت فراز و آندیا بود که هنوز هم بسیاری آن را به یاد دارند. به بهانه پرونده آرمان و غزاله مهمترین جنایتهای عاشقانه از قتل آندیا تا جنایت پل مدیریت را بررسی کردیم.
کوشا وقتی جواب منفی مهسا را شنید شوکه شد، ساعتی در خیابان پرسه زد و نمیدانست دیگر چکار کند که دل همکلاسی اش را به دست بیاورد. کوشا تمام راهها را رفته بود و حتی همکلاسی هایش را واسطه کرده بود، اما مهسا همیشه به او جواب منفی داده بود. پسر جوان وقتی آخرین تیرش هم به هدف ننشست، تصمیم هولناکی گرفت تا برای همیشه به زندگی خودش و مهسا پایان دهد. او میخواست با کشتن دختر دانشجو انتقام «نه» شنیدن هایش را بگیرد.
۱۵ تیر ماه سال ۹۰ بود که رهگذران پل عابر مدیریت، پسر جوانی را دیدند که با چاقو به سمت دو دختر جوان حمله کرد و یکی از آنها را با ضربات بسیار چاقو زد و دوست او را که قصد داشت مانع شود، با چند ضربه مجروح کرد. رهگذران و کسبه محل که شوکه شده بودند جلوی پسر جوان را گرفتند و دختر جوان را به داخل وانتی انداختند تا نجاتش دهند. با دستگیری پسر جوان ساعتی بعد خبر رسید دختر جوان به علت شدت جراحاتش فوت کرده است.
با انتشار فیلم این حادثه در فضای مجازی، این درام جنایی به پروندهای جنجالی تبدیل شد. جو جامعه خواستار محاکمه و قصاص پسر جوان شدند.
در مرداد ماه دادگاه کوشاه تشکیل شد و او با قبول قتل مهسا با ۲۶ ضربه چاقو، ادعا کرد: دیوانهوار او را دوست داشتم وقتی جواب منفی به من داد تصمیم گرفتم او را بکشم و بعد هم به زندگی خودم پایان دهم. روز جنایت کمین کرده و وقتی او به دانشگاه آمد تعقیبش کردم. مهسا و دوستش روی پل بودند که تصمیم گرفتم او را بکشم. به او نزدیک شدم و با چاقو چندین ضربه زدم، قصد فرار داشتم که مردم مرا گرفتند.
بیشتر بخوانید: فضولیهایی که باعث نجات فردی از مرگ شد
با تکمیل پرونده در کمتر از سه ماه سرانجام کوشا ۲۲ ساله روز بیست و دوم شهریور ماه در محل جنایت و با حضور مردم به دار مجازات آویخته شد تا جنجالیترین پرونده آن سال در کمتر از سه ماه پس از تشکیل، بسته شود.
فراز عاشق آندیا بود و نمیخواست او را از دست بدهد. روز ۱۶ بهمن ماه سال ۸۲ بود که فراز برای دیدن آندیا به در خانه مادر بزرگ او رفت و دختر جوان را سوار خودرواش کرد. پسر جوان وقتی به سمت ستارخان حرکت کرد تا آندیا سگش را به دوستش دهد، بار دیگر اختلاف قدیمی پیش کشیده شد و دعوای آن دو شروع شد. فراز با عصبانیت سر آندیا ۱۶ ساله را به شیشه خودرو کوبید. دقایقی بعد آندیا دیگر نفس نمیکشید، فراز به شدت ترسیده بود و نمیدانست چکار باید کند. فراز از ترس جسد را در اطراف پمپ بنزین وردآورد رها کرد و به سمت تهران راه افتاد، پسر جوان وسط راه متوجه شد جسد را نزدیک مترو رها کرده و صبح با روشن شدن هوا جسد پیدا میشود.
فراز سریع به محل رها کردن جسد برگشت و جسد آندیا را لای پتو پیچید و به اشتهارد برد و در آنجا بعد از آتش زدن جسد آن را داخل چاه ۲۲ متری انداخت. چند روز بعد با مشکوک شدن خانواده آندیا به فراز، او دستگیر شد و به این جنایت سیاه اعتراف کرد تا یکی از سیاهترین جنایتهای سال ۸۲ رخ دهد. دو سال بد فراز در دادگاه به قتل اعتراف کرد و بعد از محاکمه به قصاص محکوم و حکمش اجرا شد.
۲۱ خرداد سال ۹۲ ماموران پلیس در جریان کشف جسد سوخته زن در جنگل سرخه حصار قرار گرفتند. با بررسی محل کشف جسد مشخص شد جسد متعلق به زن جوانی است که سوخته و در کنار پیکرش چند قطره خون وجود دارد. با بررسی کیف او در محل جنایت مشخص شد او قربانی سرقت شده است. روز بعد هویت زن جوان به اسم الهام ۲۸ ساله کشف شد، ماموران با بررسی روابط الهام رد پای مرد جوانی را در زندگی او پیدا کردند. مادر زن جوان به ماموران گفت دخترم بعد از طلاق با مرد جوانی آشنا شد که زن و بچه داشت، آنها عاشق هم بودند، اما یکباره حسن مدعی شد نمیخواهد دخترم را ببیند. حال احتمال میدهم او دخترم را کشته است.
چهار روز بعد مرد ۳۰ ساله دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او در دادگاه در دفاع از خود گفت: ارتباط من و الهام از اول اشتباه بود، اما او نمیخواست قبول کند. وقتی او پیشنهاد داد همسرم را طلاق دهم تا با او باشم فهمیدم که زندگی ام در خطر است به همین خاطر از او خواستم از زندگی من فاصله بگیرد، من هم فراموشش کردم، اما زن جوان برای خراب کردن زندگی من با برادرم دوست شد. من عصبانی شدم و زندگی ام را در آستانه فروپاشی میدیدم. با الهام قرار گذاشتم و او را به پارک سرخه حصار بردم.
قاتل ادامه داد: در داخل جنگل الهام را با چاقو کشتم و برای اینکه ردی از من برجای نماند، جسدش را آتش زدم. من پشیمانم، اما او زندگی ام را نابود کرد.
پس از محاکمه قاتل، در نهایت حسن به جرم قتل عمد، قصاص شد.
مرد ۴۳ ساله وقتی عشق دختر جوان شد همه وقتش را با او گذراند. روابط یوسف و مینا روز به روز بیشتر میشد. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه روز هفت خرداد ماه امسال حادثهای سیاه رقم خورد.
ساعت سه عصر هفتم خرداد اهالی درکه متوجه کمک خواهی دختر جوانی شدند. تا مردم خود را به دختر جوان برسانند مرد جوانی او را با چاقو زد و از محل فرار کرد. با رساندن دختر جوان به بیمارستان او به علت شدت جراحات جان خود را از دست داد. بررسیهای اولیه نشان میداد زن جوان به اسم مینا به علت اصابت ۸ ضربه چاقو به قتل رسیده است.
هنوز پنج ساعت از قتل مینا نگذشته بود که مرد ۴۳ سالهای به بیمارستان ساسان تهران رفت و ادعا کرد دوست دخترش را با چاقو کشته است. با دستگیری مرد جوان به نام یوسف مشخص شد او ساعتی قبل دوست دخترش را در محله درکه با چاقو در خیابان کشته است. یوسف در بازجوییها اعلام کرد که مینا را به خاطر اینکه فکر میکرد به او خیانت میکند به قتل رسانده است. این پرونده هنوز در حال رسیدگی است.