جامعه ۲۴، رکوردی دیگر در کشور ما میشکند، رکوردی که قطعا سبب افتخار و مباهات نیست. این رکورد برای ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال در بهار ۱۴۰۰ است. آمار مرکز آمار ایران در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۰ ثبت حدود ۹ هزار و ۷۵۳ ازدواج برای دختران ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران را نشان داده است. این عدد رشد ۳۲ درصدی را نسبت به آمار سال گذشته در همین مقطع زمانی نشان میدهد.
بخش دیگر آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران نیز خبر از طلاق ۱۷۲ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۱۴۰۰ و پدیده «کودک مطلقه» میدهد. شاید گروهی این آمارها را افتخار بدانند و یا در ذهن افرادی مانند حسن نوروزی، نائب رئیس کمیسیون قضایی مجلس به کسی که ۱۳ سال سن دارد کودک گفته نشود، چه آنکه نوروزی در اظهارنظری تازه دختران ۱۳ ساله متاهل را کودک همسر ندانسته و گفته است: «کودک همسری به موارد ازدواج بچه ۹ سال یا ۱۰ سال گفته میشود، اما دختر ۱۳ ساله که دیگر کودک همسر نیست.» این در حالی است که ایران حدود سه دهه است که به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است، سندی بینالمللی که در آن همه افراد کمتر از ۱۸ سال، کودک نامیده میشوند.
اما بههر روی نظر کارشناسان و متخصصان در ایران و جهان برخلاف نظرات این افراد است اگرچه که متاسفانه ذهنیت امثال نوروزی و همفکران او که دارای ابزار قدرتند در کشور ما بر آینده کودکان تاثیری بهسزا دارد زیرا آنها در سیاستگذاریهای مرتبط با این عرصه نقش دارند و قدرتشان مسلما از نهادهای مردمی و مدنی که مدتهاست در این زمینه و در راستای حمایت از کودکان فعالیت میکنند بسیار بیشتر است.
بیشتر بخوانید: نماینده مجلس: دختر ۱۳ساله کودک همسر نیست
مونیکا نادی، وکیل دادگستری در این مورد میگوید: ما به پیماننامه حقوق کودک پیوستهایم، اما این پیوستن به صورت مشروط بوده است و هرجاییکه اصول مندرج در آن با موازین قانونی و شرعی ما مغایرت داشته باشد اجراشدنی نیست. اما بههر روی پیماننامه یک سند لازمالاجراست که سن کودکی را ۱۸ سالگی اعلام کرده و به افراد کمتر از این سن کودک گفته است، اما ما با تفاسیر گوناگونی که از این موضوع در حیطه قوانین داخلی کشورمان داریم در موضوعات متفاوت به یک سن واحد و مشخص برای کودکی نرسیدهایم و قوانین ما به صورت متناقض با سن کودکی برخورد میکنند. از جمله این قوانین، قوانین مربوط به ازدواج کودکان است. در حال حاضر بر اساس قانون مدنی هیچگونه محدودیت سنی برای ازدواج قائل نیستیم و از سوی دیگر ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال را منوط به اجازه دادگاه و پدر دانستهایم، یعنی ما برای این سنین امکان ازدواج را به رسمیت شناختهایم.
این وکیل دادگستری درباره قوانینی مربوط به ازدواج و کودکهمسری تصریح میکند: قانون کشور ما درباره سن ازدواج کودکان با ملاک قرار دادن بلوغ جسمی سن را تعیین کرده است و در قانون حمایت از خانواده هم برای سردفترانی که ازدواجها را خارج از شرایط قانونی ثبت میکنند یا مردانی که خلاف شرایط حداقلی سن با دخترانی خارج از سن قانونی ازدواج میکنند یا حتی برای سرپرستان قانونی این دختران و پسران مجازاتهایی درنظر گرفته است. همانگونه که اشاره کردم این سنین زیر ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران بدون اجازه دادگاه و ولیست. اما این مجازاتها نمیتوانند نقش زیادی داشته باشند چرا که در بسیاری از مواقع این ازدواجها ثبت نمیشود بنابراین ما باید این موارد را لحاظ کنیم. در واقع ورود قانون باید به این شکل باشد که این موضوع را در زمینههای گوناگون ریشهیابی کند.
آنگونهکه این وکیل دادگستری میگوید کودکهمسری به چند دلیل رخ میدهد که مهمترین آن مشکلات اقتصادیست. او در این زمینه میگوید: بسیاری از ازدواجهایی که در سنین پایین و کم رخ میدهد به دلیل فقر و مشکلات اقتصادیست. از دیگر دلایل ازدواجهای زودهنگام مسائل فرهنگی و باورهای خاص افراد است. اینجاست که میگوییم شاید قانون و مجازات چندان موثر نباشد و در این میان نیاز به گفتگوهای فرهنگی، بسیار حس میشود تا افراد را با تبعات ازدواجهای زودهنگام آشنا و تلاش کنیم بر باورهای نادرست بومی و قومی افراد تاثیر بگذاریم و متاسفانه دقیقا وارونه آن عمل میکنیم.
نادی میافزاید: در بسیاری از مواقع هنگامی که با پدیدههایی مانند ازدواج کودکان روبهرو میشویم با جملاتی مانند اینکه به خودمان مربوط است و خود عاقل و بالغیم، تصمیم برعهده خودمان است، این موضوعی شخصیست و کسی نباید در آن دخالت کند و قانون هم نباید به این مسئله وارد شود، مواجه میشویم. واقعیت این است که کودکان آسیبپذیر و بیدفاعند پس جامعه و قانون باید به این موضوع وارد شده و از آنها حمایت کنند و از این حمایت نهتنها منافع آن کودک بلکه منافع جامعه را تامین کند. مسلم است که آثار ناپسند و بد ازدواج در سنین پایین میتواند بسیار زیاد باشد. قطعا نمونههایی وجود دارد که ازدواج در سنین پایین رخ داده است و شاید اثرات منفی آن چندان نبوده است، اما ما باید به این موضوع به شکل کلان بنگریم.
او در ادامه تصریح میکند: اینکه ما چند مورد را بهعنوان نمونه بیاوریم که زندگی و ازدواج موفق و خوبی دارند پاسخ درستی محسوب نمیشود ضمن اینکه تبعاتی وجود دارد که برای افراد آشکار نیست و همین ازدواجهای زودهنگام برای برخی که حتی شاید برای خودشان مثبت تلقی شود میتواند به جامعه آسیب بزند. نخستین رخدادی که ممکن است روی دهد این است که بسیاری از این ازدواجها در شرایط برابر و مناسب نیست. ما نباید قشر محدودی در جامعه را درنظر بگیریم بلکه باید دقت کنیم بیشترین میزان مبتلابه این ازدواج کجاست. افزون بر آن ما اساسیترین حقی که برای کودک به رسمیت میشناسیم حق کودکی و تامین منافع عالیه اوست. دیدگاه ما این است که کودک حق دارد کودکی کند و این حق نباید از او گرفته شود. ازدواج او را از حق کودکی محروم میکند. حق تحصیل و بازی را برای او مخدوش میکند. از سوی دیگر بحث بلوغ در ازدواج است. در دنیای کنونی تنها داشتن بلوغ جسمی و جنسی کافی نیست و ازدواج نیازمند بلوغ عقلی و فکری و روانیست.
این فعال حقوق کودک خاطرنشان میکند: یک کودک هرگز نمیتواند مفهوم زندگی مشترک را درک کند و نسبت به آن مسئولیتی حس کند. بهراستی در جامعه امروز ما بچهها چه زمانی به این بلوغ میرسند؟ تبعات ورود بدون رسیدن به بلوغ فکری و عقلی به ازدواج این است که پس از مدتی مشکلات ازدواج بروز میکند و در بسیاری مواقع به طلاق میانجامد. از این ازدواجها فرزندانی بهوجود میآیند که برای پذیرش آنها آمادگی جسمی و روانی و مهارتهای لازم برای فرزندپروری وجود ندارد. اینگونه شاهد تشکیل خانوادههایی هستیم که در معرض آسیبند.
موضوع کودکهمسری اما حتی توسط برخی از زنان که در جایگاههای مدیریتی کلان کشور قرار دارند نیز بیش و کم حمایت میشود، چنانکه چندی پیش انسیه خزعلی معاون امور زنان رئیس جمهوری که در برخی سخنانش گفته بود ازدواج کودکان نیاز به فعالیت در حوزه فرهنگی دارد، در سخنانی عجیب به موضوع اخراج دختران از مدرسه پس از ازدواج و عقد اشاره کرد.
خزغلی گفته بود که از آموزش و پرورش خواستهایم با توجه به وجود فضای مجازی و بالارفتن آگاهی دختران از موضوع ازدواج این مسئله را مدنظر قرار دهد و از اخراج دختران متاهل جلوگیری کند تا آنها هم بتوانند در دبیرستان ثبت نام کنند.
کیست که نداند هیچ دانشآموزی پس از ازدواج از مدرسه اخراج نمیشد بلکه به شیفت دیگری منتقل میشود و ناچار است که همراه با زنان بزرگسال درس بخواند. آیا بهراستی خزعلی نسبت به این موضوع آگاه نبوده است؟ اصلا چرا یک دانشآموز دبیرستان که زیر ۱۸ سال سن دارد باید ازدواج کند؟ برای این کار چه شتابی وجود دارد؟ نکته دیگر آنکه سخنان معاون رئیس جمهوری مانند آن است که بخواهیم تبعات منفی یک آسیب را پاک کنیم اما خود آن آسیب را ترویج کنیم. سخنان خزعلی در این خصوص نشان داد که او هم یکی از حامیان کودک همسری و حداقل ازدواج دختران نوجوان است.
نادی در این زمینه میگوید: هرگز اینگونه نبوده است که کسی که عقد میکند اخراج شود، اما شرایط تحصیل برای آنها محدودتر خواهد شد و این موضوع با توجه به نظام فرهنگی و ساختاری کشور ما بسیار طبیعیست. با فرض اینکه فرد پس از ازدواج هم از مدرسه اخراج شود باید گفت آسیبی که از ازدواج زودهنگام میبیند بسیار بیش از اخراج از مدرسه است. از سوی دیگر دختران و پسرانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، چون باید زندگی خود را تامین و اداره کنند از ادامه تحصیل و پیشرفتهای شغلی محرم میشوند. واقعیت این است که این افراد معمولا درک درستی از ازدواج و رابطه عاطفی و روانی و روحی میان زن و شوهر ندارند و به همین دلیل است که یکی از تبعات کودکهمسری طلاقهای عاطفیست که در سنین بالاتر رخ میدهد در واقع هنگامیکه فرد به رشد فکری میرسد ناگهان متوجه میشود که همسرش با معیارهای او همخوانی ندارد بنابراین روزبهروز از او دورتر و دورتر میشود.
این حقوقدان میافزاید: درحالیکه تبعات کودکهمسری شناخته شده و طرحهایی برای تغییر سن ازدواج کودک در مجلس مطرح شده بود ناگهان شاهد به راهافتادن موجی برای ترویج کودکهمسری شدیم. موضوع این است که ما مسائل را با هم میآمیزیم و این خلط مطالب سبب میشود تا ماهیت اصلی خود را از دست بدهند. چنانکه این موضوع جنبههای سیاسی پیدا کرد و میان طیفهای گوناگون سیاسی واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. درحالیکه ازدواج یک پدیده اجتماعی-فرهنگیست.
اما آیا کودکهمسری بهمثابه خشونت علیه زنان است؟ نادی در این زمینه میگوید: نمیخواهم بگویم تمامی موارد کودکهمسری خشونت علیه زنان است و در واقع ترجیح میدهم اینگونه بیان کنم که ازدواج در سنین پایین میتواند از مصادیق آزار علیه کودکان باشد.
نادی میگوید: بهراستی اگر بهدنبال بالارفتن آمار ازدواجیم چرا تلاش نمیکنیم اوضاع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور را اصلاح کنیم تا افرادی که در سنین مناسب ازدواج هستند یا از آن عبور کردهاند بتوانند ازدواج کنند؟ کودکهمسری و ازدواج در سنین پایین راه بهتریست یا ازدواجهایی منطقی و اصولی که به تشکیل خانوادههای سالم میانجامد؟
بیشتر بخوانید: وقتی آمارها خشونت علیه زنان را ترویج میکنند/ عادی انگاری کودک همسری در آمارها
این وکیل دادگستری در ادامه میگوید: جامعه نیاز دارد تا شاکلهاش از خانوادههای سالم تشکیل شود و افراد در این خانوادهها دارای فرزندان سالم و برخوردار از حقوق اساسی خود در جامعه باشند. همانگونه که اشاره کردم هنگامیکه کسی در سن پایین ازدواج میکند از کودکی و حقوقی که در این دوران دارد محروم میشود. این فرد در خانوادهای که تشکیل میدهد، تاثیرگذار است و با توجه به مشکلاتی که در بیشتر ازدواجهایی انجام شده در سنین پایین وجود دارد این خانوادهها ناپایدارتر و ناسالمترند و نسبت به دیگران سلامت روانی و برخورداری از حقوق کمتری دارند، تداوم این نوع زندگی میتواند مشکلات بیشتری را به همراه آورد؛ بنابراین جامعه با آمار بالای طلاقهای عاطفی و واقعی بیشتری روبهرو میشود. در این شرایط روزهای آینده جامعه دارای بچههای فراوانی خواهد بود که در خانوادههای آسیبدیده به دنیا آمده و رشد کردهاند و زنانی را دارد که به دلیل بارداریهای زودهنگام سلامت و تندرستی جسمی آنها در خطر است، بنابراین باید از آنها حمایت کرده و امکانات بهداشتی بیشتری در اختیارشان قرار دهد. تمامی اینها تبعاتیست که به علت این ازدواجها به جامعه تحمیل میشود.