اقتصاد ۲۴ - یک کارشناس ارشد حوزه انرژی اظهار داشت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیدهای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حاملهای انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمتها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمتهایشان را به مصرفکننده تحمیل میکنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایهگذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل میشود.
غلامحسین حسنتاش در ارزیابی طرح جدید عرضه بنزین سهمیهای اظهار داشت: قبل از هر چیز باید ذکر کنم که نه من و نه اهل فن تاکنون هیچ طرحی که منتشر شده و روشن و شفاف باشد، ندیدهایم، فقط استناد بنده به مصاحبه بعضی مسئولین است که گفتهاند، میخواهند به هر شهروند بر مبنای کارت ملی ماهانه 15 لیتر بنزین تخصیص دهند و این را هم اول بصورت پایلوت در قشم و کیش اجرا کنند. اما ابعاد دیگر این مسئله چندان روشن نشده است، در صورتی که یک مساله مهم همین است که در مورد اقدامی که تاثیرات گسترده اقتصادی و اجتماعی دارد باید طرح روشنی منتشر شود و در معرض نقد و بررسی
صاحبنظران قرار گرفته و آثار و تبعات آن به خوبی بررسی شود.
وی درباره مزایا و معایب طرح گفت: در این حدی که این موضوع تاکنون مطرح شده، ممکن است پیشنهاددهندگان نیت خیری داشتهاند، اما به نظر من دولتمردان ابزاری پیدا کردهاند که به نوعی به دست خود مردم بنزین را گران کنند و این آثار تورمی خطرناکی خواهد داشت و اقتصاد را بیش از پیش دچار بحران خواهد کرد.
سابقه ذهنی و تجربه بنده میگوید که حکومت هرگز نخواسته است با مسئله انرژی و حل آن برخورد جامع و درستی داشته باشد و تنها هرزمان کفگیر به تهِ دیگ میخورد دنبال گران کردن حاملهای انرژی و خصوصا بنزین میروند، سوابق سی و چند ساله این بحث نشان میدهد که برای توجیه افزایش قیمت بنزین مرتبا حرفهائی تکرار میشود که بهانه عدالت اجتماعی هم در این بین از همه جذابتر است، چون جنبه پوپولیستی هم دارد. من در چارچوب آنچه که مطرح شده مزایایی برای این طرح نمیبینم ولی معایب آن به نظر من زیاد است و مهمترین عیب آن تشدید همزمان رکود و تورم است.
این کارشناس ارشد حوزه انرژی در پاسخ به اینکه آیا لازم بود شیوه توزیع بنزین یارانهای تغییر کند؟ تصریح کرد: ابتدا باید عرض کنم که بنده با این مفهوم از یارانه و بنزین یارانهای مشکل دارم. در ساختار تورمی دائما سطح عمومی قیمتها بالا میرود و قیمت دلار افزایش میباید، سپس قیمت بنزین را با قیمت منطقهای آن (فوب خلیجفارس) در نرخ دلار جدید مقایسه میکنند و اسم مابهالتفاوت آن را یارانه میگذارند. اکنون سوال این است که چرا نرخ دستمزد و حقوق کارمندان و بازنشستگان را نباید با نرخ تورم یا نرخ جدید دلار تطبیق بدهیم؟ چطور میشود دائما هزینههای مردم و خصوصا اقشار آسیبپذیر را زیاد کنیم اما درآمدهای آنها را متناسبا زیاد نکنیم؟
بیشتر بخوانید: توضیح رییسی درباره قیمت بنزین و طرح تغییر در سهمیه بندی
وی ادامه داد: هرزمان بعد از افزایش سطح عمومی قیمتها و افزایش نرخ دلار این بحث مطرح میشود که آیا قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی را هم با این سطح جدید قیمتها و نرخ ارز تطبیق بدهیم یا خیر، چرا تا به این حد این تصمیم سخت است؟ زیرا همه میدانند که این آثار تورمی دارد و همیشه هم آثار تورمی آن بیش از همه به زیان اقشار با درآمد ثابت و فقیر تمام میشود. پس ثبات قیمت بنزین به نفع ثبات اقتصادی و به نفع کنترل تورم است و چون چنین است همه از آن بهرهمند میشوند، بنابراین این نوعی مغلطه است که بگویند فقط اقشار مرفه برخوردار میشوند، اتفاقا اقشار مرفه که صاحب درآمد ثابت نیستند و میتوانند بهراحتی افزایش قیمتها و افزایش هزینههای خود را به دیگران تحمیل کنند و هیچ مشکلی با افزایش قیمتها ندارند.
حسنتاش درباره احتمال افزایش مصرف بنزین بیان داشت: با استناد به آنچه که مطرح شده، تصور بنده این است که این طرح منجر به افزایش مصرف نمیشود.
وی گفت: موضوع تغییر شیوه توزیع بنزین یک بحث بسیار پیچیدهای است. بنده مدعی نیستم که قیمت بنزین و حاملهای انرژی درست است، اما سوال این است که مگر سایر قیمتها درست است؟ مثلا در شرایط فقدان رقابت و وجود انحصارات تولیدکنندگان اتومبیل قیمتهایشان را به مصرفکننده تحمیل میکنند. در شرایط بالا بودن نرخ بیکاری و فقدان اشتغال که ناشی از عدم سرمایهگذار و رکود اقتصادی است، نرخ دستمزد به کارگر و کارمند تحمیل میشود.
این کارشناس ارشد انرژی تاکید کرد: سیاستهای اقتصاد کلان باید اصلاح شود، مسیر اقتصاد باید تصحیح شود و تا این اتفاق نیفتد نمیشود مسئله بنزین را حل کرد، بنابراین حرف بنده این است که نباید چرخههای رکود تورمی را تشدید کرد. تجربیات گذشته را باید دقیقا مطالعه و بررسی کرد.
مثلا در همه دنیا اتومبیل به کالای مصرفی تبدیل شده و در همه کشورهای پیشرفته سیاست حاکم عبارت است از خودرو ارزان، سوخت گران و تعمیرات و قطعه گران و نتیجهاش این است که نگهداری اتومبیل کهنه که مصرف سوختش بالا میرود و بهاصطلاح به خرج میافتد، اقتصادی نیست و خود به خود ناوگان اتومبیلها دائما نو می شود، صنایع اتومبیلسازی کار میکنند و دائما نسل جدید اتومبیلها با مصرف سوخت بهتر جایگزین میشود، اما ما دقیقا برعکس هستیم اتومبیل بسیار گران، تعمیرات نسبتا ارزان و سوخت نسبتا ارزان، در این شرایط نمیشود که هم اتومبیل گران با مصرف بالا را به مردم تحمیل کرد که یک کالای سرمایهای تلقی میشود و هم سوخت را گران توزیع کرد، بنابراین سیستم اقتصادی را باید اصلاح کرد.
وی خاطرنشان کرد: من فکر میکنم عدهای در دولت به دنبال این هستند که به هر شکلی صرفا برای حل مشکلات بودجهای، قیمت بنزین را افزایش دهند و با توجه به تبعات اجتماعی آن که در سال 98 مشاهده کردهاند دنبال راه حلی میگردند که با کنترل نارضایتیهای اجتماعی و نوعی مجاب کردن مردم این کار را انجام دهند و به نظر من بقیه حرفها بهانه است.
حسنتاش در ادامه تاکید کرد: به نظر بنده در شرایط فعلی قیمت بنزین نباید تغییر کند، چون آثار تورمی دارد و مردم تحمل تورم بیشتر از این را ندارند. حدود بیست سال قبل که دولت وقت در طمع افزایش قیمت بنزین بود مدیریت انرژی سازمان برنامه، مطالعهای را سفارش داده بود که هدف آن عمدتا توجیه همین مساله بود که یارانههای بنزین غیرعادلانه است.
بنده هم در جلسه ارائه نتایج دعوت شده بودم، با وجود اینکه مطالعه کاملا جهتدار بود ولی جداول، ارقام و شبیهسازیها به گونهای بود که مجری طرح مجبور شد اعتراف کند که به تعبیر او "گرچه نظام توزیع یارانه بنزین ناعادلانه است و صاحبان اتومبیل سهم بیشتری میبرند، ولی مدل نشان میدهد که اگر این یارانهها نبود وضعیت توزیع درآمدی به ضرر اقشار ضعیف و فقیر بدتر از این که هست، میشد."