پنجمین جلسه رسیدگی به پرونده موسسات اعتباری البرز ایرانیان، آرمان، ولیعصر و فردوسی دقایقی پیش در شعبه ۴ دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اقتصادی به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.
اقتصاد24 - در ابتدای این جلسه قاضی صلواتی از نماینده دادستان خواست اگر توضیحاتی در خصوص اظهارات جلسه قبل متهم اول پرونده دارد، بیان کند.
آقامیری نماینده دادستان با حضور در جایگاه گفت: ایشان (متهم ردیف اول) توضیحاتی ارایه کردند که لازم است که من جواب دهم. آقای آزاد عنوان کرده اموالی که به اسم خودشان و همسرشان سند خورده متعلق به آنها نیست و اموال موسسه است، ایشان گفته که موسسه مشکل داشته و امکان نداشت اموال را به اسم موسسه بزند، سوال من این است موسسهای که اهلیت ندارد چگونه برایش مجوز صادر شود.
وی افزود: شما همچنین در خصوص رابطه و زد و بند گفتید وجود نداشته، در صورتی که آقای قریانی در اظهاراتشان گفته اند مهلت ساماندهی موسسات مالی مربوط به سال ۹۳ بوده، اما نامهای که شما از آن یاد می کنید مربوط به سال ۹۷ است. موسسه شما از ریشه با خلاف ثبت شده است. مؤسسات البرز ایرانیان فعالیتی نداشته و تعاونی روستایی بوده است و شما تصویری نشان دادهاید که گویا بانک مرکزی مجوز داده در صورتی که شما باید مشخص کنید چه میزان فعالیت کردهاید؟
نماینده دادستان ادامه داد: شما همچنین بیان کردید که هزینههای خرید خودرو و سفر را با پول خودتان پرداخت کردهاید، جلسه گذشته هم به شما گفتم شما پیش از ورود به مؤسسه تنها ۲ میلیارد سرمایه داشتید، در حالی که بعد از ۴ سال این مبلغ به بیش از ۲۰ برابر افزایش پیدا کرده است. اگر این امکان را داشتید چرا سپردههای مردم را افزایش دادید؟ شما گفتهاید درست است که اقدامات اقتصادی انجام ندادهام اما به مردم تسهیلات دادم. ما که نمیدانیم این تسهیلات کجاست، به چه کسی داده شده یا تضامین درستی برای آن اخذ شده است.
آقامیری افزود: شما با این تسهیلات اقدام به پولشویی کردهاید تا منبع پولتان مشخص نشود. وقتی میگویید عدهای شاید تخلف کردهاند، نامها را بگویید. آقای پورمحمدی یکی از متهمین است که پروندهاش مفتوح شده و در حال پیگیری است.
با پایان این اظهارات، نماینده دادستان از قاضی خواست خانم مهرنیا را به عنوان شاهد احضار کند.
آقامیری در توضیح گفت: خانم مهرنیا همسر حامد کرمی کارمند امیرحسین آزاد است که در درگیری که پس از تجمع در مقابل شعبه کرج مؤسسه صورت گرفت توسط برخی از سپردهگذاران به قتل رسید.
مهرنیا با حضور در جایگاه در پاسخ به سوال نماینده دادستان که پرسید چند سال است که در مؤسسات متعلق به آقای آزاد کار میکنید، گفت: بنده ۵ سال و همسرم ۴ سال.
نماینده دادستان پرسید آقای آزاد گفتهاند که با همسر شما رفاقت ۱۵ ساله داشتند، وقتی پس از قتل همسرتان به ایشان مراجعه کردید چه پاسخی به شما دادند؟
مهرنیا در پاسخ خواست ابتدا مقدمهای را بیان کند و گفت: ما غیر از چند سالی که کارمند مجموعه بودیم در جلسات متعددی که برگزار میشد شرکت میکردیم در این جلسات اولویت جذب سرمایه بود، خیلی از کارمندان جوان بودند و این شغل اولین تجربه کاریشان بود. در جلسات به ما میگفتند برای جذب سرمایه از خانوادههایتان شروع کنید. هر دفعه نیز برگههایی را به ما نشان میدادند و میگفتند در حال گرفتن مجوز هستیم و مراحل پایانی را طی میکنیم. این روند ادامه داشت تا سال ۹۵ که در جلسه پایانی پدر ایشان (آزاد) نیز حضور داشت.
وی ادامه داد: در این جلسه ابتدا پدر ایشان و سپس خودشان صحبت کرد و جمعبندی این بود که دست به دست هم بدهیم تا جذب سرمایه کنیم چرا که برای گرفتن مجوز نیاز به جذب سرمایه بالا داریم. همه برای این هدف تلاش کردیم. سال ۹۵ من به سرپرستی کرج منتقل شدم و حامد هم رئیس شعبه شد. زمانی که ما در سفر کیش بودیم یکی از بچههای شعبه زنگ زد و گفت شعبه شلوغ شد، بعد از آن حامد با امیرحسین آزاد تماس گرفت و مکالمه آنها ۴۰ دقیقه طول کشید. پس از مکالمه وقتی از حامد پرسیدم امیرحسین چه گفت پاسخ داد تنها میگفت درست میشود.
مهرنیا افزود: ما از سفر برگشتیم و متوجه شدیم امیرحسین آزاد دستگیر شده است، حامد خیلی ناراحت شد و از آن به بعد هیچ سپردهای جذب نکردیم. در همان مقطع در سرپرستی جلسه ای برگزار شد به ریاست آقای حبیب نبینیا که تعجب میکنم چرا اینجا نیستند؟ از نظر من ایشان یکی از متهمین هستند. من در آن جلسه خیلی تند صحبت کردم و گفتم چرا فحشهایی که امیرحسین آزاد باید بشنود ما میشنویم؟ چرا من باید دست و دلم در شعبه بلرزد؟ چرا که پس از آنکه مؤسسه ما به عنوان مؤسسه غیرمجاز اعلام شد دیگر حتی نیروی انتظامی هم مداخله نمیکرد.
وی ادامه داد: پس از این صحبتها حامد هم پشت من درآمد و همین مسئله باعث شد حامد را در شعبههای مختلف به اصطلاح تبعید کنند، چرا که به قول آنها با (حضرت آزاد) مخالفت کرده بود. نتیجه این شد که مردم در سرپرستی جمع شدند و خواستند تکلیفشان مشخص شود. این داستان به نیمه شعبان ۲ سال پیش کشید، امروز سالگرد فوت همسر من است، من وکیل همسرم هستم، من شاکی اصلی این پرونده هستم، ساعت یک نیمه شب جنازه حامد را بغل گرفتم یعنی دقیقاً همان روزی که صبحاش برای منزلمان مبلمان خریدیم.
وی در این بخش از دادگاه خطاب به امیرحسین آزاد گفت: زمانی که به امیرحسین گفتم حامد کشته شده به من گفت من رفیق ۱۵ ساله حامد هستم و تو رفیق ۱۵ روزه. حالا منِ رفیق ۱۵ روزه در این ۲ سال عذاب کشیدم، توِ رفیق ۱۵ ساله چرا نمُردی؟
در این بخش قاضی از مهرنیا خواست نحوه قتل همسرش را بیان کند.
وی گفت: به اعتراف یکی از مشتریان که کفاش بود به اتفاق شاگردش در روز نیمه شعبان سال۹۶ به درب منزل حامد مراجعه میکند و می گوید حامد ما را به خانه راه داد. در حالی که من میدانم این مسئله دروغ است، حامد اینقدر احمق نبود. آنها میگویند وارد خانه شدیم، دست و پای حامد را از پشت بستیم و دور دهانش چسب زدیم.
مهرنیا خطاب به قاضی گفت: آقای قاضی خانه مرتب بود و هیچ اثری از درگیری وجود نداشت، من معتقدم حامد را بیرون از منزل کشته بودند و تنها جسد را به داخل منزل انتقال دادهاند.