اقتصاد۲۴- یورش روسیه به اوکراین و یک سلسله تعطیلیهای مرتبط با کرونا در چین، ظاهرا چندان ربطی به یکدیگر ندارند. با این حال، هر دوی این رخدادها، چرخشی را تسریع میکنند که جهان را به مسیر خطرناکی میکشاند، آن را به دو نیمه تقسیم میکند که یکی بر محور واشنگتن و دیگری بر محور پکن تمرکز دارد.
قرار نبود جهان به چنین مسیری کشیده شود. سه دهه پیش، با فروپاشی اتحاد شوروی، به نظر میرسید که جهانی شدگی، کشورهای گونه گون را به هم پیوند بزند و جوامع به نظم و سامانی کامیاب برسند و با داد و ستد، اینترنت و درجاتی بالاتر و بالاتر از آرمانهای سیاسی و اقتصادی به هم گره بخورند. انقلاب سرمایه داری چین، امیدواریهایی را زنده کرد که حتی این غول کمونیست هم، چنان در سامانه جهانی تحت هدایت دمکراسی غوطه ور خواهد شد که علیه آن حرکت نخواهد کرد.
با این حال هنگامی که پای به قرن ۲۱ گذاردیم، تنها کسانی که عینک بسیار خوش بینانهای داشتند، هنوز هم میتوانستند انتظار چنین آیندهای را داشته باشند چرا که رویارویی سیاسی، ملی گرایی اقتصادی و بومی گرایی فرهنگی در گوشه کنار جهان سر بر میآورد. روابط وخیم شونده واشنگتن و پکن همراه با جاه طلبیهای اقتصادی و راهبردی چین، رقابت دوبارهای را میان قدرتهای بزرگ دامن میزد و نبردی ایدئولوژیک میان نورمهای لیبرال و غیرلیبرال جهانی در میگرفت؛ و اکنون، پیامدهای سیاسی بحران اوکراین به روشهایی پیش بینی نشده در چهارگوشه جهان پژواک انداخته و به درازا کشیدن دردسرهای کروناویروس هم این پتانسیل را دارد که نقشه اقتصادی جهان را دگرش دهد. با ادامه یورش روسیه و پافشاری چین بر راهبرد کووید صفر، این احتمال تقویت میشود که این تنشها به تحکیم رقابت بلوکهای جهانی بیانجامد.
رهبران چین، گسست پیوندهای این کشور با جهان را مدتی است که آغاز کرده اند. در این چند سال، شی جینپینگ سیاستهایی را به جریان انداخت که هدفش یک "پاکس سینیکای تازه new Pax Sinica" یا همان نظم جهانی دگرش یافتهای است که توسط پکن برساخته و هدایت شود. او با یک سیاست خارجی تازه تهاجمی، ظاهرا آمریکا را به چشم دشمن اصلی راهبردی و اقتصادی چین میبیند و سامانه جهانی تحت رهبری آمریکا را هم مانعی برای قدرت پکن ارزیابی میکند.
رهبر چین، گامهایی را برای کاهش اتکا (و آسیب پذیری) کشورش به آمریکا و متحدانش برداشته و با تاکید بر کارزار "خودکفایی" میخواهد اطمینان حاصل کند که چین کنترل تولید کالاهای اصلی اقتصاد را در اختیار دارد. تلاش چین بر آن است که با تضمین زنجیره تامین و جایگزینی واردات با تولیدات بومی، از جمله ریزتراشهها و جمبوجت ها، به هدف یادشده دست یابد.
همچنین، ابتکار کمربند و جاده شی جینپینگ، که ظاهرا یک برنامه توسعه برای ایجاد زیرساختها در کشورهای نیازمند است، در واقع با این هدف طراحی شده که نفوذ سیاسی و تجاری چین را در کشورهای رو به رشد تعمیق بخشد و آنها را از گذر داد و ستد، تامین مالی و فن آوری به چین گره بزند. این بازگِرَوی (reorientation) با الگوی سرمایه گذاری چینی در دیگر کشورها رخ مینماید: گزارش موسسه آمریکن اینترپرایز از سرمایه گذاری خارجی چین نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا، مقصد اصلی سرمایه گذاری شرکتهای چینی بر یک بنیان انباشتی (cumulative basis) است که اوج آن بالغ بر ۵۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ بود، اما در سال ۲۰۱۹ به سه میلیارد و سال گذشته به یک میلیارد کاهش یافت. گذشته از همه گیری کروناویروس، بدگمانی فزاینده شرکتهای چینی به آمریکا نیز عامل دیگر کاهش سرمایه گذاری در ایالات متحده بوده است. در همین مدت، مشارکتهای ابتکار کمربند و جاده، اهمیت بیشتری یافته است.
از نگاه پکن، بحران اوکراین احتمالا به عنوان تاییدی است بر اینکه مسیر شی جینپینگ بهترین راه به سوی آینده چین است. نمیتوان مطمئن بود که چه در سر وی و سیاستگذاران ارشدش میگذرد، اما میتوان تصور کرد که نگاه نگرانی به تحریمهای شدید غرب علیه روسیه دارند. حفاظت از چین در برابر اینگونه تدابیر تنبیهی، انگیزه عمدهای است که در پس سیاستهای "فاصله جویانه" چین قرار دارد.
بیشتر بخوانید: آینده مبهم عراق و شمارش معکوس صدر
از بسیاری جهات، رویکرد کووید صفر چین به اقتصاد جهانی کمک کرده است. بدون یک بحران بهداشتی چشمگیر، اقتصاد چین و کارخانه هایش باز و فعال ماندند و به زنجیره تامین چالش زده جهانی، آرامش دادند. با اینحال، تعطیلیهای یکباره اخیر، بلاتکلیفیهایی را پدید آورده ... و موجب شده که شرکتهای بین الملی برای تنوع بخشی به منابع تامین خود خارج از چین، زیر فشار قرار گیرند که این کار به هزینههای افزایشی، ریسکهای سیاسی، موانع مقرراتی، اختلافات تجاری و نگرانیهای حقوق بشری دامن میزند.
البته این گسست گرایی بزرگ، شاید هرگز به طلاق کامل نکشد. جابجایی مکانی عملیات تولید صنعتی چین برای شرکتی همچون فاکسکون تایوان Taiwan’s Foxconn، که تامین کننده اصلی شرکت اپل آمریکاست، کاری به شدت دشوار است همانطور که تجربه پروژه آشفته این شرکت در ویسکونسین نشان داد... این است که برخلاف دوران جنگ سرد که بلوکهای آمریکا و شوروی کاملا از هم گسسته شدند، احتمالا دو پاره جهان آینده، کمابیش با هم پیوند خواهند داشت.
با این حال، خطوط جداساز این دو نیمه جهان، روشنتر میشود. این واقعیت نیز که جنگ اوکراین، هشداری بود برای آمریکا و اروپا، نسبت به تهدیدهای تازه قدرتهای تهاجمی خودکامه، به شکاف در حال طلوع کنونی از گذر تقویت دوباره اتحاد دمکراتیک فراآتلانتیک کمک میکند.
همچنانکه ناتو در اروپا استحکام میگیرد، کوآد در آسیا میان استرالیا، هندوستان، ژاپن و آمریکا به یک کلوپ بازدارندگی چین تبدیل میشود. همزمان حمایت ادامه دار پکن از مسکو، محور ائتلافی ضدغربی را شکل میدهد که رژیمهای بی ثبات کنندهای همچون بلاروس و کره شمالی را در بر میگیرد.
از نظر اقتصادی هم پکن و مسکو برای کاهش اتکا به غرب و متحدانش، با هم کار میکنند: چین دیرزمانی است که خواهان رها شدن از دلار است، کاری که هم اکنون روسیه هم تقلای آن را دارد. از نظر فنی، خطوط این گسست پررنگتر میشود. چین پیش از این خود را از اینترنت جهانی با بکارگیری یک فایروال بزرگ جدا کرده و سرمایه گذاری سنگینی بر روی ریزتراشه ها، هوش مصنوعی و خودروهای برقی صورت داده تا بر پیشتازی فناورانه آمریکا و دوستان اروپا و آسیایی اش چیره شود.
این بار نیز همانند دوران جنگ سرد، برخی کشورها تمایلی به سوگیری نخواهند داشت. هندوستان که چندین دهه پیش، پرچمدار عدم تعهد بود، اکنون از یک سوی در رویارویی با سیاست چین، به آمریکا نزدیک میشود و همزمان، همانند پکن، موضع ملایمی در برابر روسیه دارد. با اینحال، با تداوم این گسست، کشورهای جهان به این یا آن طرف نزدیکتر خواهند شد. البته این سوگیری، لزوما مبنای ایدئولوژیک روشنی ندارند. ویتنام کمونیست، که از قدرت خیزنده چین در هراس است، به آمریکا گرایش دارد و پاکستان که متحد دوران جنگ سرد واشنگتن بود، اکنون پیوندهای سنگینی در چارچوب سرمایه گذاریهای کمربند و جاده با چین دارد و عملا به یک کشور مشتری چین تبدیل میشود.
بنابراین، جهان آینده از دو نیمهای شکل میگیرد که پیوندهای اقتصادی در درون هر نیمه، قویتر از روابط اقتصادی میان آن دو نیمه است. هریک از این دو نیمه از فن آوری جداگانهای بهره میگیرد و با نورمهای متفاوت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اداره میشود. هریک از این دو نیمه، احتمالا موشکهای هستهای اش را به سمت نیمه دیگر نشانه میرود و درگیر رقابتی با حاصل جمع صفر برای قدرت و نفوذ میشود. این جهانی نیست که هیچکس خواهان آن بوده باشد، اما چه بسا جهانی است که لاجرم با آن روبرو خواهیم شد.
منبع: آتلانتیک / دیپلماسی ایرانی