اقتصاد۲۴- از سوی دیگر، کمکهای بیش از حد و افراطی مدیران دولتی سینما به برخی از افراد خاص، باعث تنبلی مفرط آنان شده و همیشه چشم به دست مدیران کارنابلد دارند تا بی دردسر به ثروت کلان برسند، بی آنکه قدمی برای احیای این سینمای بخت برگشته کنند. بعضی از معدود فیلمهایی که فروش میلیاردی داشته اند، موجب شده تا برخی از دست اندرکاران دولتی و خصوصی سینما، قند در دل شان آب شود، اما این، یک خود فریبی است، زیرا پرفروشترین فیلم، حداکثر توانسته حدود یک میلیون از ۸۰ میلیون جمعیت ایران بزرگ را به سالنهای سینما بکشاند! در ثانی این به واسطه افزایش بی رویه بلیت سینماست، نه حضور مداوم مخاطب در سالنهای نمایش دهنده فیلم! در این میان انتشار دوباره خبر تخریب و تغییر کاربری برخی سینماهای کشور نشأت میدهد که سینما دقیقا ردی نقطه بحران قرار دارد.
در سال ۷۷ سینماگران و سینماداران متوجه شدند طوفانی بنام مالیات برای آنها در راه است. طوفانی که به زعم آنها میتوانست پایههای استقرار این هنر- صنعت را بلرزاند. با ممنوع الخروج شدن برخی از اهالی هنر، معلوم شد که آنها دیگر نمیتوانند به کارهای هنری، فرهنگی و ذوقی خود فارغ از اینکه درآمد دارد یا ندارد و بی اعتنا به قوانین مالیاتی ادامه دهند. آن زمان، شهسوار خجسته، رئیس سازمان امور مالیاتی کشور و مرحوم سیف اله داد، مسئول سینمای کشور بودند. قصه از همان روز آغاز شد و امروز پس از ۲۴ سال کماکان با سینماگران همراه هست. با این تغییر که حال و پس از تکانههای کمرشکن کرونا و بدهیهای باقی مانده به خصوص برای سینماداران، فشار مالیات در کنار عدم حمایت، سنگینتر از پیش جلوه میکند. فشاری که اعتراض ۷۳ سینماداران را در پی داشت و هشدار تغییر کاربری آنها را میداد.
ماجرا به جلسه شورای صنفی نمایش در اکران نوروز بازمی گردد و به فیلمهایی که برای این اکران در نظر گرفته شده بودند، اما در آن شانسی برای نجات گیشه به چشم نمیآمد. این در حالی است که با وجود هزینههای سرسامآور پایان سال، امکان حیات و بقای سینما نیز با تهدید مواجه بود و هنوز هم هست. بماند که نحوه فروش و عرضه فیلمهای جشنواره فیلم فجر و نحوه تعامل ستاد جشنواره با سینماها نیز مرکز انتقاد و کماکان بدون پاسخ است. این مهم همزمان با کسر مالیاتهای ۲۵ درصدی، صدای سینماداران بدهکار را درآورد.
جمعی از سینماداران با امضای یک بیانیه خطاب به دولت و مجلس، تأکید کردند که در صورت ادامه کسر ۲۵ درصدی مالیات، مجبور به تغییر کاربری سینماهای خود هستند. اخذ مالیات مستقیم ۲۵ درصدی آن هم در زمانهایی که سینماداران ایران با دهها هزار میلیارد تومان سرمایه راکد از یک سو و از دیگر سو با فراگیری بیماری کووید ۱۹ با صدها میلیارد تومان زیان انباشته مواجه شدهاند، سبب شده سینماداران اعلام کنند که ضمن توقف ساخت سالنهای جدید توسط سرمایهگذاران، راهی جز تعطیلی و تغییر کاربری سینماهای ورشکستهشان نخواهند داشت تا دیگر نه مشمول مالیات شوند و نه مشمول هزاران مانع برای فعالیت فرهنگی حداقلی.
درحال حاضر ۲۵۷ سینما در کشور فعال است که ۱۹۲ تای آنها خصوصی است و سهم سینمادار از فروش هر فیلم حدود ۴۵ درصد است؛ یعنی حدود ۲۷۰ میلیون تومان درآمد روزانه (و نه ۳۰۰ میلیون تومان). برخی هم به اشتباه تصور کردهاند یک سینما در وضعیت عادی روزانه ۳۰۰ میلیون درآمد دارد، این در حالی است که هر سالن به طور متوسط روزی ۶۷۰ هزار تومان درآمد دارد (با اتکا به عدد ۶۰۰ میلیون و احتساب درصد فروش ۴۵ درصدی)؛ بنابراین هر سالن معمولی و نه پردیس سینمایی در ماه به طور میانگین ۲۰ میلیون تومان فروش دارد. البته برخی سالنهای خصوصی شاخص هستند و درآمد بالایی دارند که درآمد یکی از این سالنها به طور میانگین در یک ماه بیش از ده میلیارد تومان برآورد شده است؛ درآمدهایی که البته برای بسیاری از سینماداران در آستانه ورشکستگی از دست رفته و با ادامه بحران کرونا و انباشت بدهی روز به روز بیشتر بار ضرر سینماداران را سنگین میکنند.
جدا از این ۷۳ سینما که اخیرا هشدار تغییر کاربری دادند، سال گذشته درباره برخی سینماها به ویژه آنهایی که تکمنظوره بوده و با یکی دو سالن فعالیت داشتند، خبرهایی مبنی بر تعطیلی، فروش یا تغییر کاربری بیش از ده سینما منتشر شد از جمله «عصر جدید» که با اعلام تعطیلی موقت آن برای تصمیمگیری واکنشهای مختلفی را به همراه داشت. همچنین آذر سال گذشته حکم تخریب سینما «ایران» در لالهزار سر و صدای زیادی به پا کرد و البته سرانجام این سینمای قدیمی مشخص نشد. سینما «بلوار» در بلوار کشاورز هم که زمانی یکی از سینماهای مدرن تهران بود، سال گذشته تغییر کاربری پیدا کرد و به مرکز همایشهای دانشگاه علوم پزشکی تهران تبدیل شد. سینماهای «پارس» و «مرکزی» با قدمت بیش از ۴۰ سال نیز از سالنهایی است که رو به تعطیلی رفتهاند و احتمالا تغییر کاربری خواهند داد. از طرفی چندی پیش هم سینما «گلریز» که یکی از قدیمیترین سینماهای پایتخت واقع در محله یوسفآباد تهران است و سال ۱۳۸۳ در یک مزایده به قیمت حدود ۱۸۰ میلیون تومان به مالک جدید و فعلیاش فروخته شد، دچار مشکلاتی بین مالک و مستاجر است که گویا با ورود شهرداری منجر به پلمپ هم شده است و احتمال تعطیلی و تخریب یا تغییر کاربری آن نیز وجود دارد.
بیشتر بخوانید: از کافههای لاکچری تا پاتوقهای روشنفکری/ خرج و برج کافهها چگونه است؟
متأسفانه بسیاری از مدیران دولتی و غیر دولتی به این مهم نگاهی نداشته و شاید نمیخواهند داشته باشند، اما این یک فاجعه است. کشوری که میخواهد صاحب سینما باشد باید بسیار بیش از اینها تماشاچی داشته باشد. از طرفی چرخش مالی اقتصاد سینما و رونق گیشه را باید حداقل در طول یک سال مورد بررسی قرار داد، نه فقط برای یک یا دو فیلم.
آیا به واقع سینماهای ما پرفروشند؟! کسی جرأت دارد به این سؤال پاسخ مثبت دهد؟ مطمئناً کسی نمیتواند جواب آری بدهد؛ بنابراین نباید فروش نه چندان خوب یکی دو فیلم را در بوق و کرنا کرد. باید دور هم نشست و برنامه ریزی کرد تا کل سینمای ایران از وضعیت هنری و اقتصادی بهتری برخوردار شود.
در این میان و در حالی که بسیاری از سینماداران در فکر تغییر کاربری سینماها هستند، بخش قابل توجهی از سینماگران هم استانداردهای تازهای در فیلمسازی را با هدف اکران در شبکههای خانگی و اینترنتی در پیش گرفتهاند. اما در همین مسیر، مشکل قاچاق فیلم گریبانگیر آثار سینمایی شده است. به هر صورت در این طوفان سینمایی که هیچ چیز نیز حریف آن نمیشود، هر فرد در هر طیف و حوزهای تلاش میکند به ریسمانهای باقی مانده چنگ بیندازد، بلکه راهی برای نجات و بقای خود و سرمایه اش بیابد. امید که ریسمانها را زخم کهنه رکود نپوسانده باشد.
منبع: فرازدیلی