اقتصاد۲۴- فرقی میان آنجا که شما زندگی میکنی با آنجایی که ما زندگی میکنیم نیست. البته بین محلههای بالای شهر و پایین شهر تفاوتهایی وجود دارد، اما در کل داستان اجارهنشینی داستان رفتن به اتاقگاز است. حتی بین تهران و شهرستانها هم فرق زیادی وجود ندارد. البته در خرید و فروش تفاوت دارد. مثلاً الان یکسال بیشتر است که کسی در اهواز ملکش را در کیانپارس که محلهای مرفهنشین است برای فروش گذاشته و هیچکس حاضر نیست آن را بخرد. در تهران، ولی وضع تفاوت دارد. اما الان ما از رویاهایمان چیزی نمیگوییم. از تلاش برای زندگی میگوییم.
اعداد و ارقام میگویند نرخ اجارهنشینی شهری در کل ایران در سال ۱۳۶۵ تنها ١٨ درصد بودە، اما اکنون شمار مستاجران پایتخت از تعداد مالکان پیشی گرفته است. نرخ رشد اجارهبها در پایتخت به ۵۱ درصد و در کل کشور به ۵۴ درصد رسیده است. براساس گزارشی که ایرنا در سال ۱۴۰۰ منتشر کرد ۴۰ درصد ایرانیها و ۷۰ درصد تهرانیها زیر خط فقر مسکن هستند. برهمین اساس در سال ۱۳۹۸ در تهران ۴۲ درصد مردم مستاجر بودەاند و در سال ۱۴۰۰ تعداد مستاجران پایتخت از مالکان بیشتر شده است. کارشناسان بازار مسکن میگویند قیمت اجاره با نزدیک شدن به قیمت مسکن، به رقمهای غیرقابل کنترلی رسیده است. با این توصیف میخواهید بدانید «اتاق گاز» چیست؟
مستاجران ایرانی مرتب به اتاق گاز میروند. این اتاق گاز از آن اتاقهای گاز که آلمانیهای نازی استفاده میکردند نیست. این اتاق گاز از آن اتاقهای گاز که آمریکاییها برای مجازات مجرمان استفاده میکردند نیست. این اتاقهای گاز نامرئی است. معمولاً کسی را به کشتن نداده است و هیچ قانونی یارای حمایت از قربانیان آن را نداشته است. هیچ دولتی نیز نتوانسته است از پس این اتاقهای نامرئی برآید. چه بسا هیچ دولتی، هیچ سیستم قضایی و امنیتی هم از آن خبر نداشته باشد. فقط آنها که مستاجرند خوب لمسش کردهاند. دستکم آنها که سالی یکبار مجبورند به سراغ بنگاههای معاملات املاک بروند خوب میدانند اتاق گاز چجور جایی است. این روزها که فصل نقل و انتقالات یا تمدید اجارهها در شهرهای غیرگرمسیری است بازار اتاقهای گاز داغ است. در جاهای گرمسیری معمولاً فصل نقل و انتقالات تابستان نیست ولو مدرسهها تعطیل باشند و دانشگاهها هم همینطور.
برخلاف دو سال گذشته که شیوع ویروس کرونا سبب بروز شرایط خاصی در دنیا و ایران شده بود مستاجران اندکی، و فقط اندکی توانستند از اتاقهای گاز ساده بگذرند. اما باز هم در دو سال گذشته اینگونه نبود که گرفتار اتاقهای گاز نشوند. امسال دیگر تب و تاب شیوع کرونا فروکش کرده است. حتی عطش و اشتیاق جبران آن دو سال قبل، برای کشاندن مستاجران به اتاقهای گاز بیشتر شده است. جالب اینجاست که در همان روزهایی که مردم سرگرم مواجهه و هضم گرانی آرد و ماکارونی، روغن و لبنیات بودند بازار اتاقهای گاز داغ و داغتر شد. ابلاغ و الزامی شدن قانونی که بهارستاننشینان تصویب کرده بودند از اواخر اردیبهشت ١۴٠١ این بازار را داغتر کرد. به ناگاه کف رقم اجارهها دو- سه میلیونتومانی افزایش یافت بیآنکه کسی معترض شود یا یارای اعتراض داشته باشد. برای مثال بررسی میدانی ما نشان از آن داشت که در منطقه سردارجنگل یک واحد آپارتمان ۹۰ متری که با ودیعه ۳۰۰میلیون تومان، اجاره ماهانهاش ۶ میلیون تومان تعیین شده بود با اجرایی شدن قانون مالیات بر اجاره به رقمی معادل ۸ میلیون تومان در ماه افزایش یافت. اگر دلیلش را جویا میشدید میگفتند موجر گفته اگر قرار است مالیات هم از مبلغ اجاره کم شود دستکم رقم را بالاتر میگوییم که آنچه لازم داریم دستمان را بگیرد.
بیشتر بخوانید: دور زدن مصوبه افزایش ۲۵ درصدی اجارهبها
اما «اتاق گاز» دقیقاً کجاست؟ «اتاق گاز» لزوماً یک موقعیت جغرافیایی نیست. ولی معمولاً در بنگاههای معاملات ملکی واقع میشود. این اصطلاح پیشتر زمانی که قرار بود خریدار و فروشنده خانهای پای بستن قرارداد بیایند کارکنان معاملات ملکی که میخواستند به نفع مشتری یا همان خریدار تخفیف بگیرند از «اتاق گاز» استفاده میکردند. به این معنا که وقتی طرفین پای قرارداد آمدهاند و هم فروشنده و هم خریدار همه چیز را مهیا برای انجام معامله میدانند میتوان امتیاز بیشتری به نفع طرفین گرفت. چانهزنیهای اصلی در فضایی که هر یک از طرفین فقط میخواستند امضا کنند و بروند دنبال زندگیشان انجام میشد. این فضای نهایی برای بستن قرارداد را «اتاقگاز» میگفتند. حال، اما بازار خرید و فروش ملک چندان رونقی ندارد. چندین وام هم گرفته باشی نمیتوانی خانهای بخری. حالا عموما مستاجرانند که در تله «اتاقگاز» میافتند. برای آنکه بیشتر با این فضا آشنا شوید بد نیست آنچه در واقعیت برای مستاجران رخ داده را مرور کنیم.
اول؛ ماجرای دستگاههای پوز؛ همانطور که میدانید الان خیلی از کاسبها و فروشگاهها دستگاههای پوز دارند. اما از آنجا که نقل و انتقال پول مساوی با تراکنشی است که اداره مالیات میتواند بر پایه آن نرخ ببندد و مالیات تعیین کند هیچکس حاضر نیست از دستگاه پوزش کارت کشیده شود. در مواردی حتی دیده شده که در بازارهای دیگری غیر از معاملات مسکن طلب و بدهکار تا جایی که ممکن است اجازه تراکنش نمیدهد تا مبادا اداره مالیات از رد و بدل شدن پول باخبر شوند و نرخ مالیات تعیین کنند. در چنین شرایطی کارشناس یا همان کسانی که مستاجران با آنها تلفنی صحبت میکنند تا ملکی را برایشان معرفی کند چنان وانمود میکنند که شما بیا دفتر همه چیز مهیاست. بعد وقتی مستاجر پا به دفتر معاملات املاکی گذاشت و قرارداد در حال نوشته شدن بود از هر کارتکشیدنی ممانعت میکنند. شما به عنوان مستاجر در موقعیتی هستی که میخواهی زودتر ملکی را اجاره کنی. اما مدیر معاملات ملکی اجازه کارتکشیدن چه برای پرداخت بیعانه و چه برای پرداخت حق کمیسیون را نمیدهند. بعد شما ناگزیری بروی تا نزدیکترین عابربانک و کارتبهکارت وجه را منتقل کنی.
این کار یکی از کارهایی است که بنگاهداران معاملات ملکی شما را در موقعیت اتاقگاز قرار میدهند. عملاً دستتان به هیچجا بند نیست. جالب آنجاست که کارمندان با رئیس بنگاه معاملات املاکی آنجا نقش بازی میکنند. کارمند که پشت تلفن گفته بیایید همینجا کارت بکشید وانمود میکند از قواعد مدیرش خبر نداشته و مدیر هم نقش دیگری را بازی میکند.
دوم؛ عرف تازهای در بازار اجاره مسکن باب شده که شما به عنوان مستاجر به سبب آنکه امکان صدور چک نداری مجبوری چارهای بیندیشی. این چاره برای برخی که توان پرداخت دارند به این شکل است که بهای ۱۱ ماه اجاره را یکجا به موجر میپردازند و یک ماه تخفیف میگیرند. اما معمولاً در اتاقگاز یعنی همان پای معامله و بستن قرارداد کارمند که به شما عددی را گفته و قول داده پای قرارداد تخفیف بیشتری بگیرد در برابر مدیرش که طرف موجر است یک دعوای زرگری دیگر راه میاندازند. صاحبخانه یا موجر هم میگوید من که چنین عددی برای اجاره و ودیعه نگفته بودم. بعد در نهایت شما ۱۱ ماه اجاره را یکجا پرداخت میکنی، چون چک نمیتوانی بدهی، ولی عملاً همان ۱۲ ماه را پرداخت کردهای. با این تفاوت که منفعت این ماجرا را هم موجر برده است. مستاجر که در شرایط مستاصل از نبود واحدی برای اجاره است عملاً نمیخواهد از این فضا خارج شود و بعد دوباره گرفتار جستوجو شود.
سوم؛ آدرس دادن بنگاهیها با آنچه در نقشه و جغرافیای واقعی شهر قرار دارد متفاوت است. مثلاً شما آگهی واحدی را در یک منطقه دیدهاید. بعد که بنگاهی شما را به آدرس میبرد میبینید اینجا اصلاً در منطقهای دیگر است، اما بنگاهدار یا کارمند معاملات املاک به راحتی وانمود کرده که این واحد در منطقهای مناسبتر واقع شده است. مثلاً اسم یک محله را در ذهنتان بگذرانید. فرض کنید همان سردارجنگل. وقتی آدرس را به شما میدهند میگویند یک واحد در سردارجنگل، بعد که آدرس را میدهند که در محل حاضر شوید میبینید مقصد در سیمون بولیوار است و دستکم چندین کیلومتر با سردارجنگل فاصله دارد.
چهارم؛ «خانه مال حاجخانم است». این جمله یکی از جملات آشنا برای کسانی است که به اتاقگاز میروند. عموما تا زمان نوشتن قرارداد و امضای آن صحبتی از مالک اصلی نیست. این یک ترفند است که در لحظه آخر که قرار است شرایط به مستاجر تحمیل شود بگویند صاحب این آپارتمان حاجخانم – همسر آقایی که ملک را برای اجاره گذاشته بوده- است و ایشان با این رقم و تخفیفی که کارمند بنگاه معاملات املاک داده موافق نیست. یا باید با شنیدن این جمله از بنگاه خارج شوید و دوباره دربهدر جستن خانه شوید یا دندان به جگر بگذارید.
چند نفر از ما توان خارج شدن از «اتاقگاز» را بدون آنکه شرایط به ما تحمیل شود، داشتهایم. اگر خواننده این مطلب بودید و مستاجرید شما از تجربههایتان برایمان بنویسید. دستکم میتوانیم تابستان ۱۴۰۱ با روایتهایمان از اتاقهای گاز تلاش کنیم از این فضای تحمیلی و بیدفاع نجات پیدا کنیم.
منبع: روزنامه پیام ما