اقتصاد۲۴ - اساتید دانشگاه در کلاسهای روزنامهنگاری به دانشجویان خود میگویند، «پیگیری اصالت خبر و انتشار بهموقع» از اصول اولیه کار خبرنگاری است؛ موضوعی که این روزها نهتنها جلویش گرفته شده، بلکه بابت پیگیری و انتشار بهموقع خبر، خبرنگار با بازداشت روبهرو میشود.
اما انتشار عکس اقوام مهسا امینی بعد از درگذشت او و همچنین گزارشی از مراسم تشییع جنازه مهسا امینی در سقز باعث شد تا دو خبرنگاری که منتشرکننده عکس و گزارشگر مراسم تشییع جنازه مهسا امینی بودند، بازداشت شوند. بیش از سی روز خبری از اتهام این افراد نبود تا اینکه بیانیه مشترکی از سوی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه منتشر شد مبنی بر اینکه این دو خبرنگار آموزشدیده سرویسهای اطلاعاتی خارج از ایران هستند و نقش اساسی در ایجاد بحران فعلی داشتهاند. حال با چنین رویکردی که خبرنگار به ابتداییترین وظیفهاش که پیگیری و پوشش خبری است؛ نمیتواند پایبند باشد، چه کاری میتوان انجام داد و چرا مسئولان مسیر را به سمتی برده که کوچکترین پوشش خبری در هر حوزهای منجر به تاوان امنیتی میشود؟
حسن نمکدوست استاد علوم ارتباطات در گفتگو با هممیهن در خصوص محدودتر شدن روزنامهنگاران در بحران اخیر میگوید: «در تمام این سالها جز اشتباهات مکرر و مهلکتر در رفتار با روزنامهنگاران و رسانهها چیزی مشاهده نکردیم. همیشه رفتاری مبتنی بر رفتارهای دور از منافع ملی و غیراصولی با روزنامهنگارها صورت گرفته است و جای اصلاح، وضعیت بحرانیتر شده است. در حقیقت عدهای همه نظام رسانهای ایران را براساس منافع خودشان تعریف میکنند و این تعاریف، آنها را از مردم جدا کرده است.»
نمکدوست در پاسخ به این سوال که آیا مسئولان چنین رفتاری را اصلاح میکنند یا خیر گفت: «درحال حاضر به جای اصلاح مسیر، به دنبال افرادی میگردند که تقصیری ندارند و با شکستن کاسه و کوزه سر این افراد که وظیفه اطلاعرسانی یک واقعه را داشتند، میخواهند تحلیلی ارائه دهند. افکار عمومی میداند چنین رفتارهایی صرفا بهانهجویی است.»
این استاد علوم ارتباطات همچنین معتقد است یکی از دلایلی که مردم دیگر به رسانههای داخلی اعتماد ندارند و توجه به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور افزایش پیدا کرده، همین فشارهایی است که در روزهای اخیر رخ داده و سانسور افزایش پیدا کرده است: «متاسفانه چیزی از رسانه باقی نمانده که از این بدتر شود. آن قدرتی که میخواست قدرت رسانههای مستقل تضعیف و مرجعیت رسانههای مستقل نابود شود، بسیار موفق عمل کرده است. اما باید توجه داشت که این ریشه به تیشه زدن، تاوان دارد. با سیاستهای نادرستی که داشتند؛ با حذف روزنامهنگارهای مستقل، با توقیف و تعطیلی، مرجعیت روزنامهها گرفته شده است. تاوان با چه چیزی پس داده میشود؟ با توجه و گوش دادن مردم به رسانههای خارج از ایران. همچنین رسانههای فارسیزبان خارج از ایران نیز آن حرفهایگری که دوستان خبرنگار ما در رسانههای داخل کشور داشتند را ندارند. هر روزنامهنگاری که به حقیقت پایبند بود بیشتر تنبیه شد و الان در وضعیتی هستیم که در هیچ حوزهای نمیتوان به صورت تحقیقی مطلبی را پیگیری و منتشر کرد.»
بعد از انتشار این بیانیه، اما روزنامهنگاران شبکه اجتماعی واکنش انتقادآمیز را نسبت به این موضوع نشان دادند. بخشی از توئیتهای روزنامهنگاران را در ادامه میخوانیم.
مستوره نصیری، روزنامهنگار نیز در صفحه توئیتر خود نوشته: «الهه محمدی رفیق و همکارم بوده و هست و جز صداقت و دلسوزی برای تکتک سوژههایی که کار کرده چیزی ازش ندیدم. آموزش اونم از نهادهای خارجی هرگز به این آدم نمیچسبه. الهه صرفا یه روزنامهنگار بوده و خواهد ماند. ما منتظر آزادی هرچه زودتر الهه هستیم.»
هدی هاشمی، خبرنگار شرقآنلاین نیز میگوید: «خبرنگاران فقط کارشان را انجام دادند و صرفا بهخاطر انجام حرفهشان چنین بیانیهای میدهید؟»
علی ورامینی دبیر صفحه فرهنگ روزنامه هممیهن نیز میگوید، الهه محمدی صرفا به وظیفه اش عمل کرده: «به عنوان همکار الهه محمدی از ثانیه به ثانیه روز اول اتفاق تا با بدبختی به سقز رفتناش را شاهد بودم. جز همدلی با مظلوم و حقیقتطلبی هیچ انگیزه و قصدی در او نبوده است. از صدر تا ذیل روزنامه هممیهن هم شهادت میدهند او هرچه کرده در راستای رسالت خبرنگاری اش کرده است.»
سعید پارسایی، همسر الهه محمدی نیز از بلاتکلیفی وضعیت همسرش انتقاد دارد: «همسرم الهه محمدی دیروز تماس گرفت، سی روز از بازداشتاش گذشته است. ۱۷ روزش را در انفرادی و بازجویی و ۱۳ روز اخیرش در اتاق عمومی بدون بازجویی و در بلاتکلیفی و در انتظار وثیقه. رهایش کنید تا این پائیزمان بهار شود.»
محدودیت با اقناع افکار عمومی
اساسا با بیانیهای که صادرشده و خبرنگاران را براساس انجام دادن ابتداییترین وظیفه شغلی خود آموزشدیده سرویسهای خارجی قلمداد میکنند، چطور میتوانند کارشان را پیش ببرند؟ مجید رضائیان استاد دانشگاه در رشته روزنامهنگاری در گفتگو با «هممیهن» میگوید: «الهه محمدی و نیلوفر حامدی صرفا به وظیفه حرفهای خود عمل کردهاند، نه چیزی بیشتر از آن. کار و شغل ما عملا از پرسشگری شروع میشود. در باب اتفاقی که براساس یک امر کاملا طبیعی شکل گرفته باشد؛ جایی برای حضور روزنامهنگار نیست چراکه «یک امر طبیعی»، موضوعی روشن و مبرهن است که پرسشگری را بهوجود نمیآورد. در واقع پیرو موضوعی که نیاز به پرسش و بررسی داشته باشد، طبعا وظیفه خبرنگار است که آن را تحلیل، بررسی و پیگیری کند. دو پرسش مهم در حوزه روزنامهنگاری وجود دارد؛ «چگونه و چرایی». روزنامهنگاریتحلیلی یک حرفه است که در راستای محقق شدن و رسیدن به پاسخ ِ این دو پرسش قدم برمیدارد. هر رویدادی که فارغ از هر نوع موضوعی رخ میدهد، این دو پرسش در امر روزنامهنگاری تحلیلی را دربرخواهد داشت.»
مجید رضائیان همچنین درخصوص اینکه اگر مسئولان بخواهند همزمان منافع افکار عمومی و نفع خود را درنظر بگیرند، باید چه رفتاری از خود نشان دهند گفت: «اگر پاسخ به دو پرسش ِ «چگونه و چرایی» داده شود، در قیاس با اتفاقاتی که در دنیا رخ میدهد، هم به نفع مردم و هم به نفع نظام است. اگر حاکمیت بخواهد منافع تثبیت نظام را در نظر بگیرد و هم منافع ملی کشور را حفظ و رعایت کند، باید در راستای تکریم و احترام به این دو پرسش از سوی خبرنگارها قدم بردارد تا هر موضوعی برای مردماش روشن شود. در صورتی که به این دو پرسش مهم به صورت شفاف پاسخ داده شود، به تبع آن؛ ابهام در جامعه کمتر میشود و شفافیتی که رخ میدهد باعث دوام جامعه و حاکمیت خواهد شد.»
در روزهای اخیر باوجود فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی، اما دنبالکننده رسانههای فارسیزبان خارج از کشور افزایش چشمگیری داشته است. همچنین انتشار بیانیههایی از این قبیل که خبرنگاران را وابسته به سرویسهای خارجی میدانند نیز باعث نشده تا مردم نسبت به انتقادات گستردهای که در روزهای اخیر داشتند عقبنشینی کنند و اساسا چنین بیانیههایی نیز بازخورد مثبتی بین افکار عمومی نداشته است. مجید رضائیان با بیان اینکه چنین رویکردی که نظام از خودش در این زمینه نشان داده باعث شده تا صرفا یک خبر بدون اقناع کردن مردم منتشر شود، معتقد است: «هر حکومتی در صورتی که میخواهد پاسخی از افکار عمومی بگیرد، باید از طریق قانع کردن آنها امتیاز بهدست بیاورد. اینکه مطلبی را منتشر و ارائه کنند، اما جامعه آن موضوع را باور نکند در واقع نتوانستهاند مردم را اقناع کنند. ما زمانی میتوانیم سرمان را بالا بگیریم که افکار عمومی را منباب آن موضوع اقناع کنیم. درخصوص موضوع پیشآمده در حال حاضر جامعه اقناع نشده و طبعا خواسته روزنامهنگارها این است که محدودیتها کمتر شود تا بتوانند در راستای رسیدن به پاسخ آن دو پرسش قدم بردارند و حقیقت را کشف کنند. این رویکرد شامل تمام روزنامهنگارها از هر گرایش و جریانی میشود که افکار عمومی را اقناع کند. طبعا افکار عمومی با محدودیت در تضاد است.»