اقتصاد۲۴- روزی روزگاری نظریهپردازان اصلاحطلب اعتقاد داشتند که آنها میتوانند حلقه مفقوده بین مردم و حاکمیت باشند. آنها اعتقاد داشتند وقتی حاکمیت یکدست اصولگرایان به تناقض و بنبستهای سیاسی و اجتماعی برسد، ناچار خواهد شد رو به اصلاحطلبان بیاورد و در آن زمان آنها یاور حاکمیت خواهند بود. اما حالا که شکاف جدی بین حاکمیت و بخشی از جامعه رخ داده است، هیچ کدام از طرفین، اصلاحطلبان و نیروهای میانهرو را به بازی نگرفتهاند اما یک استثنا در این میان وجود دارد. مولوی عبدالحمید
مولوی عبدالحمید روحانی ۷۵ ساله با نام اصلی عبدالحمید اسماعیلزهی امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان و مدیر مدرسه عالی دارالعلوم زاهدان است. او بهعنوان پرنفوذترین شخصیت اهلسنت ایران شناخته میشود و این نفوذ در سیاست او هم نمود داشته است.
در جریان پیروزی انقلاب، عبدالعزیز ملازاده در نجف دیداری با امام داشت و علمای دیگر هم به اشکال مختلف با نیروهای انقلاب در ارتباط بودند؛ مثل سیّد عبدالعزیز ساداتی که در زمان تبعید آیت الله خامنهای به ایرانشهر با ایشان در ارتباط بود. بعد از پیروزی انقلاب هم اهل سنت در رفراندوم رای به جمهوری اسلامی حضور پررنگ داشتند. بعد از آن در انتخابات خبرگان قانون اساسی هم نمایندگانی داشتند.
عبدالعزیز ملازاده و میرمراد زهی که وکیل دادگستری بود در مجلس تصویب قانون اساسی انتخاب شدند. در همان زمان بحثهای انتخاباتی حضور این نیروها موثر بود و مثلا در تدوین قانون اساسی، بندی برای انتخاب ریاست جمهوری آمده بود که شرایط ریاست جمهوری را مسلمان بودن و مذهب تشیع عنوان کرده بود. نمایندگان اهل سنت به این بند اعتراض داشتند و معتقد بودند که الزام اعتقاد به تشیع حذف شود.
سال ۷۶ اتفاق مهمی افتاد و جریانهایی شکل گرفت و با توجه به شعارهای «ایران برای همه ایرانیان»، ائتلافی قدرتمند میان اهل سنت و اصلاحطلبان برقرار شد و مولوی عبدالحمید که بعد از وفات مولوی عبدالعزیز جانشین او شده بود، در سطح ملی و استانی به عنوان یک چهره کاریزماتیک شناخته میشد؛ آنقدر کاریزماتیک که حتی نرگس محمدی که اعتقادی به حجاب ندارد، روسری سر کند و راهی زاهدان شود تا با او دیدار کند!
از سال ۷۶ تا امروز، بدون استثنا، هر نامزدی که از حمایت مولوی عبدالحمید برخوردار بوده، رای اول را در استان سیستان و بلوچستان به دست آورده است. محبوبیتی که برای هیچ شخصیت سیاسی دیگری در ایران وجود ندارد. چنانچه سال ۷۶ و ۸۰ از خاتمی، ۸۴ از معین و سال ۸۸ هم از میرحسین موسوی حمایت کرد. سال ۹۲ در رقابت قالیباف و روحانی و جلیلی، مولوی عبدالحمید از روحانی حمایت کرد و سال ۹۶ هم در رقابت روحانی و رئیسی از حسن روحانی حمایت کرد. سال ۱۴۰۰ البته اصلاحطلبی وجود نداشت و مولوی عبدالحمید از ابراهیم رئیسی حمایت کرد!
حمایت او در سال ۱۴۰۰ از ابراهیم رئیسی، انتقاداتی را از او به دنبال داشت. به خصوص اینکه بعد از روی کار آمدن طالبان در افغانستان نیز از آنها حمایت کرده بود. در سال ۱۳۹۸ عبدالحمید با صدور بیانیهای امضای توافقنامهٔ صلح بین «حرکت طالبان افغانستان» و «دولت آمریکا» را «موفقیت بسیار بزرگ عصر حاضر» و مصداق «پیروزی حق بر باطل» دانست. با این حال مولوی عبدالحمید سعی به حفظ ارتباط با گروههای مختلف سیاسی کرده است چنانچه وقتی چند سرباز ایرانی در مرز سیستان و بلوچستان توسط اشرار ربوده شدند، با وساطت مولوی عبدالحمید آزاد شدند.
بیشتر بخوانید: متن و حاشیه مولانا عبدالحمید
در یکی دو هفته گذشته هم بعد از نمازجمعه خونین زاهدان، در حالی که اوضاع شهر به شدت ملتهب بود، او به انتقاد گسترده از نیروهای امنیتی استان پرداخت. این انتقادها البته بدون پاسخ نماند. مثلا مجید میراحمدی معاون امنیتی وزارت کشور در سخنانی هشدارآمیز گفته بود «روز سی مهر گفته بود خطبههای دیروز مولوی عبدالحمید تحریکآمیز بود و متأسفانه بعد از خطبههای او حدود ۱۵۰ نفر از اراذل و اوباش با سوء استفاده از صحبتهای او به اموال مردم، خودروهای شخصی، مغازههای مردم و به اموال اهل سنت حمله کردند، ولی به سرعت کنترل شده و اوضاع آرام شد.»
با وجود برخی تهدیدها، اما در نهایت شورای تامین استان، با برکناری رئیس پلیس زاهدان و رئیس یکی از کلانتریهای شهر، یک گام عقب نشست. این تنها عقبنشینی دستگاههای امنیتی بعد از درگذشت مهسا امینی بود و همین مسئله به خوبی جایگاه مولوی عبدالحمید را میان مردم شرق کشور نشان میدهد. البته این عقبنشیی موجب توقف اعتراضات در زاهدان نشد و بر اساس بیانیه شورای تامین استان یکی از شهروندان در اثر تیراندازی افراد ناشناس جان خود را از دست داده و در این میان ۱۴ نفر از مردم و نیروهای حافظ امنیت مجروح شدند.
آنچه موجب موفقیت مولوی عبداالحمید در مذاکره با حاکمیت شده است، الزاما مواضع میانه و سرمایه اجتماعی او نیست. یکی دیگر از دلایل همراهی این است که این روحانی اهل سنت، از نظر نگاه به مسئله زنان، با برخی طیفهای حاکمیت ایران یکسو است و در برخی زمینهها حتی از مراجع تقلید شیعه، بنیادگریانهتر رفتار کرده است.
سیستان و بلوچستان دارای پایینترین سن ازدواج در میان زنان ایرانی است و کودکهمسری امری بسیار شایع در این استان است. مسائلی مثل چند همسری نیز هرگز از طرف او تقبیح نشده است. «درست است که برای زنان سخت است، ولی الان در جامعه ما جمعیت زنان بیشتر از مردان است. جنگها مثل جنگ ایران و عراق جمعیت مردان را کمتر کرده است. تعدد همسر از لحاظ شرعی درست است و حکمتی در حکم خداوند است، ولی خداوند مشروط کرده که باید عدالت رعایت شود. اگر عدالت رعایت شود، حقوق زنان ضایع نمیشود.»
در واقع برخلاف تصویری که رسانههای غربی از این روحانی اهل سنت نشان میدهند، او در مسائل مرتبط با زنان، تفاوتی با روحانیون تندرو ساکن قم ندارد و چه بسا با بعضی نواندیشیهای حوزه شیعه نیز مخالف باشد. به خصوص اینکه به یاد داشته باشیم آغاز اعتراضات زاهدان، ارتباطی به موضوع مهسا امینی نداشت.
عبدالحمید هفتاد و پنج ساله، حالا از طرف برخی روحانیون نزدیک به خود امیرالمومنین خوانده میشود و با او بیعت میکنند. برخی البته بدون تحلیل سنتهایی که به او به آن باور دارد، اینگونه نتیجه میگیرند که تغییر با او به دست میآید! مولوی عبدالحمید روحانی محجوبی است اما اعتقادات دینی و سیاسی کسی که حامی طالبان است، آن چیزی نیست که در دستکم در شعار زن زندگی آزادی تبلور بیابد.