اقتصاد۲۴- طیبه سیاوشی، زن ٥۶ سالهای که کارش را از وزارت امور خارجه آغاز کرد و بعد با لیست امید به مجلس رفت، فقط یک دوره نماینده بود؛ او را برای دوره یازدهم مجلس رد صلاحیت کردند و حالا خودش میگوید آن دوره نمایندگی، تجربه سختی برایش بوده، به اندازه همه مطالباتی که در چهارسال مجلس دهم تلنبار شدند و هیچوقت به نتیجه نرسیدند.
او حالا و در روزهای اعتراضات ایران، میگوید انباشت مطالبات و تحقیرشدگی زنان، شعله خشم آنها را روشن کرده و مسئولان حالا بهتر است به نکتههای دلسوزان گوش کنند. یادآوری روز مرگ مهسا امینی هنوز برای سیاوشی دردآور است و اشک به صورتش مینشاند. او میگوید، اگر مسئولان همان روز معذرتخواهی و مامور خاطی را برکنار میکردند، شاید شاهد برخوردهای این روزها نبودیم.
سیاوشی در دولت دهم پیگیر طرحهایی مانند اصلاح ماده ١٠٤١ قانون مدنی که درباره سن ازدواج کودکان است و اصلاح ماده مربوط به خروج زنان از کشور در قانون گذرنامه بود؛ طرحهایی که با مخالفتهای گسترده، درنهایت کنار زده شدند و سیاوشی، عطای پیگیری آنها را به لقایش بخشید. او اوایل راه یافتن به مجلس، روزی در گفتوگویی گفته بود: «یکمیلیون رأی هم بیاوری، برای خروج از کشور نیاز به اجازه همسر داری.» و هنوز هم این مشکل به جاست؛ با انبوه مطالبات دیگر زنان که به قول سیاوشی هیچگاه شنیده نشد.
من آن روز تهران نبودم. کمی با تاخیر دوستان خبر دادند و بعد خبرها را دیدم. خبر کامل که آمد، هم حس عصبانیت داشتم، هم به شدت دلسوزی و البته همدردی با خانواده او. چون من هم بچه دارم و میدانم خیلی سخت است برای بچهات چنین اتفاق تلخی بیفتد. خانوادهاش گفته بودند ما اینجا غریبیم و این برای من خیلی ناراحتکننده بود. بعد از آن هم مرگ افراد دیگری از راه رسید اما غم مرگ مهسا، هنوز خیلی سنگین است. او برای تفریح به تهران آمده بود و میخواست زندگی کند و چنین اتفاقی برایش افتاد. به هرحال حس عصبانیت هم بود چون بارها برخوردهای گشت ارشاد را دیده بودیم و تندروی و شدتعمل علیه زنان به نوعی توهین و تحقیر رسیده بود.
تبعیضها علیه زنان در قانون و اجرا وجود داشت و بعد این حادثه، نوعی انفجار بود. این مطالبات سربسته منجر به حادثهای شد که همه فکر میکردند محدود به حوزه زنان است اما همه حوزههای سیاسی و اجتماعی را در بر گرفت، با اتفاقی که میتوانستند جلویش را بگیرند. من واقعا غبطه میخورم بچههای دهه هشتادی را میبینم؛ میبینم دانشجویان در برابر مسئولان حرف میزنند و مثلا میگویند شما اصلا عذرخواهی بلدید؟ انگار اصلا ما عذرخواهی بلد نیستیم. نمیدانم در فرهنگمان وجود ندارد یا دولتمردان ما بلدش نیستند.
بله. میتوانستند عذرخواهی کنند. میتوانستند مامور خاطی را برکنار کنند. در این صورت این عصبانیت به این شدت شعلهور نمیشد و با وسعت و شدت زیاد مملکت را بر نمیگرفت، اما متاسفانه خبری از عذرخواهی یا اقدامات دیگر نبود.
چند فاکتور در این ۵۰ روز مطرح شده است. متاسفانه سیستم، همه این حرکت اعتراضی را به خارج وصل کرده؛ اینکه معترضان از خارج خط میگیرند و حرکت میکنند. متاسفانه حجم مطالبات را اصلا ندیدند؛ یعنی حجم مطالباتی که به هیچوجه در برابرش جوابگو نبودهاند. مثلا در مجلس دهم که ما بودیم، تلاش شد، اما به نتیجه نرسید. مثلا ما ۱۰۰ روز میدویدیم، بهعنوان یک نماینده مجلس تحقیر میشدیم، خسته میشدیم، اصلا میگفتیم ولش کن، دوباره شروع میکردیم و کار را به جایی میرساندیم و بعد جلویش گرفته میشد. درواقع زنان هیچوقت برایشان اولویت نبودهاند. بحث مهریه همیشه اولویت بوده، اما مطالبات زنان هیچگاه دیده نشد؛ بدتریناش ماجرای رومینا که پدرش او را کشت.
یعنی به این اندازه درندهخویی یکانسان را ندیدند و خیلی راحت مسئله را کنار گذاشتند. اینها باعث شد این خشم شعلهور شود. برایم عجیب است که چطور به این خشم توجهی نکردند. زنانی که سالها کسی آنها را ندیده بود، خانواده، پدر و مادر دارند، بنابراین حالا اعتراضشان را به گوش سیستم میرسانند. تا الان صدای زنان را نشنیدند، از الان به بعد اگر گوش شنوایی باشد، باید برای کاهش حجم مطالبات زنان که ۴۰ سال است انباشته شده، کاری کنند. الان نگاه میکنیم عربستان سعودی ۸۰ درصد مطالبات زنان را برطرف کرده است.
بله. حجم تبعیض را در قانون کاهش داده اما اصلا در ایران این اتفاق نیفتاده است. بعضی مطالبات مثل حجاب و ورود زنان به ورزشگاهها، نوعی ویترین مطالبات زنان میشود اما همه مطالبات آنها نیست. اینطور نیست که اگر زنها بدون حجاب بتوانند بروند بیرون، دیگر همه موارد آزادیشان را به دست آوردهاند. قانون کلی مانع و سد جلوی پای زنان گذاشته است؛ از ازدواج تا حقوق اجتماعی. دو ویترین حجاب یا ورزشگاه، هیچکدام این تبعیضها را جوابگو نیستند.
بله. وقتی رفتم دلایل رد را بپرسم، گفتند توئیت شما درباره نوع برخورد گشت ارشاد، به معنای این است که حجاب را قبول ندارید. نوشته بودم، برخورد گشت ارشاد برای مسئله حجاب درست نیست که زنان را به این شکل با خود ببرند. بعد از آن هم که یکبار احضار شدم، خانمی که آنجا بود همین را گفت. من گفتم خیلی خب، به من در این باره سند نشان دهید؛ چون من همیشه به دلیل ظاهر متفاوتم سعی میکردم در این باره حرفی نزنم و دیگر مطالبات را در اصلاح قوانین پیگیری کنم. الان هم که مشخص شده گشت ارشاد اساسا مصوبه قانونی ندارد، ولی ما باید برای آن پاسخگو میبودیم.
به نظرم رفتار گشت ارشاد، جرقه این اعتراضات بود، اما عامل آن نبود. مسلما برخوردهای گشت ارشاد علیه زنان موجب شد حرکت اعتراضی شروع شود اما همه عامل نبود؛ وضعیت اقتصادی و معیشتی بسیار نامناسب مردم که همهمان درگیرش هستیم و البته به نظر میرسد هیچ راهحلی هم برایش در نظر نمیگیرند، تاثیر زیادی در این حرکت داشت. مسائلی که در حوزههای مخالف سربسته نگه داشتند و جوابگو نبودند، تاثیر داشت. هیچ حرکتی را تکعاملی نمیتوانیم در نظر بگیریم، ولی بله، جرقه را رفتار گشت ارشاد زد.
بعضی موارد بهعنوان خطوط قرمز بودند؛ مثل ورود زنان به ورزشگاه که پیش از این گفتم. ما متوجه هم نمیشدیم دلیل وجود این خطقرمز چیست. حجاب اجباری هم به همین صورت بود و ورود به آن باعث زحمت میشد، مثل خانم سلحشوری. من شخصا به توصیه یکی از دوستان بسیار متشرعم تصمیم گرفتم به این موضوع ورود نکنم، چون میدانستم بقیه مسائل را تحتالشعاع قرار میدهد و چهارسال نمایندگیام را نمیتوانم به نتیجه برسانم. اینکه آیا دیگران باید وارد این موضوع میشدند یا نه؟ باید بگویم مثلا دیدید که موضوع اصلاح ماده 18 قانون گذرنامه برای خروج زنان متاهل از کشور، چقدر مسئلهساز شد. من در این باره به کمیسیون امنیتملی مجلس میرفتم و آنقدر آقایان آیه و حدیث در مخالفت با اصلاح این ماده میآوردند که اصلا من متعجب میماندم.
بله. متاسفانه خیلی از موارد بود که میشد مطرحش کرد اما فضا هیچوقت داده نشد. مسئله حجاب هم همینطور بود؛ در هیچوقت برای گفتوگو دراینباره باز نشد. اینکه من برای یک توئیت خیلی ملایم در این باره باید پاسخگو میبودم، امری عجیب بود. بنابراین حجاب، موردی است که خیلی وقتها آدمها برای اینکه بتوانند در عرصه سیاسی کشور بمانند، ترجیح میدهند به آن ورود نکنند.
بله. یکی میگفت میخواهی برایت چادر بخرم؟ یکی میگفت، دیدار فلان عالم رفتهاید، چرا چادر نپوشیدهاید؟ و.... یکی از دوستانم آن زمان میگفت از سه، چهارمتر چادری که دیگران سرشان میکنند، تو دومتر کم داری؛ چون به هرحال حجاب من کامل بود و البته اعتقاد شخصیام است.
بله. حذف میشدم. مثلا درباره فلان موضوع با خانمهای نماینده با پوشش چادر صحبت میشد، اما با من نه و کنارم میگذاشتند. این برای من محسوس بود. متاسفانه در جامعه ما این اجازه داده شده که دیگران خیلی راحت درباره ظاهر زنان قضاوت کنند؛ اینکه چرا این را پوشیدی و چرا این رنگی و...؟ این اجازه را نهتنها پدران و مادران به خودشان میدهند، که افرادی که از کنار زنان میگذرند هم این اجازه را به خودشان میدهند و هیچ مصوبه و قانونی هم وجود ندارد که مانع این خشونت زبانی شود. من هم از همان روز اول شاهد این خشونت کلامی بودم. مثلا جایی برای سخنرانی میرفتم، میگفتند بهتر است چادر سرت کنی. انگار دیگر کاری نداشتند که چهکار میتوانی بکنی، فقط ظاهرت مهم بود. بنابراین تصمیم گرفتم در این چهارسال به مواردی غیر از حجاب بپردازم. دوستان دیگر هم که به این موضوع پرداختند، ماهها و سالها دربارهاش باید پاسخ میدادند. از نمایندگان زن هم البته تعدادشان کم بود؛ همان یک نفر.
امیدوارم محدود به این موضوع نماند. حجاب و ورزشگاه، سطح قضیه است اما خیلی موارد دیگر هست که ذیل اینهاست و خیلی عمقی تر هستند و بنیان اجتماع سالم را تشکیل میدهند که متاسفانه هنوز به آنها پرداخته نشده. از قشر زنان هنوز کسانی هستند که وارد این موضوعات نشدهاند یا فضا مناسب نیست. متاسفانه در هر دوره مجلس، یک قانون بهنفع زنان تصویب نشده است. فکر میکنم مهمترین مطالبهای که باید الان مطرح شود، اصلاحات در قوانین زنان است. شما ببینید لایحه تامین امنیت زنان 12سال است که مانده و به نتیجه نمیرسد. زنان نماینده مدام میگویند در دستور کار است اما همچنان خبری نیست؛ یکی از خانمهای نماینده اخیرا گفته بود چرا آنقدر درباره لایحه سروصدا میکنید؟ داریم انجامش میدهیم. خب دیگر چه زمانی؟
بله دقیقا. قانونی که از روند و نظارت بر آن هم مطلع نیستیم. مواردی که در برنامه ششم توسعه بود هم، کنار گذاشته شده است.
بله. من هم آنطور که در پیشنویس برنامه هفتم توسعه دیدم، این عبارت حذف شده است. جامعه فقط مردان نیستند، زنان و مردان اگر در حوزه اجرا و قانونگذاری کنار هم باشند، مسلما بهنفع کشور خواهد بود. متاسفانه این فرصت داده نشده. جامعه الان در شرایط هیجانی است و این مباحث ممکن است راه به جایی نبرد درحالیکه از نظر تعدادی از زنان، حجاب و ورزشگاه درخواستهای حداقلی است.
بله. بعد من میگفتم، خب من نماینده کدام شهرم؟ زنان تهران این درخواست را دارند، بعد دیدم زنان شهرکوچک جم هم مثلا همین مطالبه را داشتهاند. بنابراین نسل فضایمجازی، نسل دهه80 و هفتادیها را نمیشود با تعصبات و اعمالسلیقه کنترل کنید. دیدیم که آنها حرفشان را حالا در خیابان میزنند و البته در بیشتر موارد هم مسالمتآمیز است.
این شعار که خیلی هم مطرح شد و کسی نیست که به گوشش نخورده باشد، شعاری است که به نظرم بیش از آنکه زن در آن مطرح باشد، خواستار آزادی است. آزادیِ اینکه بتوانیم حرف بزنیم، آزادی بیان و بعد از آن اینکه فرصت دهیم به زنان تا بتوانند درباره حقوقشان صحبت کنند. نسل جوان موضوعی را که حتی در عربستان اجباری نیست، نمیپذیرد که در ایران اجباری باشد. کسی به دنبال برهنگی نیست، بحث این است که شما فرصت مشارکت اجتماعی را به زنان بدهید. در روند توسعه، اساسا برای زنان نقشی دیدهاند؟ اگر زنان و مردان برابر آفریده شدهاند، باید برابر دیده شوند. من فهرستی از موارد را تهیه کرده بودم که دنبالش دویدیم، اما ناکام ماندیم؛ مثل همان گذرنامه، کودکهمسری و ورزشگاهها و....
بله. مهریه هم بود که ما واکنشی عمل میکردیم. مدام طرح در این باره میدادند و ما مجبور به واکنش میشدیم.
بله وحشتناک بود. جالب است که من میگفتم خودتان مهریه را امضا میکنید اما با توهین خیلی زیادی روبهرو شدم و دیگر از آن احتراز کردم. بحث این است که میخواهند شما را محدود کنند. آنقدر توهین به ما میشد که واقعا در زندگی خانوادگیام هم تاثیر میگذاشت. متاسفانه اینطور در ایران جا افتاده که هر زنی که دنبال مسائل زنان است، حتما در خانوادهاش مشکلی دارد. به هرحال فکر میکنم ریشه این اعتراضات زنان فقط حجاب نیست، بلکه در خانوادهها هم هست؛ ریاست مردان بر خانوادهها و ولایتمردان آسیبزا بوده است.
بله در جریانم و خب این آسیبزاست.
متاسفانه مردم الان درگیر تامین نان و آبشان هستند و این موجب درد زیاد است. الان علاوه بر آن، خواستههای مدنی اضافه شده است. در مطالبات سال ۹۸، بیشتر از حاشیههای شهرها و طبقات پایین جامعه بودند و اعتراض داشتند. جرقه آنها افزایش قیمت بنزین بود و زنان مناطق فقیرنشین هم آن زمان بیرون آمدند. الان مطالبات بالاتر از سطح معیشتی است و به ارزشهای انسانی برمیگردد. جامعه طوری است که اگر حق زندگی و آزادی اجتماعی داده شود و بتواند زندگی عادی داشته باشد و تحت فشارهای مختلف نباشد، میتواند بهراحتی این مطالبات برآورده شود. به نظر من این حرکت باارزش است، اما اینکه به درگیریهای اخیر از هر دوطرف کشیده شد، بحث دیگری را میطلبد.
به هرحال در خاورمیانهایم و مسائل دردناک زیادی داریم، اما ما با این دردها زندگی میکنیم. فکر میکنم در این سه سال فشارها بیشتر شد. مردم دیدند در دولت و مجلس قبلی که معتدل بود، مطالبات برآورده نشد و سرخوردگی به وجود آمد. ما هم نتوانستیم کارمان را به درستی انجام دهیم. امیدوارم سیستم به جایی برسد که صدای دلسوزان را بشنود و فرصت را به جوانان بهویژه در دانشگاهها بدهد. هر بار روزنه کوچکی که باز شد، مردم امیدوار بودند که کمی بازتر شود تا به خواستههای بر حقشان پاسخ داده شود، ولی این روزنه مدام بسته و بستهتر شده. این شیوه مدیریت نیست؛ شیوه درست مدیریت این است که با مردم مصالحه کنید نه مقابله. زنان بخشی از مدیریت خوب در تمام دنیا هستند؛ مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان. در این حوزه، اما هر دفعه رتبهمان بدتر شده.
بله درست است. ما در حوزه زنان شاهد افت بیشتر هم هستیم.
آنها نسل بسیار متفاوتیاند. حتی با نسلی که زمان نمایندگی ما دانشجو بودند. جسارت زیادی دارند و خیلی راحت اظهارنظر میکنند؛ ترسی هم از اینکه دچار آسیب شوند، ندارند. معتقدم ما نسل متعلق به عصر صنعتی بودیم و نسل حاضر، متعلق به نسل فضای مجازی است. مطالبات متفاوتی دارند، چون زندگی متفاوتی را میگذرانند. این موضوع را در اعتراضات دانشآموزی هم دیدیم. معتقدم سیستم میتوانست برخورد بهتری با دانشآموزان داشته باشد. باید با این نسل ملایم رفتار کرد. کسانی مثل دانشجویان واقعا دنبال گوش شنوا هستند. دنبال اینکه آنها را بشنوید و اثبات کنید که سیستم، دانشجوها را میفهمد و میبیند. بهطور کل این سالها خیلی از مطالبات مردم شنیده نشد و دانشجویان هم جزوی از آنها هستند. به هرحال زمان ما، اجازه داده نشد نیروهای امنیتی وارد دانشگاهها شوند اما این روزها این اتفاق میافتد، نمونهاش ماجرای دانشگاه شریف. این موضوعات آزاردهنده است.
اگر بیانیهای که جدیدا مطرح شد و در آن درخواست اتهامزنی افسادفیالارض مطرح شده، درست باشد من به آن معترضم. این بیانیه، وظیفه نمایندگی آنها نبوده است. همین میشود که مردم از دولت و مجلس میگذرند و حتی یک بار هم برای اعتراض مقابل مجلس نمیروند؛ چون آن را قبول ندارند و در مقابل هم نمایندگان نخواستهاند حرف مردم را بشنوند. نماینده باید به مدارس و دانشگاهها برود و حرف دانشآموزان و دانشجویان را بشنود؛ این یک «باید» است. در حالی که جایگاه مجلس خیلی مهم است و خیلی از نمایندگان مورد وثوق مردم نیستند. من اگر نماینده بودم، به دنبال نطق و اینها هم نبودم، به دنبال پیگیری عملی مطالبات زنان بودم.
من اصلا ندیدم که اساسا به مسائل زنان ورود کنند یا جوابگو باشند. در اعتراضات اخیر هم کاری از آنها ندیدم.