اقتصاد۲۴ - میرا قربانیفر - شاید همان زمان که رزمایش سه روزه عبور از ارس توسط نیروی زمینی سپاه برگزار شد باید به این مساله توجه میشد که سطح تنش با همسایه شمالی که بارها از کمکهای ایران بهره برده است حالا هر روز بیشتر از روز قبل در حال افزایش است.
پس از جنگ سال ۲۰۲۰ میان باکو و ارمنستان که منجر به بروز سلسله ناامنیهایی در منطقه قفقاز جنوبی شد، رزمایش سپاه در منطقه ارس با نام «ایران مقتدر» برگزار شد که در واقع سومین رزمایش در دو سال اخیر بود. تفاوت این رزمایش البته این بود که بر خلاف رزمایشهای گذشته که معمولاً در گستره سرزمینی محدودی برگزار میشد، این رزمایش تقریباً همه مرز شمال غربی ایران را دربر میگرفت.
علت این رزمایشها، بهویژه رزمایش اخیر را میتوان دنبالهدار شدن درگیریها و ناامنیها در منطقه قفقاز دانست. به خصوص که در ۶ ماه گذشته، دستکم دو بار نیروهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان با هم درگیر شدهاند. از این رو به نظر میرسد رزمایش اخیر ایران، پاسخی به بیثباتیهای سیاسی و نظامی شمال مرزهای خود، بهویژه شمال رود ارس باشد.
نباید از یاد برد که تنها یک سال قبل، مانور لشکر عاشورا تبریز در مرز ارس نیز انجام شده بود. لشکری که روزی فرماندهی آن را مهدی باکری بر عهده داشت و از مهمترین مدافعان شهرهای ایران در خوزستان بود، در حالی در مرز ارس و برای رزمایش حاضر شد که مهمترین مساله مهم در آن مانور را حضور لشکری از آذربایجان در مرز ارس میدانستند، نکتهای که به نظر میرسد در نهایت الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان آن چنان که باید آن را به درستی درک نکرده بود.
اما اینکه چگونه طی دو سال روابط دو کشور تا این مرحله پیش رفت را باید در موقعیت ژئوپلتیک ایران، جغرافیای منطقه و افزایش تنش بین ارمنستان و باکو و همچنین افزایش تحریمها بر ایرانتحلیل کرد. جمهوری اسلامی در حالی از سال ۱۳۹۶ هدف سختترین تحریمها و ممنوعیت مراودات جهانی قرار گرفته است که که با ۷ کشور جهان دارای مرز خاکی است و با ۱۲ کشور نیز مرز دریایی مشترک دارد. این مساله برای کشوری، چون ایران میتواند فرصت و تهدید باشد.
کنترل مرزهای یک سرزمین با این تنوع همسایه از نظر امنیتی یک بحران جدی است و از سوی دیگر دسترسی به مرز دریایی در شمال و جنوب ایران و همزمان تنوع بالای مرز خاکی نیز میتواند در زمان بحرانهای اقتصادی یک فرصت باشد؛ فرصتی که شاید با ایجاد رابطه متعادل با همسایگان، میتواند راهگشای اقتصادی باشد.
ایران در سالهای اخیر سعی کرده بنا به موقعیت اقتصادی خاص خود مسیر خود را از عراق و سوریه تا مدیترانه و اروپا باز نگه دارد و از سوی دیگر با استفاده از موقعیت جغرافیایی افغانستان و حتی به قیمت بدنامی رابطه با طالبان مسیر مراوده با چین را حفظ کند. هر چند که بسیاری از کارشناسان مسیر افغانستان را بیش از ایران برای طرف چینی دارای اهمیت میدانند چرا که چینیها توسط خاک افغانستان و دسترسی به ایران، میتوانند مسیر زمینی نیز به خاورمیانه برای خود بیابند.
در مسیر جنوب، با همه تحریمهای رخ داده، دسترسی ایران به تنگه هرمز و دو بندر مهم، چابهار و بندرعباس همواره موقعیت ایران و دست بالای آن را حفظ کرده است؛ مشکل، اما در مسیر شمال است. مسیر ایران در شمال شرقی به ترکمستان میرسد که دارای اهمیت خاصی از نظر موقعیت جغرافیایی و اقتصادی و ترانزیتی برای ایران نیست. در مقابل، اما کریدور ایران با ارمنستان همواره دارای اهمیت خاصی بوده است. این مسیر دسترسی ایران به روسیه، بلاورس، اوکراین و به تبع آن بخشی از اروپا بوده است.
یکی از اولین تبعات جنگ بین ارمنستان و آذربایجان در سال ۲۰۲۰، تنگ شدن دالان عبور ایران بود. کما این که برخی از کارشناسان حوزه قفقاز در آن زمان یکی از بازیهای دولت باکو را تلاش برای محدود کردن دسترسی ایران از نظر مرزی به ارمنستان دانستند و معتقد بودند این تلاشی برای مسدود کردن مسیر ایران است. هر چند نمیتوان علت یک جنگ که عامل اصلی آن قره باغ بود را به حد بستن مرز دو کشور تقلیل داد، اما نمیتوان از تلاش دولت باکو با همراهی پشت پرده ترکیه اردوغان نیز به راحتی عبور کرد. پس دیگر عجیب نبود زمانی که در ۲۵ آبان سال ۱۴۰۰ و یک روز پس از آن که مولود چاووشاغلو وزیرخارجه ترکیه در تهران با روی گشاده ابراهیم رئیسی مواجه شد تا بسیاری از ناظران از پایان یک دوره تنش در رابطه بین ایران و ترکیه سخن به میان آورند، ارتش جمهوری آذربایجان با پیشروی از استان کلبجر خود تا عمق ۱۰ کیلومتری خاک ارمنستان به سوی شهر سیسیانِ، آتشبس ۹ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی با ارمنستان را نقض و اقدام به گرفتن اسیر از نیروهای مسلح ارمنی کرد؛ اسرایی که انتشار ویدیوهای رفتار طرف آذری با آنان در فضای مجازی هر دو طرف و حتی ایران و روسیه و ترکیه نیز واکنشبرانگیز شد و طیفی از واکنشها از انزجار تا تشویق و افتخار به شجاعت نیروهای آذربایجانی را رقم زد.
شاید در آن زمان ایران تصور میکرد با بهبود روابط با ترکیه تنش در مرزهای خود را نیز کنترل خواهد کرد، اما در نهایت این روند به گونه دیگری پیش رفت. هر چند که در آبان ۱۴۰۰، بالاخره با پادرمیانی روسیه، نیروهای آذربایجان از عمق خاک ارمنستان عقبنشینی کردند و نیکول پاشینیان نخستوزیر متمایل به غرب ارمنستان نیز با تغییر وزیر دفاع و عزل آرشاک کاراپتیان تلاش کرد جلوی افزایش تنش را بگیرد، اما بهنظر میرسد کوتاه آمدن پاشینیان و عزل چهارمین وزیر دفاع ارمنستان در یک سال نیز مانع از تداوم تنش در خط مرزی دو کشور نشد.
به گزارش رویداد۲۴ برای درک این تنش و تکرار چند باره آن در یک سال اخیر، باید یک بار دیگر جنگ ۴۴ روزه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان را بازخوانی کنیم. حل مناقشه قره باغ بین دو کشور، هر چند جنگ را خاتمه داد، اما وضعیت ژئوپلیتیک در منطقه را نیز به طور کامل دگرگون کرد و فرصتهای جدید متعددی فراهم آورد و در نهایت گشوده شدن دالانهای حمل و نقل زمینی به عمدهترین موضوع مورد بحث در منطقه تبدیل شد.
یکی از مهمترین مسیرهای حمل و نقل زمینی، دالان زنگزور است که جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق ارمنستان به روسیه و ترکیه متصل و زمینه را برای ارتباط آسیا، اروپا و خاورمیانه با یکدیگر فراهم میکند. برخی کارشناسان معتقدند این طرح نه فقط فرصتهای تازه و گوناگون اقتصادی به وجود خواهد آورد، بلکه به برقراری صلح پایدار در منطقه جنوب قفقاز نیز کمک خواهد کرد.
دالان زنگزور کوتاهترین مسیر حمل و نقل زمینی بین اقیانوس آرام و اطلس و همچنین نقطه تلاقی جنوب به شمال و شرق به غرب است که به گسترش حمل و نقل زمینی و مرتبط کردن اروپا و آسیا به یکدیگر خواهد انجامید. گسترش حمل و نقل زمینی و راه آهن در مسیر دالان زنگزور در دیدار زمامداران ارمنستان و جمهوری آذربایجان در بروکسل مورد بررسی قرار گرفت. اتحادیه اروپا و آمریکا به شدت از اجرای این طرح حمایت میکنند. همچنین واشنگتن آمادگی خود را برای کمک به توسعه مسیر حمل و نقل زمینی زنگزور اعلام کرده است.
مساله این است که با بازگشایی دالان زنگزور، امکان دسترسی ترکیه به حوزه دریای خزر فراهم میشود و این دالان به یکی از کوتاهترین مسیرهای حمل و نقل زمینی بین ترکیه، آسیای میانه و چین تبدیل خواهد شد و در عین حال ارتباط زمینی بین دریای سیاه، قفقاز، آسیای میانه با هند، چین و دیگر کشورهای شرق و جنوب آسیا را فراهم خواهد آورد.
البته این موضوع منتقدانی هم دارد؛ چنانچه احمد کاظمی عضو هیات علمی بنیاد مطالعات قفقاز که معتقد است باز شدن این دالان، هیچ فایدهای برای ایران ندارد و تنها راهی است که دولت باکو با بهانه این دالان مرز ایران و ارمنستان را محدود کند و در نهایت با دادن موقت این دالان یک مرز موقت را بازگشایی خواهد کرد و در نهایت با دسترسی به نخجوان این کریدور را نیز از ایران خواهد گرفت.
کاظمی پیش از این دالان زنگزور را برای ایران جعلی و بیفایده خوانده و گفته بود دالان زنگزور یا دالان تورانی، جریانسازیهای بیاساس و ساختگی است که با هدف تخریب سیاست خارجی ایران صورت میگیرد.
روزنامه «ینی مساوات» که از جمله روزنامههای نزدیک به دولت باکو است و معمولا مواضع ریاست جمهوری این کشور را منعکس میکند، در سال ۲۰۲۱ و در یادداشتی مدعی شده بود که ارمنستان مجبور به پذیرش ایجاد یک دالان در خاک خود شده و موضع ایران در این مورد اهمیت چندانی ندارد.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه ینی مساوات مدعی شده بود که «دالان زنگزور ایجاد خواهد شد و ارمنستان هیچ حقی بر نظارت بر عبور و مرور از این دالان نخواهد داشت. روسیه تاکید دارد که این مسیر باید براساس توافق ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ گشوده شود و کنترل آن به عهده نیروهای مرزبانی روسیه خواهد بود.»
بیشتر بخوانید: پیامدهای رویکرد غیرواقعبینانه به سیاست خارجی؛ از توقف احیای برجام تا فروش پهپاد
به ادعای ینی مساوات، باکو پس از درگیریهای ۱۵ و ۱۶ نوامبر، شرط آتشبس را پذیرش دالان زنگزور توسط ارمنستان تعیین کرده بود و با حمایت روسیه از خواست جمهوری آذربایجان، نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان نیز مجبور به پذیرش آن شده و در دیدار سران در ۲۶ نوامبر نیز این توافق را نهایی کردهاند.
ینی مساوات در همان گزارش نوشته «باکو به ازای گشایش دالان زنگزور برای رفع محاصره ارمنستان آماده نمیشود. ترکیه از جمهوری آذربایجان و روسیه درباره گشودن دالان زنگزور حمایت میکند و نیاز جدی به موضع ایران نیز احساس نمیشود. در نتیجه ارمنستان تنها مانده و مجبور به پذیرش شرایط موجود است.»
این شرایط در حالی است که دولت ایران چه در سال ۲۰۲۱ و چه در هفتههای اخیر حتی با برگزاری مانور نظامی نشان داده است که ابدا از مرز زمینی خود با ارمنستان نخواهد گذشت و حداقل به این راحتی در دام دالان زنگزور نخواهد افتاد.
در این میان، اما دولت ارمنستان که سابقه تاریخی خصومت با ترکیه را دارد از بازگشایی دالان زنگزور به روی ترکیه اجتناب میکند، چون تمایلی برای حضور این کشور در خاک کشور خودش ندارد و ترکیه مشخصا سعی میکند از طریق اعمال نفوذ بر الهام علیاف این دالان را به روی خود باز کند و حتی اگر لازم باشد سهم ایران از این کریدور را نیز ببلعد. در مقابل ارمنستان امیدوار است با همراهی طرف ایرانی (بیشتر) و طرف روسی (کمتر) این مسیر را تنها به روی ایران و باکو باز بگذارد و اجاره حضور ترکیه در این منطقه را ندهد. این عامل را باید دلیل اصلی تلاش الهام علیاف برای دسترسی به نخجوان نیز دانست.
در واقع اهمیت مساله نخجوان که بعد از مساله قره باغ بهانه تازهای برای لشکرکشی دولت باکو بوده، بیش از خود نخجوان و دسترسی زمینی به بخشهای دیگر از خاک ارمنستان است. اما سوال دیگر همچنان وجود دارد که آیا این تلاشی برای ضمیمه کردن بخش دیگری از خاک ارمنستان است یا این بار هدف بزرگتر، بستن مسیر ایران و ارمنستان بوده است؟
رئیس خبرگزاری توران در باکو پس از حمله محدود باکو به ارمنستان در سال ۲۰۲۱ گفته بود که «واقعیت امر این است که نخجوان اهمیت اقتصادی زیادی برای باکو ندارد و ایجاد کریدور بین جمهوری آذربایجان و نخجوان برای ما دارای اهمیت خاصی نیست. بیشترین تبادل تجاری نخجوان با ایران و ترکیه است و ما به عنوان جمهوری آذربایجان کشوری هستیم که بیش از ۸۰ درصد نیازهایمان را از طریق واردات کالا تامین میکنیم بنابراین چیز زیادی برای صادر کردن به نخجوان نداریم که بگوییم میخواهیم راهمان را به نخجوان باز کنیم تا به آنجا کالا بفروشیم.»
این روزنامهنگار قدیمی آذربایجانی، البته در برابر پرسش از چرایی اصرار آذربایجان بر گرفتن این کریدوراز ارمنستان، این بار مساله را نه ترکیه و دولت باکو، که تمایل روسیه میداند و این گونه توضیح میدهد که «این اصرار از طرف آذربایجان نیست بلکه از سوی روسیه است. در واقع این روسیه است که از منافع کریدور بهرهمند خواهد شد چرا که مسئله اصلی برای روسیه کریدور شمال-جنوب است که بندر اقیانوسی چابهار ایران و کشورهای خلیج فارس را از طریق راهآهن به بندر پترزبورگ روسیه وصل میکند. این کریدور در حال حاضر به دلیل تحریمها علیه ایران و سایر ناکارآمدیها یک قطعه ناتمام و گمشده دارد و آن راهآهن رشت-آستاراست که تکمیل آن تا پیش از ۲۰۲۶ نیز پیشبینی نمیشود.»
روزنامه نگار آذربایجانی در حالی معتقد است که دست پشت پرده تنش روسیه است که وارطان ووسکانیان استاد شرقشناسی دانشگاه ایروان نظر دیگری دارد و معتقد است هدف آذربایجان نه تعیین مرز و به رسمیت شناختن مرزهای زمان شوروی بین دو کشور بلکه پیشروی در شمال استان سیونیک و قطع آن و سپس اشغال کل این باریکه ۴۰ کیلومتری و قطع ارتباط ارمنستان با ایران است.
ووسکانیان در سال ۲۰۲۱ به یورونیوز گفته بود «تجاوز اخیر آذربایجان به ارمنستان نشان میدهد هدف اصلی آذربایجان ممانعت از راه مواصلاتی ارمنستان-ایران است که جزئی از کریدور شمال-جنوب محسوب میشود و هدف باکو نه تنها ایجاد تنگنای ژئوپلتیکی برای ارمنستان بلکه به همان شکل ایجاد تنگنای ژئوپلتیکی و اقتصادی برای ایران نیز هست؛ بنابراین بهنظر میرسد برخورد بسیار قاطعانهتری از سوی ایران نسبت به مسئله باید صورت بگیرد و بیانیه سخنگوی وزارت خارجه ایران که خواسته بود تا توازن را در این موضوع نسبت به هر دو طرف حفظ کند بنظر راهگشا نمیآید و میبایستی که با تبدیل شدن باکو به یک کشور خطرناک برای منطقه مقابله کرد. خطری که بیش از همه متوجه ایران و ارمنستان خواهد بود.»
ووسکانیان در همان زمان تاکید میکند و اخطار میدهد که «سیاست خارجی آذربایجان را به عنوان کشوری که در حال حاضر کموبیش در شرایط مستعمرگی ترکیه قرار گرفته میتوان در سه محور علیه ایران دانست: «اول اینکه تنش در قفقاز جنوبی به نفع ایران نیست و صرفا نفوذ ترکیه را افزایش خواهد داد. دوم اینکه ایجاد تنش در درون ایران و به آشوب کشیدن شمالغرب ایران که از طرف محور باکو-آنکارا دیگر حتی پنهان نیز نمیشود و سوم اینکه محاصره و مهار ایران از سوی برخی از کشورهای خاورمیانه و غرب مورد حمایت است؛ بنابراین اگر ایران در سیاست خارجی فعلی خود نسبت به قفقاز جنوبی تجدیدنظر نکند به سرعت منافع خود را در این منطقه از دست خواهد داد. ایران میتواند رویکرد موازنهگرا بین آذربایجان و ارمنستان داشته باشد، ولی این به این معنا نیست که در برابر باکو چنین منعطف و بعضا منفعل عمل کند.»
اخطار جدی این کارشناس ارمنستانی را در همان زمان بارها کارشناسان ایرانی و روسی نیز درباره اهمیت حفظ کریدور ایران و ارمنستان نیز تکرار کردند. در حقیقت در زمانی که برخی نمایندگان مجلس و بعضی از امامان جماعت در مناطق آذریزبان ایران بر مساله خاک اسلام بودن قره باغ تاکید میکردند، کارشناسان سیاست خارجی و منطقهای بارها هشدار دادند که منافع ملی ایران در حفظ مرز مشترک خود با ارمنستان و حفظ این کریدور است و ایران نباید وارد بازی شود که الهام علیاف با صحنهگردانی ترکیه و اسرائیل در حال رقم زدن آن است؛ اخطاری که به نظر میرسید بالاخره طرف ایرانی با یک سال تاخیر متوجه آن شد!
محسن پاکآیین سفیر اسبق ایران در باکو نیز در همان زمان، مشکل را نه در قفقازجنوبی و بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان بلکه در سهمخواهی ترکیه ارزیابی کرده بود. پاکآیین درباره لزوم تعیین حدود مرزی دو کشور و تلاش آذربایجان بر این امر گفته بود «کریدور زنگزور مشکل چندانی بین دو کشور محسوب نمیشود و به راحتی و با بهبود رابطه بین این دو کشور پس از تعیین حدود مرزی میتواند تحقق پیدا کند و اتفاق خاصی هم نخواهد افتاد اگر چنین کریدوری به آذربایجان داده شود تا به نخجوان دسترسی پیدا کند. مشکل آنجاست که ترکیه هم میخواهد از این کریدور بهرهمند شود و به دریای خزر و آسیای مرکزی دسترسی داشته باشد و این چیزی نیست که ارمنستان بپذیرد چرا که ارمنستان به هرحال بر خاک خود حاکمیت دارد و با توجه به مشکلات تاریخی که با ترکیه دارد و عدم رابطهاش با این کشورمایل نیست خاکش را در اختیار ترکیه بگذارد؛ بنابراین اگر مساله کریدور را مسالهای در سطح قفقاز ببینیم که قرار است آذربایجان را به نخجوان وصل کند یک موضوع است، اما وقتی موضوع را آنگونه که ترکیه میبیند اگر ببینیم موضوع چیز دیگری خواهد بود. کریدور وقتی به کریدور توران به شکلی که ترکیه مطرح میکند تبدیل میشود مشکلساز میشود وگرنه موضوع قابل حل و فصل خواهد بود.»
نظر سفیر سابق ایران در باکو از این جهت دارای اهمیت است که از تمایل به حضور ترکیه برای دسترسی به دریای خزر و آسیای مرکزی سخن میگوید. توجه کنید ایران در حالی برای باز نگه داشتن مرز و کریدور خود با ارمنستان تلاش میکند که ترکیه کیلومترها دور از مرز خود سعی دارد مسیری را برای دسترسی خود باز کند که میتواند حضور و دخالت در خاک کشوری باشد که با آن خصومت تاریخی دارد. به این ترتیب میرسد حالا مرز ایران و ارمنستان، که قرار بوده مرز دو کشور باشد دستکم محل جدال مستقیم سه کشور دیگر روسیه، باکو و ترکیه شده است و با کمی دقت میتوان در پشت صحنه نیز رد پای اسرائیل و فرانسه و آمریکا را نیز مشاهده کرد؛ مرزی بین دو کشور که حداقل محل جولان ۶ کشور دیگر نیز شده است و تقریبا دسترسی به دریای خزر، آسیای میانه و ترانزیت و نفوذ اقتصادی از جمله دلایل این تلاش برای نفوذ است.
در این میان، اما شاید ایران با خوشباوری اشتباه و افزون شدن بحرانهای داخلی و انباشت مطالبات شهروندانش دیرتر از سایر کشورهای مدعی دیگر، به اهمیت این مرز پی برد و در حالی نظرات بسیاری از کارشناسان را در مدت اخیر نادیده انگاشت، که حالا سطح تنش چنان بالا گرفته است که طی ده روز گذشته حداقل خطر تقابل نظامی بین دو کشور به جدیترین سطح ممکن خود رسید؛ تنشی که هر چند رنگ پوتینهای نظامی به خود ندید، اما با احضار سفرای دو طرف به سطح بالایی از بحران دیپلماتیک نزدیک شد.
باید توجه کرد که رفتار باکو هر چند حتی بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ در پاییز سال ۲۰۲۰ نیز نسبت به همسایگانش هجومیتر شده است، اما دور اخیر مواضع و عملکردهای الهام علیاف حاکی است که این همسایه شمالی رسما قصد دارد سیاست تحکمی و تهاجمی در قفقاز جنوبی پیش ببرد و در تازهترین مورد باکو بر خلاف توافق سه جانبه اخیر در سوچی، حتی تنش و درگیری مرزی خود را با ارمنستان از سر گرفت.
در شرایط بغرنج کنونی که باکو دور تازه سیاست تهاجهی را در قفقاز آغاز کرده، دیدار اخیر اردوغان و علیاف بسیار معنادار است. به خصوص آنکه برخی تحلیلگران و ناظران تحولات قفقاز، بر این باورند که ترکیه و شخص اردوغان برادر بزرگتر و کارگردان تمام مواضع و تحرکات جمهوری آذربایجان است.
همزمان با دور تازه حملات باکو به ارمنستان، این کشور سطح تنش با تهران را نیز بالا برده است و به خصوص که پس از رزمایش نیروی زمینی سپاه در حوزه ارس، حملات رسانهای و سیاسی مقامات آذری به ایران افزایش یافت؛ شدت این حملات تا جایی پیش رفت که افزون بر نمایندگان مجلس و رسانههای آذربایجان، حتی الهام علیاف رئیس جمهور این کشور هم تهران را تهدید کرد.
الهام علیاف رئیس جمور آذبایجان سهشنبه گذشته در مراسمی به مناسبت سالروز پیروزی در شوشا در جمع نظامیان این کشور حضور پیدا کرده بود، در سخنرانی خود با خطاب قرار دادن ایران گفته بود «ارتش ما قهرمانی، حرفهایگری و فداکاری نشان داده است. اگر لازم باشد دوباره نشان میدهیم، به خواسته خود میرسیم، همه این را میدانند و کسانی که در مرز ما برای حمایت از ارمنستان رزمایش نظامی برگزار میکنند نیز باید این را بدانند. هیچ کس نمیتواند ما را بترساند. اگر ارمنستان بخواهد یک سیاست همسایگی خوب در پیش بگیرد، ابتدا باید تمام مفاد بیانیه ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ را رعایت کند. باید در مذاکرات صلح با آذربایجان صادقانه عمل کند. نباید زمان را تصنعی به تأخیر انداخت، نباید منتظر معجزه بود که یکی بیاید و به جای او بجنگد. هیچ کس به جای آنها نمیآید و نمیجنگد، اما اگر کسی هم بیاید و بجنگد، ارتش آذربایجان با آنها مقابله خواهد کرد.»
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران به فاصله ساعاتی پس از تهدید علیاف اعلام کرد «جمهوری اسلامی ایران همواره بر حفظ تمامیت ارضی و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بین جمهوریهای ارمنستان و آذربایجان، با رعایت حق و در چارچوب حقوق بینالملل تاکید کرده و از این رو اشغال سرزمینهای آذربایجان را محکوم و از آزادسازی آن در بالاترین سطوح حمایت کرده است.»
سیاست الهام علیاف، اما هزینههای جانبی را نیز افزایش داد و روز ۱۹ آبان ماه سال جاری سفیر جمهوری آذربایجان به خاطر آنچه ایران «تداوم تبلیغات ضد ایرانی و سیاهنمایی رسانهها و مقامات رسمی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران» توصیف میکرد، به وزارت امور خارجه احضار شد.
بیشتر بخوانید: امنیتی زده کردن ترکیه، سناریوی پشت پرده اردوغان
یک روز پس از این احضار، این بار دولت باکو سفیر ایران را فرا خواند و رسانههای باکو از حضور سیدعباس موسوی سفیر ایران در باکو در وزارت خارجه این کشور خبر دادند. در پی احضار سفیر، جمهوری آذربایجان از «نارضایتی باکو در رابطه با پروپاگانداهای راه افتاده علیه این کشور در رسانههای ایرانی و لفاظیهای تهدیدآمیز مقامات سیاسی و نظامی ارشد» گلایه کرد.
احضارها و تهدیدهای متقابل، اما چندان تاثیری نداشت، چون سطح تنش این بار وارد جدل رسانهای متقابل شد و در هفتههای اخیر شاهد بیسابقهترین تشدید حملات رسانهای جمهوری آذربایجان علیه ایران بودیم. خبرگزاریهای رسمی و نیمه رسمی جمهوری آذربایجان عبارتند از آذرتاج (Azertag.az)، ترند (Trend.az)، آپا (Apa.az)، ریپورت (Report.az)، هاقین (Haqqin.az)، کالیبر (Caliber.az) و به موازات آنها پایگاههای خبری غیر رسمی دیگری همچون آخر (Axar.az)، اوردو (Ordu.az)، مینوال (Minval.az)، اخو (Oxu.az)، ینی موساوات (musavat.com)، مدراتور (Moderator.az) که تقریبا هیچکدام منتقد سیاستهای دولت مرکزی نیستند.
این رسانهها نیز غالبا نگاه ضد ایرانی، ضد روسی و ضد ارمنی دارند و حتی مثالی در این رسانهها هست که این سه کشور دشمن آنان هستند. با یادآوری این تاریخچه میتوان گفت که این تبلیغات و حملات همواره وجود داشته، گاهی بیشتر شده و گاهی کم شده، اما هر گز به طور کامل متوقف نشده است و از دوره جنگ دوم قره باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۱ شدت یافته و در ماههای اخیر به اوج خود رسیده است. این تشدید تبلیغات ضد ایرانی دلیلی مشخص دارد و آن مواضع صریح و قطعی ایران در مورد تغییرناپذیری مرزهای منطقه قفقاز و خصوصا مرز ایران و ارمنستان است. امروزه ایران در رسانههای جمهوری آذربایجان دشمن تلقی میشود.
تبلیغات ضد ایرانی و گسترش ایدههای پانترکی آنقدر در این میان تبلیغات علیه تمامیت ارضی ایران یکی از اساسیترین ابعاد مطبوعات کشور آذربایجان است. در رسانههای آذربایجان به طور نظاممند، مناطق ترکزبان شمال غربی ایران «آذربایجان جنوبی» معرفی میشود و این داستان که قبل از قرارداد ترکمانچای مناطق شمال غربی ایران به آذربایجان بزرگ تعلق داشته و باید به آذربایجان برگردانده شوند.
یکی دیگر از موارد تبلیغی این است که خیانت به باکو با حمایت کردن از ارمنستان بارها در این رسانهها تکرار شده است. رسانههای آذربایجان با دامن زدن به این مسئله، ایران را منشاء ناآرامی منطقه معرفی میکنند. مطبوعات آذربایجان هر گونه دیدار یا توافق دوجانبه ارمنستان و ایران را مورد هدف قرار میدهند و به عنوان اقدامی علیه باکو معرفی میکنند. رسانههای آذربایجان حمایت ایران از باکو و برنامههای همکاری ایران و آذربایجان را نادیده میگیرند و به ادعای میانجیگری ایران در جنگ اول قرهباغ برای به دست آوردن زمان به نفع ارامنه دامن میزنند.
این هفته تلویزیون رسمی ایران در واکنش به صبح بخیر تلویزیون دولتی باکو به مردمانی در خاک ایران، به هموطنان جدا مانده آذری ایران در کشور اذربایجان سلام و درود فرستاد. همین سلام شاید ساده، در کنار مانور گذر از ارس نشان میدهد که صبر ایران کاهش یافته است و حالا دیگر پاسخ صبح بخیرهای الهام علیاف، سکوت نخواهد بود.
باید توجه داشت که دولتهای ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، اسرائیل و طی چند سال اخیر دولت جمهوری آذربایجان به رهبری الهام علیاف که هر کدام به صورت جداگانه یا چندجانبه و حتی در قالب یک ائتلاف بزرگ علیه ایران و منافع راهبری ایران اقدام کردهاند و آن چه اکنون گستاخی الهام علیاف به ایران نامیده میشود، در چارچوب سیاستگذاریهای جاهطلبانه دولت اردوغان و به عنوان یکی از پیامدهای سیاست تهاجمی قومی و زبانی دولت ترکیه نیز قابل بررسی است.
نقش دولت اردوغان در رفتار باکو و برخی دیگر از بازیگران منطقهای علیه ایران را میتوان با جمعبندی نظر کارشناسان حتی این طور نیز بررسی کرد که اولا الهام علیاف مجری برخی خواستههای اردوغان نیز هست و حتی تحلیل سیاستها و اقدامات دولت علیاف در دهه اخیر نشان میدهد که روابط اردوغان و علیاف را نمیتوان در قالب روابط دو دولت یا دو رئیس جمهوری تحلیل کرد، زیرا در بازی منطقهای و سیاستگذاری خارجی اردوغان در منطقه، جمهوری آذربایجان به مثابه بخشی از ترکیه محسوب میشود و حتی عمل میکند.
دوم اینکه دولت اردوغان حتی پیش از بازی با مهره علیاف نیز در بیش از بیست سال گذشته با انواع سیاستهای منطقهای در حال وسوسه همسایگان و سایر بازیگران منطقهای و جهانی برای محدود کردن ایران در بازی ژئوپلتیک و ترانزیتی منطقه بوده است. در حقیقت اردوغان ایران را به مثابه رقیبی قدرتمند در منطقه برای خود میبیند و عجیب نیست که تلاش کند سطح تنش همسایگان ایران را چنان بالا ببرد که امکان حضور بینالمللی از ایران سلب شود.
در حقیقت اردوغان به دنبال منافع ملی کشور خود است و ایران را در این میان یک عامل رقیب برای خود میبیند و در نتیجه در راستای منافع ملی خود در پی محدودیت ایران در تمام حوزهها از جمله دسترسی به مسیرهای ترانزیتی نیز هست.