اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - «شی جین پینگ» یک ماه و نیم پس از انتخاب به عنوان رئیسجمهور چین برای سومین بار متوالی، عازم عربستان سعودی شد تا یکی از مهمترین سفرهای حیات سیاسی خود را تجربه کند، سفری که البته با حاشیههای بسیار همراه بود. بیانیههای صادر شده در این سفر باعث شده تا ایران به عنوان متحد استراتژیک چین مورد هجمه قرار گیرد که این امر طی سالهای اخیر کم سابقه بوده است.
این شرایط، اما در حالی است که تنها کمتر از سه ماه قبل بود که رسانههای حامی دولت و جمع همراهانش برای سفر سید ابراهیم رییسی به سمرقند و نهایی شدن عضویت ایران در سازمان شانگهای، پروپاگاندای وسیعی به راه انداختند و حتی ابایی نداشتند که دستاورد آن سفر را نیز «فتحالفتوح» بدانند، فتح الفتوحی که به نظر میرسد در کمتر از ۹۰ روز بعد حالا کابوسی شده است که نشان میدهد حداقل دو مساله تحریم و سرمایه اجتماعی برای یک دولت دارای اهمیت بسیار است و از این دوگانه مهم تحریمها باید لغو شوند و سرمایه اجتماعی و ثبات سیاسی در داخل نیز لازمتر از هر گزینه دیگری است.
حالا دیگر حدود سه ماه از آن مانور بزرگ تبلیغاتی گذشته است و اتفاقا اقتصاد ایران پس از بحران ناآرامیها و اعتراضها روزهای سختی را سپری میکند و رییسجمهور چین نیز در عربستان پای بیانیههایی را امضا میکند که رنگ و بوی ضد ایرانی دارد.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، ماجرا از جمعه گذشته شروع شد که در پایان نشست سران عربستان و چین که با حضور «شی جینپینگ» رییسجمهور چین و «سلمان بن عبدالعزیز» در ریاض پایتخت عربستان سعودی برگزار شده بود، بیانیه مشترکی نیز صادر شد که در آن علاوه بر اشاره به روابط دوجانبه و امضای یادداشت تفاهمها و توافقنامهها بین طرفین، به مسائل منطقهای و جهانی از جمله برنامه هستهای ایران نیز پرداخته شد.
در این بیانیه مشترک دو طرف چینی و سعودی بدون اشاره بر لزوم تقویت همکاریهای مشترک پکن و ریاض برای تضمین صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران تاکید کرده اند و به شکل عجیبی نیز دو طرف از ایران خواسته اند با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند و به معاهده منع اشاعه سلاحهای هستهای پایبند باشد. آنها در بخش دیگری از بیانیه خود بر اهمیت احترام ایران به اصول حسن همجواری و عدم دخالت این کشور در امور داخلی کشورها تاکید کردند. تحولات فلسطین، سوریه، عراق، یمن، افغانستان و اوکراین از دیگر پروندههایی بود که چین و عربستان در بیانیه مشترک خود به آن اشاره کردند.
اما این تنها بیانیه نبود و تنها چند ساعت بعد بیانیه دیگری امضا شد که این بار به وضح دخالت در امور داخلی ایران محسوب میشد.
این بار سران کشورهای حاشیه خلیج فارس و چین در بیانیه اجلاس پایانی مشترک خود خواستار حل مسالمت آمیز موضوع جزایر سه گانه بین ایران و امارات شدند و جالب این بود که این بیانیه بلافاصله پس از بیانیه دیگری صادر شد که در آن رهبران عربستان و چین از ایران خواسته بودند که از «مداخله در امور داخلی کشورها» خودداری کند.
بیشتر بخوانید: یک بام و دو هوای پکن برای تهران؛ ترفند سعودی مقابل ایران!
به این ترتیب رهبران شش کشور امیرنشین حاشیه خلیج فارس به همراه چین روز شنبه در اجلاس مشترک خود درباره مسائل منطقهای و بینالمللی گفتگو و بر اهمیت تلاشهای هماهنگ در دستیابی به صلح، امنیت، ثبات و رفاه در تمام نقاط جهان توافق کردند.
بیانیه مشترک آنان درباره ایران حاوی نکاتی بود که نه تنها دخالت در امور داخلی ایران تلقی میشد که حتی به نوعی تهدید تمامیت ارضی ایران را نیز در خود مستتر داشت.
آنها در این بیانیه مشترک، بار دیگر از ایران خواستند تا همکاری کاملی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته باشد.
همچنین آنها بر لزوم رعایت اصل حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی و احترام به استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران تاکید کردند. آنها خاطرنشان کردند که روابط نیز باید بر اساس حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات باشد.
رهبران این کشورها بر اهمیت گفتوگوی همه جانبه با مشارکت کشورهای منطقه برای رسیدگی به پرونده هستهای ایران و فعالیتهای بیثبات کننده منطقه تاکید کردند.
از سوی دیگر امضاکنندگان این بیانیه حمایت خود را از تمام تلاشهای صلح آمیز از جمله تلاش امارات برای دستیابی به راه حل مسالمت آمیز برای موضوع جزایر سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از طریق مذاکرات دو جانبه طبق قواعد حقوق بینالملل تایید کردند.
جالب، اما این است که چنین بیانیههای مشترکی در حالی بین عربستان سعودی و چین و همین طور کشورهای حوزه خلیج فارس و پکن صادر و امضا میشود که در هفتم فروردین ماه۱۴۰۰ محمدجواد ظریف وزیر وقت امور خارجه و «وانگ یی» وزیر خارجه چین توافقنامه برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک میان ایران و چین را امضا کردند.
برنامهای که قرار بود یک توافق سیاسی، استراتژیک و اقتصادی میان جمهوری اسلامی و جمهوری خلق چین برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران، شرکت ملی صادرات گاز ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، زیرساختهای ایران و همکاری نظامی، امنیتی، فرهنگی و قضایی باشد و بنا بر ادعای «پترولیوم اکونومیست» حجم سرمایهگذاریها در آن معادل ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار بود و حتی گفته شده بود که بر اساس این توافق، بخش قابل توجهی از سرمایهگذاری چینیها طی سال نخست اجرای قرارداد ۲۵ ساله با آنها به صنعت نفتوگاز ایران تزریق خواهد شد و مابقی آن بهصورت مرحلهای و براساس توافق دو طرف از سوی پکن در ایران انجام شود.
اما در نهایت به فاصله یک سال و اندی پس از ادعای چنان قراردادی نه تنها هیچ اقدام موثری صورت نگرفته است که حتی چینیها ترجیح داده اند سرمایه گذاری خود در صنعت نفت و گاز را به جای ایران در قطر و عربستان انجام بدهند.
کما اینکه چه در زمانی که موضوع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای مطرح شد و چه زمانی که حرف از قرارداد ۲۵ ساله بود، بسیاری از کارشناسان اقتصادی هشدار داده بودند که این قراردادها تنها بر روی کاغذ هستند و ابدا معنای اجرایی ندارند و البته در آن زمان مهمترین دلیل طرح این مساله نیز موضوع تحریمهای گسترده ایران و به خصوص تحریمهای بانکی بود.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، موضوع تحریمهای جهانی در کنار تحریمهای خود خوانده هم، چون عدم پذیرش FATF از سوی ایران بارها محل اخطار جدی بود که ایران نمیتواند بدون توجه به این موارد تنها به قراردادهای کاغذی بدون ضمانت اجرایی دل ببندد.
البته زمانی کمتر از ۹۰ روز نیاز بود تا حقیقت تنیدگی سیاست در اقتصاد به خوبی خود را به دولت دولت سیزدهم بکشد. کما اینکه کمتر از یک ماه پیش و با وجود سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین، شواهد حاکی از این است که پکن توجهی به سرمایهگذاری در صنعت انرژی ایران ندارد و در این میان قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری در گاز قطر امضا کرده است.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین نیز اخیرا در این باره گفته بود: «برای اینکه چرا چین در قطر سرمایهگذاری کرده و در ایران کاری نکرده دو موضوع مطرح میشود؛ ابتدا ما باید تکلیف جامعه را با چین مشخص کنیم، اگر سرمایهگذاری نکند گفته میشود که چرا چین در قطر و عربستان سرمایهگذاری کرده و در ایران کاری نکرده است.»
وی همچنین گفت: «اگر هم سرمایهگذاری کند انتقادات مطرح میشود که ایران را به چین فروختیم. در داخل برای سرمایهگذاری و هر حرکت اقتصادی با چینیها جو منفی وجود دارد و هیاهو میشود که ایران را فروختند، اجاره دادند و جزایر را بخشیدند. این موضوعات در جامعه طرح و فراگیر میشود؛ بنابراین ما باید ابتدا در داخل تکلیفمان را با چین مشخص کنیم. در حوزه خارجی هم تحریمها مانع بزرگی برای سرمایهگذاری است. تا زمانی که در حوزه بالادستی نفت در تحریم قرار داریم هیچ شرکت بینالمللی نفتی نمیتواند در ایران سرمایهگذاری کند و تبعات آن را بپذیرد.»
نکاتی که رئیس اتاق بازرگانی چین و ایران مطرح میکند حداقل دو مساله مهم را در خود مستتر دارد. اول اینکه تا زمانی که ایران در حوزه بالادستی نفت زیر فشار تحریم است نمیتوان از هیچ شرکت بین المللی و کشوری امید یا انتظار سرمایه گذاری در این حوزه را داشت.
اما مورد دیگری که او مطرح میکند شاید حتی از مورد نخست نیز مهمتر باشد. مساله از دست رفتن سرمایه اجتماعی دولتها در ایران همان موردی است که بارها درباره آن اخطار داده شد که وقتی دولتها در درون کشور فاقد سرمایه اجتماعی باشند و بیش از آن شرایط اجتماعی به فروپاشی نزدیک شود توجه کنند که کشورها در روابط خود به وضعیت داخلی کشورها توجه میکنند و روابط خود را بر اساس رابطه متقابل و داخلی دولتها و ملت هایشان تطبیق میدهند.
مسالهای که رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین به آن اشاره میکند نیز همین نکته را در خود مستتر دارد. چینیها چرا باید با پول و سرمایه به ایران بیایند وقتی افکار عمومی اجتماعی ایران به آنان اعتماد ندارد. این مساله نیز از مواردی است که به راحتی نمیتوان از کنار آن عبور کرد.
اما چینیها که برای چندین سال امید به رابطه با ایران داشتند (و یا شاید مسئولان ایرانی اینطور تصور میکردند) چطور به ناگاه چنان تغییر موضع میدهند که حتی با سعودیها و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس در مقابل ایران صف آرایی میکنند؟
سید مرتضی افقه، استاد دانشگاه چمران اهواز و اقتصاددان در واکنش به بیانیه عربستان سعودی و چین علیه ایران، اما میگوید: «در بسیاری از تحلیلهایی که در گذشته کارشناسان سیاسی بیان کرده بودند، مشخص بود که دو کشور چین و عربستان سعودی در حال گسترش ارتباطات سیاسی و اقتصادی خود هستند و در واقع باید گفت همه کشورها به دنبال منافع ملی خود هستند و معدود کشورهایی هستند که منافع ملیشان اولویت نداشته باشد.»
این کارشناس اقتصادی همچنین تصریح میکند: «متاسفانه ایران به این امید که شرق خواهد توانست جایگزین مناسبی برای غرب باشد چین را جایگزین کشورهای غربی کرد و بدون آنکه از رقابت میان شرق و غرب بتواند در جهت منافع ملی خود بهره گیرد، تمامی هدفگذاریها را آشکارا به سمت شرق گره زد. پس از آن دیدیم که شرق هم از این وابستگیها کمال سوءاستفاده را کرد.»
این اقتصاددان در ادامه خاطرنشان کرد: «این موضوع مثل روز روشن است که چین و روسیه هم به دنبال منافع خود هستند و تا جایی با ایران همکاری خواهند داشت که منافعشان به خطر نیفتد و البته این امر به اقتضای مملکتداری و فعالیتهای سیاسی است.»
افقه با بیان اینکه عربستان کشوری بسیار قدرتمند و ثروتمند است، گفت: «این کشور بازار بسیار خوبی برای چینیهاست و چین هم به دلیل درگیریهای اقتصادی با آمریکا به دنبال بازاریابی در کشورهای جدید است و چین هم در معادلات سیاسی و اقتصادی کار خود را بلد است و از تنشهای به وجود آمده میان عربستان و آمریکا به نفع خود بهرهبرداری میکند.»
این کارشناس اقتصادی در ادامه میافزاید: «جدای از سیاست کلی ایران که تنها نگاهش به شرق بوده تا حدودی سادهانگاری هم در انتخاب این سیاست دیده میشود. هر چند تصور بر این بود که دولت قبلی یا دولتهای گذشته هدف اصلیشان ارتباطات بینالمللی با کشورهای همسایه و روسیه و چین و گسترش این ارتباطات باشد، اما امروز شاهد آنیم که هر دوی این کشورها آنگونه که باید و شاید کارنامه قابل قبولی ندارند.»
افقه با بیان اینکه نباید معیشت مردم را به یک تصور غلط گره زد، ادامه میدهد: «همانگونه که قابل پیشبینی بود چین به دنبال منافع خودش است و در این اتفاق اخیر و بیانیه مشترک هم کاملا این موضوع مشخص است.»
این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: «مسلما عربستان به لحاظ استراتژیک جا پای مناسبی برای چین در منطقه خاورمیانه است و این کشور با وجود برخورداری از درآمدهای بالا، چین را به سمت خود جذب کرده است و کاملا مشخص است که چین هم منافع ایران را به منافع خودش ترجیح نخواهد داد.»
شاید برای درک اینکه چطور معادله دو طرفه سیاست و اقتصاد در جهان امروز ابدا از یکدیگر جدا نیستند لازم باشد نگاهی اجمالی به وضعیت مراودات اقتصادی بین چین و کشورهای حوزه خاورمیانه داشته باشیم.
شرکتهای سعودی و چینی در چارچوب سفر شی جین پینگ رئیسجمهور چین به سعودی، ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را امضا کردند. توافقات بین دو طرف شامل بخشهای انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز است.
طبق این گزارش، تا شهریور سال جاری حجم مبادلات تجاری عربستان با چین ۶۳.۳ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر این قطر ۱۲.۷ میلیارد دلار، عمان ۲۱.۶ میلیارد دلار، کویت ۱۸.۶ میلیارد دلار، امارات ۴۶.۱ میلیارد دلار، بحرین ۱.۲۵ میلیارد دلار مبادله تجاری با پکن داشته اند.
برپایه این گزارش حجم صادرات عربستان به چین ۴۵.۸ میلیارد دلار، امارات ۱۶.۲ میلیارد دلار، قطر ۸.۹ میلیارد دلار، عمان ۱۸.۸ میلیارد دلار، کویت ۱۵.۳ میلیارد دلار، بحرین ۱۵۰ میلیون دلار است.
همچنین واردات عربستان از چین ۱۷.۵ میلیارد دلار، امارات ۲۹.۹ میلیارد دلار، قطر ۳.۸ عمان ۲.۸ میلیارد دلار، کویت ۳.۳ میلیارد دلار، بحرین بیشتر از ۱ میلیارد دلار بوده است.
این ارقام نشان میدهد که مجموع تجارت چین با کشورهای عربی ۳۳۲ میلیارد دلار است که عربستان بیش از یک چهارم آن را به خود اختصاص داده است.
این در حالی است که حداقل آمار منتشر شده از سوی گمرک چین نشان میدهد حجم مبادلات تجاری ایران و این کشور در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۲۰ و پیش از شیوع کرونا در جهان با افت ۳۸.۵ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده بوده است و این رقم به ۱۱ میلیارد و ۱۹۰ میلیون دلار رسیده است. مبادلات تجاری ایران و چین در ماههای ژانویه تا سپتامبر سال ۲۰۱۹ بالغ بر ۱۸ میلیارد و ۱۷۰ میلیون دلار اعلام شده بود. هم چنین صادرات چین و هم واردات این کشور از ایران در ۹ ماهه ۲۰۲۰ با کاهش مواجه شده است، اما میزان افت واردات چین از ایران بسیار بیشتر از صادرات چین به ایران بوده است.
در مقابل این ارقام باید توجه کرد که حجم مبادلات تجاری چین با عربستان در سال ۲۰۲۱ حدود ۸۷.۳ میلیارد دلار بوده و امارات با حجم مبادلات تجاری ۷۲.۴ میلیارد دلار در رتبه دوم و عراق با ۳۷.۳ میلیارد دلار در رتبه سوم قرار گرفته است.
در میان کشورهای خاورمیانه، ترکیه با ۳۴.۲ میلیارد دلار در جایگاه چهارم و سلطان نشین عمان با حجم مبادلات تجاری با چین ۳۲.۱ میلیارد دلار در رتبه پنجم قرار گرفته است.
چین اولین شریک تجاری عربستان سعودی است و پس از آن است که نام ایالات متحده قرار دارد، در حالی که عربستان سعودی بزرگترین شریک چین در غرب آسیا و شمال آفریقاست. طی دو دهه گذشته، عربستان سعودی توانسته است با پیشی گرفتن از روسیه، همسایه شمالی و شریک استراتژیک پکن، به صادرکننده شماره یک نفت به چین تبدیل شود.
هم چنین عربستان سعودی در سال ۲۰۲۱ به طور متوسط ۱.۸ میلیون بشکه در روز به چین صادر میکرده است.
خیز بلند عربستان در مقابل چین در حالی رقم میخورد که در همان سال ۲۰۲۱، مبادلات تجاری ایران و چین به پایین سطح خود در ۱۶ سال اخیر رسیده بود.
هر چند در سال ۲۰۲۲ این ارقام تا حدودی افزایش یافت، اما هم چنان میتوان شاهد تفاوت محسوس میان دو کشور در مقایسه ارقام مورد نظر بود.
بر اساس اطلاعیه گمرک چین، مبادلات تجاری ایران و چین در ۹ ماه نخست سال جاری میلادی به ۱۲ میلیارد و ۳۲۰ میلیون دلار رسیده است.
مبادلات دو کشور در ماههای ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۱ نیز بالغ بر ۱۰ میلیارد و ۴۹۰ میلیون دلار اعلام شده بود.
واردات چین از ایران در ۹ ماه نخست سال جاری میلادی نیز به ۵ میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلار رسیده که این رقم با رشد ۱۱ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده است. چین در ماههای ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۱ بالغ بر ۴ میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار کالا از ایران وارد کرده بود.
صادرات چین به ایران در ماههای ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۲ نیز رشد ۲۳ درصدی داشته و به ۶ میلیارد و ۹۵۰ میلیون دلار رسیده است. چین در مدت مشابه سال قبل ۵ میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار کالا به ایران صادر کرده بود.
بر اساس این گزارش کل مبادلات تجاری چین با کشورهای دنیا در ۹ماهه ژانویه تا سپتامبر سال جاری میلادی با رشد ۸٫۷ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده و به ۴۷۵۱ میلیارد دلار رسیده است. صادرات چین در این دوره ۱۲٫۵ درصد رشد داشت، اما واردات این کشور فقط ۴٫۱ درصد رشد کرده است.
حال به این موارد عدیده این موضوع را نیز اضافه کنید که عربستان در سالهای اخیر همکاری نظامی گستردهای نیز با چینیها را در دستور کار قرار داده است. کما اینکه کمتر از ۶۰ روز پیش عربستان برخلاف درخواست آمریکا برای افزایش سهمیه کشورها در اوپک پلاس به کمک روسیه رفت و در نهایت نیز با کاهش یک میلیون بشکهای نفت در اوپک پلاس این روسیه بود که برنده بازی نفتی حتی به طور موقت شد.
شاید آنچه اکنون در خاورمیانه امروز از منظر سیاسی و اقتصادی در جریان است را باید یکی از عجیبترین دورانهای معاصر برای منطقه دانست. آرایش اقتصادی و سیاسی دستخوش تغییرات جدی شده است.
عربستان که زمانی وابسته به آمریکا تصور میشد حالا در حال نزدیکی روزافزون به چین و روسیه است و روسیه به جای ایران (که مشقت و دردسر جنگ اوکراینش بر دوش ایران باقی مانده است) برای هاب جدید گازی خود به سراغ ترکیه رفته است و قرار است از طریق دو خط لوله از طریق دریای سیاه به ترکیه گاز برساند و چین که برای روزها بحث قرارداد همکاری ۲۵ ساله او با ایران مطرح بوده است نه تنها اولویت سرمایه گذاری خود را بر عربستان و قطر و عراق متمرکز کرده است که حتی با کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس بیانیه مشترکی امضا میکند که به طور رسمی دخالت در امور داخلی ایران محسوب میشود.
اما عجیبترین بخش ماجرا هنوز مانده است و آن این است که با توجه به پیوند عربستان با روسیه و چین در مقابل آمریکا، اکنون مفیدترین و مهمترین کشور برای اتحاد استراتژیک با ایران، ایالات متحده آمریکا محسوب میشود و ایران برای اینکه بتواند حوزه نفوذ اقتصادی خود را حداقل در منطقه حفظ کند و البته در مقابل زیاده خواهی و نفوذ روزافزون عربستان نیز بایستد اصلیترین گزینه پیش روی او اتحاد استراتژیک با آمریکا و اتحادیه اروپاست، مسالهای که شاید اگر مسولان ایرانی با دقت بیشتر به آن توجه کنند متوجه ظرایف و نکات مهم مستتر در آن شوند.
از سوی دیگر به طور مشخص برنده اقتصادی و سیاسی تحریمهای روزافزون ایران، تا اینجا حداقل کشورهایی چون روسیه، ترکیه، قطر و عربستان بوده اند. هر چقدر که ایران بیشتر در چمبره تحریمها گرفتار شود، امکان سرمایه گذاری شرکتهای بین المللی در آن کمتر میشود و حتی متحدانی چون روسیه و چین که مسئولان جمهوری اسلامی در خیال آنان نیز هستند به بهانه گسترش تحریمها از همراهی اقتصادی با ایران اجتناب خواهند کرد.
کما اینکه آنچه اکنون نیز به وضوح به چشم میآید نیز این است که ایران در حال از دست دادن فرصتهای سرمایه گذاری در حوزههای نفتی و گازی خود است و حالا نیز کار چنان بالا گرفته است که طرفهای چینی برای یک مشت دلار با اشاره به جزایر سه گانه ایرانی به خود حق میدهند در امور داخلی ایران دخالت کنند و بیانیه ضد ایرانی را با صدای رسا رو به جهان بخوانند.