اقتصاد۲۴- حال و هوای شبه جزیره عربستان آشفته بود. قیمت نفت پس از یک افزایش ناگهانی، در بحبوحه رکود در کشورهای ثروتمند، کاهش یافت. آغاز درگیریها در خلیج فارس، عربستان سعودی را نگران حملات به میادین نفتی و مشتاق خرید موشکهای بالستیک برای بازدارندگی رقبا کرد. «محمد بن سلمان» که با مخالفتهای کمسابقه آمریکا مواجه شده بود، به جای آن به چین روی آورد. چین نیز قراردادی محرمانه امضا کرد تا تسلیحات مورد نظر پادشاهی عربستان را تامین کند.
این داستان شاید مثل یک دژاوو باشد. اتفاقی مشابه، درست چهار دهه پیش رخ افتاد و منجر به برقراری روابط چین و عربستان در سال ۱۹۹۰ شد. جوانب بسیاری از آن اتفاق، امروز بازتاب پیدا کرده است. «شی جین پینگ»، در ۷ ماه دسامبر، در دومین سفر خود به عربستان سعودی وارد این کشور شد. البته همه چیز هم مثل گذشته نیست. برخلاف دهه ۱۹۸۰، عربستان سعودی و همسایگان خلیج فارس در حال حاضر روابط تجاری قدرتمندی با چین دارند. از سوی دیگر، سعودیها همچنان با چین بهعنوان نیروی بازدارندهای در مقابل آمریکا رفتار میکنند. کشوری که از نظر آنها در دهه گذشته به شریکی غیرقابل اعتماد در منطقه تبدیل شده است.
چالش کشورهای خلیج فارس، ایجاد تعادل بین این دو دیدگاه نسبت به چین است. دیدگاه اول، حالا بیش از گذشته جذاب به نظر میرسد. چین بازار بزرگی برای صادرات و منبع اصلی سرمایهگذاری در خلیج فارس است. دیدگاه دوم اما، که در آن چین به عنوان یک سپر استراتژیک در برابر آمریکای دمدمیمزاج عمل میکند، کمتر قانع کننده است؛ چین جایگزین آسانی برای آمریکا نیست. علاوه بر این، رهبران کشورهای خلیجفارس در استفاده از یک کشور قدرتمند برای مقابله با قدرت دیگر، ممکن است در کنار گذاشتن آمریکا عجله کرده باشند.
از روابط اقتصادی در حال رشد خلیج فارس با چین شروع کنیم. مساله انرژی همچنان در هسته توجهات است. سال گذشته ۵۱درصد از واردات نفت چین از کشورهای عربی بود که چهارپنجم (۸۰درصد) این مقدار، مربوط به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود. ماه گذشته، سینوپک، غول انرژی متعلق به دولت چین، قراردادی ۲۷ساله برای خرید گاز طبیعی مایع از قطر امضا کرد. این قرارداد، در نوع خود طولانیترین قرارداد گازی است که تا امروز ثبت شدهاست.
به گزارش «اکونومیست» و به نقل از اندیشکده «امریکن انترپرایز»، چین از سال ۲۰۰۵، قراردادهای سرمایهگذاری گستردهای را به ارزش حدود ۲۲۳میلیارد دلار با کشورهای عربی امضا کرده است. ۵۲درصد از این رقم سرمایهگذاری، مربوط به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. بعد از این کشورها، الجزایر، مصر و عراق بیشترین سهم را در جذب سرمایه چینی دارند. اگرچه از سال ۲۰۱۰، روند سرمایهگذاری چین در جهان به دلیل چند پاندمی و رکود اقتصادی کندتر شده، اما چینیها همچنان کشورهای خلیج فارس را مقصد امیدوارکنندهای برای سرمایهشان میبینند. در نیمه اول سال ۲۰۲۲ عربستان سعودی، بیش از هر کشور دیگری، ۵.۵ میلیارد دلار سرمایه از چین دریافت کردهاست.
بخش بزرگی از این سرمایهگذاری در حوزه انرژی متمرکز است. واردات چین از منطقه تقریبا به طور کامل مربوط به بخش پتروشیمی و سایر محصولات نفتی است، اما کشورهای حاشیه خلیج فارس مایلند اقتصاد خود را از به اقتصاد غیرنفتی نزدیک کند و چین را به عنوان یک شریک کلیدی در این دستیابی به این هدف میبینند. چین، سال گذشته سرمایه زیادی را به هتلها در عمان و صنعت خودروسازی در عربستان سعودی تزریق کرد.
هیچ کدام از اینها، اما به اندازه همکاری روبهرشد کشورهای خلیج فارس با چین در بخشهای مخابراتی، امنیتی و دفاعی، رهبران کاخ سفید را نگران نمیکند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، مشتریان پر و پا قرص هوآوی، غول مخابراتی چینی تحت تحریمهای آمریکا هستند و از تجارت با شرکتهایی مانند «سنس تایم» (یک کمپانی توسعهدهنده هوش مصنوعی که به دلیل نقش در جاسوسی از اویغورهای چین توسط آمریکا در لیست سیاه قرار گرفته) راضیاند. در ماه سپتامبر، یک شرکت متعلق به صندوق سرمایهگذاری دولتی عربستان سعودی، سرمایهگذاری مشترک ۲۰۷ میلیون دلاری با شرکت «سنس تایم» را برای ساخت یک آزمایشگاه هوش مصنوعی در این کشور اعلام کرد.
چین همچنین پهپادهای مسلحی را به امارات متحده عربی فروخته تا از آنها در میدانهای جنگ در سراسر منطقه استفاده کند. در ماه مارس نیز یک شرکت سعودی قراردادی را با یک غول دفاعی دولتی چین برای تولید پهپاد در این کشور امضا کرد. منابع تایید نشدهی آمریکایی گفتهاند که چین در ساخت موشکهای بالستیک نیز به عربستان سعودی کمک میکند.
ماه گذشته در یک رویداد امنیتی سالانه در بحرین، مقامات آمریکایی هشدارهایی را اعلام کردند. «برت مک گورک»، مشاور رییس جمهوری ایالات متحده در خاورمیانه گفت: «همکاری رو به رشد با چین در منطقه، روابط با آمریکا را محدود خواهد کرد». یکی دیگر از مقامات، تنش در روابط، به ویژه بر سر ایران را تایید کرد.
بیشتر بخوانید: برجام وارونه؛ چرا طرفین خوانشی دوگانه از توافق دارند؟
کشورهای حاشیه خلیج فارس از رییس جمهوری چین به گرمی استقبال میکنند. در مقایسه، نخستین سفر «جو بایدن» به عربستان سعودی هوای ناامیدانه داشت. قیمت نفت بالا بود و بایدن برای انتخابات میاندوره در آمریکا به کمک نیاز داشت. سعودیها، اما او را دست خالی به خانه فرستادند. در مقابل، رییس جمهوری چین، با مجموعهای از معاملات و سرمایهگذاریهای بزرگ به کشورش بازگشت.
سرویس خاورمیانه «اوکونومیست» به گزارش از محافل خصوصی سیاستگذاران کشورهای حاشیه خلیج فارس نوشته: مقامات سعودی میگویند که هیچ یک از اینها به منزله تخاصم با آمریکا نیست. آنها میگویند چین کشور مهمی است و پادشاهی عربستان نیز به قدر اهمیتش با آن رفتار میکند. با این حال، تیم بایدن، از طرفی روابط پیچیدهای با سعودیها داشته و از سوی دیگر چین را رقیب اصلی خود میداند. استقبال بینظیر از «شی»، رییس جمهوری چین، برخلاف استقبال سرد از آقای بایدن، بازخورد خوبی در واشنگتن نداشت.
مقامات کشورهای خلیج فارس میگویند از آمریکا خشمگین هستند؛ چرا که سیاستش نامنسجم به نظر میرسد. این ناامیدی تا حد زیادی قابل درک است. ۳ رییسجمهوری متوالی ایالات متحده، درباره کاهش نقش این کشور در خاورمیانه صحبت کردهاند، اما همزمان، تمایلی به حضور قدرتهای دیگر در این منطقه نیز ندارند. نشریه «اکونومیست» در این باره نوشته: «شورای همکاری خلیج فارس گلایه میکند که آمریکا به اندازه کافی برای محافظت از این شورا در برابر ایران، رقیب سرسخت اعراب خلیج فارس، جدی عمل نکرده و رییس جمهوری چین، یکی از معدود سیاستمدارانی است که یک اهرم واقعی در ایران است. بیشتر نفت صادر شده از بنادر ایران، برخلاف تحریمهای آمریکا، به پالایشگاههای چین راه پیدا میکند. با این حال، او تمایلی به استفاده از این شرایط برای اعمال فشار بر دولت ایران ندارد».
رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس حالا، با افزایش قیمت نفت و اقتصادهای رو به رشد در اعلام مواضع، قاطعانه برخورد میکنند. آنها گمان میکنند که امروز، درست لحظهای است که میتوانند از زیر سایه آمریکا خارج شوند. بایدن حالا باید افزایش اهمیت چین را در منطقه بپذیرد، اما هر دو طرف باید بدانند که امروز، دست مثل دهه ۱۹۸۰، چین نمیتواند به طور کامل جای خالی آمریکا را در خلیج فارس پر کند.
منبع: The Economist