اقتصاد۲۴- ایرانیان با سفارت کشورهای دیگر در تهران داستانهای زیادی داشتهاند. از الکساندر سرگییویچ گریبایدوف، نمایشنامهنویس، شاعر و آهنگساز مشهور و سفیر روسیه تزاری در تهران که در محل سفارت این کشور در تهران به دست مردم خشمگین کشته شد تا تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و حمله به سفارت عربستان در سال ۱۳۹۴؛ اما بدون شک سفارت انگلیس در تهران یکی از پرماجراترین این سفارتخانهها بوده و هست. سفارت انگلیس در تهران چه سرگذشتی داشته و چرا همواره پرماجرا و پرحاشیه بوده است؟
انگلیس اگر در قرون هجدهم و نوزدهم به بزرگترین قدرت استعماری، اقتصادی و سیاسی جهان بدل شد و بخش بزرگی از قاره آسیا، آفریقا و آمریکا را تحت استعمار یا نفوذ خود داشت، در نظم جهانی پس از جنگهای جهانی نیز همچنان یکی از مهمترین بازیگران سیاست جهانی است و هدایت بسیاری از تحولات جهانی را برعهده دارد که نقش هماهنگکننده اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد تنها یکی از آنهاست. با وجود آنکه انگلیس جایگاه بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی را به آمریکا واگذار کرده، اما همچنان یک ابرقدرت فرهنگی است که نفوذ زیادی در سایر نقاط جهان دارد. یکی از نهادهای فرهنگی بریتانیا، «شبکه خبرپراکنی بریتانیا»، ملقب به «بی. بی. سی» است. بی. بی. سی از زمان تأسیس در سال ۱۹۲۲، بهتدریج رشد یافته و هماکنون به قدرتمندترین شبکه خبری جهان تبدیل شده است. برنامههایش به ۲۷ زبان زنده دنیا پخش میشود. بریتانیا، برخلاف وسعت کم، از میراث فرهنگی عظیمی بهرهمند است و زبان انگلیسی اکنون زبان بینالمللی و زبان اول جهان است.
اتحادیه کشورهای همسود یا اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع که شامل ۵۶ کشور مستقل میشود و روی هم حدود ۳۰درصد جمعیت کره زمین و ۳۰درصد سطح خشکیهای زمین را میپوشانند هم یکی از نمادهای قدرت بریتانیاست. در این کشورها که تقریباً همگی مستعمره سابق بریتانیا بودهاند، همچنان چارلز سوم پادشاه بریتانیا رئیس کشور و نماد همبستگی ملی محسوب میشود و همه این کشورها دارای روابط عمیق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با بریتانیا هستند. ۵۶ عضو اتحادیه کشورهای همسود روی هم ۲٫۵ میلیارد نفر جمعیت دارند که تقریباً معادل ۳۰درصد جمعیت کره زمین است. تولید ناخالص ملی این گروه معادل ۸/۷ تریلیون دلار معادل ۱۶ درصد اقتصاد جهانی است. مساحت کل کشورهای همسود ۵/۳۱ میلیون کیلومتر مربع معادل یکسوم خشکیهای زمین است. کانادا، استرالیا و هند بهترتیب پهناورترین کشورهای عضو کشورهای همسود هستند. علاوه بر کشورهای همسود بریتانیا بر ۱۴ قلمرو در اقیانوسها و قارههای دیگر حاکمیت دارد که برای مثال تنگه جبلالطارق، گذرگاه دریای مدیترانه به اقیانوس اطلس، تنها یکی از آنهاست. جزایر فالکلند که در دهه هفتاد میلادی آرژانتین برای گرفتن حاکمیت بر آن با بریتانیا وارد جنگ شد، یکی دیگر از این قلمروهاست. برپایه همین قلمروهای پراکنده در اقیانوسها و قارههای دیگر که پیشتر مستعمرههای تاج و سپس سرزمینهای وابسته بریتانیا خوانده میشدند و از سال ۲۰۰۲ به این سو «سرزمینهای فرادریایی بریتانیا» خوانده میشوند همچنان میتوان گفت خورشید هنوز هم در قلمرو بریتانیا غروب نمیکند.
همه اینها موجب شده تا برخی بر این باور باشند که هنوز هم در پسِ پرده، انگلیس است که دنیا را اداره میکند و گویا اصولگرایان تندرو در ایران در این زمره قرار میگیرند.
اهمیت ایران برای انگلیسیها از میانه قرن نوزدهم بیش از آنکه بهخاطر خود ایران باشد به واسطه اهمیت مستعمره مهم آنها در هند و سایر قسمتهای آسیا و مسیرهای دریایی بریتانیا در آبهای جنوب ایران بود و به همین واسطه نمایندگان کمپانی هند شرقی به ایران نخستین فرستادههای بریتانیا به دربار قاجار بودند. میرزا مهدیعلیخان بهادرجنگ و سرجان ملکم در این جایگاه به دربار فتحعلیشاه قاجار آمدند و نقشهای مهمی نیز ایفا کردند، اما سرهارفورد جونز بریجز نخستین وزیر مختار و نمایندهٔ فوقالعادهٔ بریتانیا فواصل سالهای ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۰ در ایران بود. آمدن نخستین سفیر بریتانیا به ایران در پی عهدنامه فینکنشتاین میان فتحعلیشاه قاجار و ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه بود که میتوانست خطر جدی برای منافع بریتانیا در آسیا باشد و سرهارفورد جونز پیش از آغاز ماموریتش در ایران موفق به دریافت لقب بارونت شد که نشاندهنده مأموریت مهم او در ایران بود. او در دوران سفارت خود موفق به انعقاد پیمان مودت میان بریتانیا و ایران معروف به عهدنامه مجمل شد که راه هندوستان را برای روسیه و فرانسه همچنان بسته نگاه میداشت.
نقش مخرب او در رابطه میان ایران و سایر قدرتها، چون روسیه و فرانسه موجب ضعف بیشتر ایران قاجاری در عرصه بینالمللی شد و سرگور اوزلی، سفیر بعدی انگلیس در دربار ایران نقش جدیتر و مهمتری در این میانه ایفا کرد. او که میانجی اصلی ایران و روس در جریان جنگهای اول بود با اصرار ایران را وادار به مصالحه گلستان کرد و نود نیز نوشتن مصالحه را برعهده گرفت که این مصالحه منجر به تصرف بخش عمدهای از شهرهای شمالی ایران در قفقاز توسط روسها شد؛ این در حالی بود که جنگهای ایران و روس فراز و نشیب زیادی داشت و سپاهیان ایران به فرماندهی عباس میرزا در اوقات بسیاری در این جنگها دست بالا را داشتند و زمانی که سرگور اوزلی مصالحه گلستان را به طرف ایرانی تحمیل کرد، زمانی نامناسب برای طرف ایرانی بود. او پس از معاهده گلستان از راه روسیه به انگلستان بازگشت و در گزارشی به دولت انگلیس در باب ایران نوشت: «حال که خطر ناپلئون برطرف شد و سرحدات هندوستان از تجاوز مصون ماند، در این صورت باید ملت ایران را گذاشت در همین توحش و بربریت باقی بمانند.» سرگور اوزلی به ادبیات و زبان فارسی تسلط جدی داشت و ترجمه گلستان سعدی به انگلیسی با نظارت او در لندن انجام شد و عهدنامه مفصلی در زمان او میان ایران و بریتانیا منعقد شد.
جیمز موریه، دیگر نماینده سیاسی بریتانیا در ایران که پیشتر دستیاری سرهارفورد جونز و سرگور اوزلی را برعهده داشت، کتاب معروف «سرگذشت حاج بابایاصفهانی» را به نگارش درآورد و در این اثر به تحقیر ایرانیان پرداخت.
رابطه ایران و بریتانیا در دوره قاجار چندین بار به جنگ کشیده شد. دو جنگ اول در دوره محمدشاه و ناصرالدینشاه بر سر هرات بود و هر دو با شکست ایران و در نهایت جدایی هرات از ایران پایان یافت. بریتانیا هرات را «کلید هند» میدانست و برای جلوگیری از فتح هرات توسط ایران بوشهر را فتح کرد و به سوی شیراز لشکر کشید و در میانه کازرون و برازجان با سپاه ایران روبهرو شد که به جنگ خوشاب نیز معروف شد. این جنگ دستمایه شوخی معروف «داییجانناپلئون» ایرج پزشکزاد شد. انگلیس بعدها در همین منطقه در جریان جنگ جهانی اول با دلاوری تنگستانیها روبهرو شد و ایستادگی و شهادت رئیسعلی دلواری مقابل آنها به خاطرهای از ضدیت ایرانیان با استعمار بدل شد.
از زمان ناصرالدین شاه بود که بهطور جدی سفارت انگلستان به محل توطئه و دسیسهچینی و دخالت در امور داخلی ایران بدل شد و سِر جاستین شیل، وزیر مختار بریتانیا در تهران از مسببین و محرکین حذف امیرکبیر، صدراعظم مقتدر و مصلح قاجاری بود. با پیدا شدن ماده سیاه بدبو در مسجد سلیمان و قرارداد دارسی، نفت ایران هم نصیب انگلیس شد و اهمیت ایران برای انگلیس افزایش یافت.
با انعقاد قرارداد ترکمنچای، چون براساس یکی از بندهای این قرارداد ولیعهد و سلطنت قاجار تحت حمایت امپراطوری روسیه تزاری قرار گرفت، انگلیس تلاش زیادی برای تغییر در این وضعیت ایجاد کرد و نهضت مشروطه زمینه لازم برای دخالت را فراهم کرد. معروف است که بین ۱۲ تا ۱۶هزار نفر معترضانی که تابستان ۱۲۸۵ در حیاط سفارت بریتانیا جمع شده بودند، ابتدا تنها به دنبال عدالتخانه بودند و «مشروطه» از دیگهای پلوی سفارت انگلیس بیرون آمد و مظفرالدین شاه وادار به صدور فرمان مشروطه شد. با ایجاد نظام مشروطه که از نظام سیاسی بریتانیا الهام گرفته بود، سفارت بریتانیا دوباره نقش محوری خود در فضای سیاسی را بازیافت و توانست تحولات را به سوی کودتای مشترک سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج در سوم اسفند ۱۲۹۹ هدایت کند و مسیر روی کار آمدن سلسله پهلوی را هموار کند.
نهضت ملی شدن صنعت نفت با رهبری دکتر محمد مصدق علیه منافع انگلیس در نفت ایران هر چند به تمام اهداف خود دست نیافت، اما دستکم پس از کودتا سهم ایران نسبت به پیش از آن بسیار افزایش یافت. سفارت انگلیس در کنار کرمیت روزولت، رئیس اداره خاورمیانه سازمان سیا نقش اصلی را در کودتا علیه دکتر مصدق ایفا کرد، اما همین کودتا فضا را برای آمریکا باز کرد که جایگاه قدرت اول خارجی در تهران را از انگلیس برباید و تا انقلاب ۱۳۵۷ حفظ کند، اما با تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ و در فضای انقلابی آن روزها توسط دانشجویان خط امام، آمریکا از تیررس انقلابیها خارج شد. کموبیش همه دانشجویان پیرو خط امام به دولتمردان جمهوری اسلامی بدل شدند و همین نکته کافی بود تا جوانان تندرو و خشمگین برای یافتن هدف مناسب بعدی جستوجو کنند. آنان ۹ آذر ۱۳۹۰ هدف خود را پیدا کردند؛ سفارت پادشاهی متحد بریتانیا در تهران.
«سفارت بریتانیا نماینده دولت متحده پادشاهی بریتانیا در تهران است. وظیفه ما تحکیم روابط ایران و بریتانیا از طریق همکاری نزدیک با مقامات ایرانی بر سر مسائل بینالمللی و تعمیق درک خود از ایران و مردم این کشور است. ما در موضوعات و مسائل مختلفی علایق و منافع مشترک داریم، از جمله در برقراری ثبات در منطقه و اجرای توافق هستهای؛ اما معتقدیم که گفتگو درباره مسائل مورد اختلاف نیز به همان پایه از اهمیت برخوردار است. جامعه بزرگی از ایرانیان در بریتانیا زندگی میکنند و ایران همچنان مورد توجه ویژه بسیاری در بریتانیاست، از جمله اساتید دانشگاهها، هنرمندان و شهروندان عادی.
بیشتر بخوانید: برجام وارونه؛ چرا طرفین خوانشی دوگانه از توافق دارند؟
ما امیدواریم که در آینده این روابط گسترش یافته و ثمربخش باشند.» این جملات، معرفی است که سفارت بریتانیا از خود ارائه داده است. انگلیسیها محلی را که ۸ آذر ۱۳۹۰ مورد حمله جوانان خشمگین نزدیک به جبهه پایداری قرار گرفت، در میانه قرن نوزدهم به قیمت بیست هزارتومان خریداری کردند. آن زمان این محل در حومه شمال شهر تهران قرار میگرفت و در کنار سفارت روسیه و فرانسه دسترسی مناسبی به مقر حکومتی شاهان قاجار در کاخ گلستان داشت. در زمان محمدشاه قاجار باغ قلهک هم با وسعت ۱۷هکتار به صورت اجاره و برای اقامت سفیر، در اختیار دولت بریتانیا قرار داده شده و بهعنوان بخشی از سفارت پادشاهی متحده در تهران در نظر گرفته شد. سفارت بریتانیا از باغ قلهک بهعنوان دفتر شورای فرهنگی بریتانیا استفاده میکند و امکاناتی، چون استخر روباز، زمین تنیس، زمین فوتبال، باشگاه اسبسواری و... را در آن فراهم کرده است. در سال ۱۳۳۹ طی سفر ملکه الیزابت به تهران با دستور او، گورستان کشتههای کشورهای مشترکالمنافع در این باغ ساخته شد.
در سال ۱۳۸۶ بود که برای نخستین بار برخی از نمایندگان مجلس موضوع عدم مالکیت سفارت انگلیس بر باغ قلهک و واگذاری انتفاع و بهرهبرداری از این باغ به سفارت بریتانیا را مطرح و بر لزوم پس گرفتن این باغ تاکید کردند. دولت بریتانیا مدعی است که این باغ را از دولت قاجار خریداری کرده یا دولت قاجار مالکیت این باغ را به بریتانیا واگذار کرده، ولی مخالفان میگویند مالکیت این باغ به دولت بریتانیا واگذار نشده و آنها باید آن را پس بدهند.
مقدمهچینی برای کاهش روابط با انگلستان از یک ماه قبل توسط محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و بر سر باغ قلهک آغاز شد؛ زمانی که محمدباقر قالیباف در جمع تعدادی از مدیران شهرداری تهران اعلام کرد: «یکی از سیاهترین پروندههایی که در حافظه تاریخی مردم ایران وجود دارد، پرونده دولت انگلیس است. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم نقش دولت انگلیس در تلاش برای ضربه زدن به وحدت ملی، تمامیت ارضی و فتنهگریهای گوناگون بر کسی پوشیده نیست.»
قالیباف ۹ آبان ۱۳۹۰ در اشاره به باغ قلهک ادامه داد: «یکی از نمونههای این رفتارهای بدخواهانه دولت انگلیس را میتوان در ماجرای باغ قلهک و وقایعی که این روزها در این باغ در جریان است، دید. سفارت انگلیس در تهران سالیان متمادی است که باغ قلهک را بهتصرف خود درآورده و این مطالبه هر ایرانی آزادهای است که از نهادهای مسئول بخواهد اقدامهای لازم برای احقاق حقوق مسلم کشور در این زمینه به صورت فعال صورت گیرد. نکته دوم آن است که در ایام اخیر براساس گزارشهای موثق عوامل سفارت انگلیس مبادرت به خشک کردن، قطع کردن و آتش زدن درختان باغ قلهک کردهاند.»
شهردار سابق تهران با اشاره به اینکه نابودی بیش از ۳۰۰ درخت قدیمی در فاصله زمانی کوتاه اقدامی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد، گفت: «به همکارانم در شهرداری تهران ابلاغ میکنم در کوتاهترین زمان ممکن پرونده تخلفات سفارت انگلیس در باغ قلهک را به قوه قضائیه ارجاع داده و مطمئنم دستگاه قضایی نیز با دقت، سرعت و قاطعیت نسبت به اعاده حقوق شهروندان اقدام خواهد کرد.»، اما یک ماه بعد پرونده باغ قلهک نه توسط دستگاه قضایی، بلکه توسط مجلس و سپس دانشجویان بسیجی پیگیری شد.
ششم آذر ۱۳۹۰ مجلس ماده واحدهای را با عنوان «قانون کاهش روابط با انگلیس» تصویب و هفتم آذر شورای نگهبان آن را تایید کرد و هشتم آذر به رئیسجمهور، محمود احمدینژاد برای اجرا ابلاغ گردید. این ماده وزارت امورخارجه را موظف میکرد: «در چهارچوب حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت بزرگ ایران ظرف دو هفته، روابط سیاسی را با دولت انگلیس به سطح کاردار تنزل دهد و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل ممکن برساند.» البته این ماده واحده پیشبینی کرده بود: «در صورت تغییر سیاستهای خصمانه کشور مزبور وزارت امورخارجه میتواند سطح روابط را ارتقاء دهد». روز نهم آذر دانشجویان بسیجی در حمایت از تصمیم مجلس انقلابی مقابل سفارت بریتانیا تجمع کردند. مهدی تهرانی، فرمانده بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در زمان بروز این حادثه یک سال پس از این حادثه در وبلاگ شخصی خود نوشت: «در این حمله نیروهای بسیج دانشجویی تنها نبودند و بسیاری از نهادهای امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی و دولتی بهطور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشتند و اغلب جریانات سیاسی بهنوعی در ماجرای سفارت دخیل بودند».
علیاکبر صالحی، وزیر خارجه وقت در مصاحبهای که سال ۹۴ با ایسنا انجام داد، درباره این ماجرا گفت: «خیلی از مسئولان وقت هم با این حمله همراهی کردند و خیلی از جبهههای سیاسی هم با این ماجرا همراهی کردند و حتی در برخی رسانهها نوشتند که ما باید ابتدا وزارت خارجه را اشغال میکردیم و بعد به سراغ سفارت بریتانیا میرفتیم».
تهرانی در ادامه به برخی از این نهادها و اشخاص، چون «شهرداری تهران، اعضای شورای شهر تهران، برخی نمایندگان مجلس، پلیس، بسیج و برخی کارمندان روزنامه ایران» اشاره کرد. به گفته فرمانده سابق بسیج تربیت مدرس، مرتضی طلایی، عضو وقت شورای شهر تهران در زمان حمله، همراه بولدوزر شهرداری مقابل باغ قلهک حضور داشته، وحید شاکری، مدیرکل امور رسانههای معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری در دولت دهم و حسین قدیانی، فرمانده سابق سازمان دانشجویی نیز در زمان حمله آنجا حاضر بودهاند. تهرانی مدعی شد، علی لاریجانی، اسماعیل کوثری، علیرضا زاکانی و حمید رسایی ازجمله نمایندگانی بودند که از حامیان ماجرا بودند. بعدها اگر مرتضی طلایی در انتخابات دوره ششم شورای شهر ردصلاحیت شد و از عضویت در این شورا بازماند، اما زاکانی دیگر مدافع حمله به سفارت انگلیس به کرسی شهرداری تهران رسید. علیرضا زاکانی، نماینده مجلس هشتم و نهم از حمله به سفارت بهعنوان «خشم مقدس» یاد کرده بود و خطاب به دانشجویان گفته بود: «دانشجویان باید به اعتراضات خود بهصورت جدی ادامه دهند و با بیانی رسا مراودات سلطهجویانه انگلستان را تبیین کنند». سال۹۴ نشریه «پنجره» متعلق به زاکانی تغییر موضع داد و ماجرا را نقد کرد. او دیماه سال ۹۷ نیز در مناظرهای با مصطفی تاجزاده، ضمن پذیرش ارتباطش با حملهکنندگان به سفارت عربستان، اعلام کرد: «ورود به سفارت انگلیس و عربستان غلط بود؛ موضعگیری هم کردم!»
اطرافیان محمود احمدی نژاد این حمله را طراحیشده توسط دستگاه امنیتی بریتانیا دانستند. وحید شاکری، مدیرکل وقت امور رسانههای معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر ریاستجمهوری احمدینژاد در این باره نوشت: «این عملیات توسط دستگاه امنیتی انگلستان و با هدف برهم زدن توافق دولت وقت و اتحادیه اروپا طراحی شد و توسط عناصر نفوذی آنها در حاکمیت بهاجرا گذاشته شد. اما پیادهنظام این داستان عناصر فریبخوردهای بودند که تصور میکردند با استعمار پیر در حال مبارزه هستند».
اگر تسخیرکنندگان سفارت آمریکا تبدیل به مقامات جمهوری اسلامی در دهه هفتاد و هشتاد شدند، «عناصر فریبخورده» و «پیادهنظام» حمله به سفارت انگلیس نیز بینصیب نماندند. علی فروغی، رئیس شبکه سوم سیما معروفترین آنهاست، اما او تنها کسی نبود که از این حمله نصیبی برد.
مجتبی امینیارمکی، که فعالیت سینمایی را بازی در فیلم «دلشکسته» علی روئینتن آغاز کرده بود با مدیر تولیدی فیلم ضدصهیونیستی «شکارچی شنبه» پلههای ترقی را طی کرد و توانست بهعنوان تهیهکننده با فیلم پرستاره «آفریقا» ساخته هومن سیدی خود را وارد جامعه سینمایی کند و به لطف تهیهکنندگی دو فصل از سریال «گاندو» به مدیرعاملی موسسه شهید آوینی و در سال ۹۶ به معاونت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دست یابد. او در دولت ابراهیم رئیسی بهعنوان دبیر چهلویکمین جشنواره فیلم فجر برگزیده شد.
حسین دلیریان، دبیر دفاعی و امنیتی سابق خبرگزاری «تسنیم» در دولت ابراهیم رئیسی بهعنوان سخنگوی سازمان فضایی ایران برگزیده شد.
علی جمشیدی نیز یکی از حاضران در جریان حمله به سفارت انگلیس در سال ۱۳۹۰ بود. مسیری که برای او کرسی دبیر سیاسی روزنامه «فرهیختگان» (وابسته به دانشگاه آزاد)، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور، قائممقام مدیرعامل شرکت «بهنوش» و مدیرعامل شرکت «زمزم» در دولت رئیسی را رقم زد. شرکت «زمزم» در حال حاضر در مالکیت بنیاد مستضعفان قرار دارد و شامل ۱۶ شرکت است.
ایران ۲۷ میلیارد تومان غرامت به خاطر حمله به سفارت این کشور پرداخت کرد و سفارت بریتانیا در دولت روحانی بازگشایی شد، اما این روزها باز هم زمزمه اجرای «قانون کاهش رابطه با دولت انگلیس» در مجلس شنیده میشود و سردار اسماعیل کوثری، نماینده تهران پیگیر اجرای این قانون است و به گزارش خبرگزاری تسنیم دیوارنویسان «ناشناس» به دیوارنویسی روی دیوار سفارت بریتانیا روی آوردهاند. در روزهای گذشته شعارهایی با محتوای «لانه جاسوسی تعطیل باید گردد» و «مرگ بر انگلیس خبیث»، «سفارت انگلیس حامی تروریست»، «جاسوس انگلیسی اخراج باید گردد» و «پرورشگاه تروریست=سفارت انگلیس» روی دیوارهای سفارت انگلیس در خیابان فردوسی نوشته شده است. روی دیوار باغ قلهک سفارت بریتانیا نیز نوشته شده، «هر کی اومد به مهمونی باید بره تو گونی» که تهدیدی علیه مهمانان دفتر فرهنگی سفارت در باغ قلهک است. این شعارنویسی و موضعگیری نمایندگان مجلس در پی نقش انگلیس برای حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد و همچنین قطعنامه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در مورد اعتراضات بوده است. انگلیس نقش محوری در هدایت سازمانهای بینالمللی دارد و به نظر میرسد مجلس شورای اسلامی، بریتانیا را در اتفاقات اخیر این سازمانها مقصر میشناسد و میخواهد با اخراج سفیر به آن واکنش نشان دهد. سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا، روز پنجشنبه با انتشار عکسی از خود در توئیتر با سطل رنگ از رنگآمیزی دیوار سفارت این کشور در تهران خبر داد. سفیر بریتانیا به همراه کارمندان این سفارت اقدام به پاک کردن شعارنویسی از روی دیوار سفارت کردند و برخی همکارانش با او همراه شدند، اما این پایان ماجرا نبود و شهرداری تهران که حالا علیرضا زاکانی سکان آن را به دست دارد، بنرهایی با این مضمون مقابل سفارت نصب کرد که «ننگ با رنگ پاک نمیشود» و شب بعد نیز شعارنویسان «ناشناس» دوباره دست به کار شدند و دوباره روی دیوارهای تازهرنگشده به شعارنویسی پرداختند. باید منتظر ماند و دید، آیا چالش جدید تندروها با سفارت انگلیس باز به غرامت و هزینهای برای کشور منتهی خواهد شد یا نهادهای مسئول، مانع ادامه اقدامات فراقانونی و غیرمسئولانه خواهند شد و شاید علیرضا زاکانی که از دیوار سفارت انگلیس به کرسی شهرداری تهران رسیده، سودای کرسیهای بالاتر دارد.