اقتصاد۲۴- مایکل شومن (عضو ارشد مطالعات چین در شورای آتلانتیک) در مقالهای نوشت:
در دهه ۱۹۶۰، چین و روسیه زمانی که در طول جنگ سرد به رقبای سرسختی تبدیل شدند، شانس خود را برای شکست دادن غرب از دست دادند. امروز، رؤسای جمهور آنها - که انتظار میرود دوباره در این هفته جلسه داشته باشند - در تلاش هستند تا این اشتباه سرنوشت ساز را اصلاح کنند. قدرتمندترین حکومتهای خودکامه جهان برای حمله به نظم لیبرال به رهبری ایالات متحده و متحدانش به نیروهای خود ملحق شدهاند - تهدیدی که با حمله روسیه به اوکراین دموکراتیک در فوریه با حمایت چین بسیار واقعی شد. اقتدارگرایی دوباره در راه بود و دموکراسیهای بزرگ جهان با چالش بزرگی برای اتحاد و عزم خود مواجه شدند.
سال ۲۰۲۲ ماهیت واقعی روابط چین و روسیه را آشکارتر کرد و خطری که ایجاد میکند کمتر حاد به نظر میرسد. آنچه نمایان شده چیزی شبیه به محور مستبدان نیست، بلکه مشارکتی نامتعارف است که در آن شرایط توسط عضو آلفای آن، شی جین پینگ، در درجه اول برای خدمت به منافع چین تعریف میشود. این به ما چیزهای زیادی در مورد اصول سیاست خارجی رهبران چین میگوید و اینکه چگونه این ایدهها ممکن است تلاش پکن برای تغییر نظم جهانی را مختل کند.
به لحاظ تاریخی، روابط چین و روسیه مملو از بی اعتمادی و تقابل بوده است. دو کشور در اواخر دهه ۱۹۶۰، در اوج شکاف جنگ سرد، به طرز وحشتناکی به جنگ هستهای نزدیک شدند. هرچند اخیراً پکن و مسکو دلایل مشترکی یافته اند. آنها از نظر اقتصادی، شراکت تجاری سودمندی دارند؛ با ماشین صنعتی چین که نفت، گاز، زغال سنگ و سایر مواد خام روسیه را در ازای کالاهای چینی با تکنولوژی بالا وارد میکند.
شی و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز ارتباط شخصی نزدیکی برقرار کردهاند. در سال ۲۰۱۹، شی پوتین را "بهترین دوست" توصیف کرد. دوستی و روابط مستحکم آنها یک ناامیدی مشترک از برتری جهانی آمریکاست. هر کدام واشنگتن را مانع اصلی دستیابی به جاه طلبیهای بین المللی خود میدانند. به همین دلیل است که وقتی پوتین در اوایل فوریه در پکن از شی جینپینگ دیدار کرد و آنها بیانیه مشترکی صادر کردند که "دوستی بین دو کشور محدودیتی ندارد، هیچ زمینه "ممنوعی" همکاری وجود ندارد، زنگ خطر در پایتختهای دموکراتیک با صدای بلندتری به صدا درآمد.
ترس در ایالات متحده و اروپا افزایش یافت که این دو کشور حمله هماهنگ در آسیا و اروپا علیه سلطه غرب را آغاز کردند. هنگامی که در اواخر همان ماه، پوتین جنگ خود را علیه اوکراین آغاز کرد، این ترسها موجه به نظر میرسید. به نظر میرسید که مشارکت چین و روسیه سودهای فوری را به همراه داشته باشد. شاید اینگونه به نظر برسد که از دیدگاه شی، حمله پوتین با هزینه اندکی برای چین، نفوذ غرب را از بین برد.
مسکو، به نوبه خود، در زمانی که ایالات متحده قصد داشت روسیه را در صحنه جهانی منزوی کند، حمایت سیاسی مهمی از پکن به دست آورد. پکن پیوسته ناتو را به دلیل ایجاد جنگ سرزنش میکند و از نگرانیهای امنیتی پوتین در اروپا حمایت میکند که دیپلمات ارشد چین در اوایل سال جاری آن را «مشروع» توصیف کرد.
شی همچنین درخواستها برای استفاده از نفوذ خود بر پوتین برای کمک به پایان جنگ یا میانجیگری بین رهبر روسیه و رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی را رد کرده است. اگرچه شی در دیدار نوامبر خود به جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت که درباره بحران اوکراین «بسیار نگران» است، اما به نظر میرسد که دستهایش را از هر مسئولیتی برای ایفای نقش فعالتر در دستیابی به توافق میشوید. بازخوانی رسمی چین از این گفتگو اظهار داشت که پکن مذاکرات صلح را تشویق خواهد کرد، اما مشتاقانه منتظر گفتگو بین ایالات متحده، ناتو و روسیه است.
بیشتر بخوانید: فرشاد مؤمنی: چین به دنبال منافع خود است و ما دچار توهم
حمایت دیپلماتیک پکن از موضع مسکو در قبال اوکراین، و همچنین از نقش روسیه در جهان به عنوان یک قدرت بزرگ، برای پوتین ارزش قابل توجهی داشته است. کمکهای ملموستر چین نیز همینطور است. از آنجایی که روابط مالی و تجاری روسیه با غرب تحت فشار تحریمها از بین میرود، تجارت با چین جایگزین برخی از درآمدهای از دست رفته شده است. مجموع تجارت بین چین و روسیه در سال جاری تاکنون نزدیک به یک سوم افزایش یافته و به ۱۷۲ میلیارد دلار رسیده است. (در مقابل، بر اساس آخرین دادههای موجود، تجارت روسیه با ایالات متحده تقریباً به نصف کاهش یافته است.)
الکساندر گابویف، عضو ارشد مرکز کارنگی مسکو میگوید: «در حال حاضر وظیفه اصلی برای روسیه، ایجاد جریان درآمد کافی برای پمپاژ پول به ماشین جنگی و بودجه برای تغذیه همه افرادی است که اسلحه حمل کرده و از امنیت داخلی حمایت میکنند. از آنجایی که روابط بین روسیه و غرب توسط هر دو طرف نابود میشود، جریانهای کلیدی درآمد به سمت شرق میروند و چین بازیگر اصلی است.»
جدا از جنگ اوکراین و نتیجه آن هر چه که باشد، احتمالاً روابط چین و روسیه عمیقتر خواهد شد. شی و پوتین علاقه زیادی به کاهش اتکای اقتصادی خود به ایالات متحده و شرکای اروپایی و آسیایی آن دارند و هر دو انگیزه آشکاری برای گسترش تجارت و سرمایه گذاری بین اقتصادهای خود دارند. اندرو اریکسون و گابریل کالینز در مقالهای اخیر در نشریه ناوال وار ریویو، پتانسیل همکاری نظامی بیشتر بین روسیه و چین را نیز پیشبینی کردهاند. مسکو میتواند با دسترسی ناوگان خود به بنادر روسیه در خاور دور و با اشتراکگذاری فناوری، بهویژه برای جنگهای زیر دریا، تواناییهای دریایی چین را افزایش دهد. آنها نوشتند: «فناوریهای نظامی روسیه میتوانند با منابع مالی و صنعت چین همراه شوند تا تعادل امنیتی هند و اقیانوس آرام را به نفع محور چین و روسیه به بهای هزینه کردن ایالات متحده و متحدان و شرکای آن تغییر دهند.»
برخی از تحلیلگران میزانی از تردید شی در آن رویارویی را بهعنوان سیگنالی تعبیر کردهاند که نشان میدهد او درباره شرطبندی خود روی روسیه فکر دیگری میکند. آشکارا، شاید نکتهای درباره تسلیحات هستهای از گزارش این نشست که توسط وزارت خارجه چین انتشار یافته حذف شده است. اما روابط چین و روسیه همچنان در حال توسعه است. همان روزی که زلنسکی در واشنگتن برای سخنرانی در کنگره حضور داشت، شی جینپینگ میزبان دیمیتری مدودف، رئیس جمهور سابق روسیه در پکن بود.
به احتمال زیاد، اقدام دیپلماتیک و دومرحلهای شی، نشانهای از تلاشهای مداوم پکن برای بازی همه جانبه است که از این نظر، سیاست خارجی معمول چین تلقی میشود. پکن از تعهداتی که واشنگتن در قبال متحدان نزدیک خود پذیرفته است اجتناب میکند. رهبران چین ترجیح میدهند آزادی عمل خود را چه در داخل و چه در خارج از کشور حفظ کنند، بدون اینکه با وعدههایی که به کشورهای دیگر داده شده اند، محدودیتی ایجاد کنند. شی این رویه را در برنامه دیپلماتیک اصلی خود، ابتکار امنیت جهانی، چارچوبی برای تغییر شکل نظم جهانی گنجانده است. شی جینپینگ با تشریح اصول خود اعلام کرد که کشورها باید «به سیاست گروهی و تقابل بلوکی نه بگویند». او گفت که تلاش برای تشکیل "حلقههای کوچک" محکوم به شکست است.
این بدان معناست که چین در برابر تشکیل یک بلوک جدید و اقتدارگرا با روسیه (یا هر کشور دیگری) مانند بلوک کمونیستی قدیمی که زمانی اتحاد جماهیر شوروی تشکیل داده بود، مقاومت خواهد کرد. تعهد پکن به چنین ایدههایی نشان میدهد که هرگز یک اتحاد واقعی با روسیه ایجاد نخواهد کرد که رهبران چین را ملزم به هماهنگی بیشتر سیاستها کند یا آنها را به دفاع متقابل ملزم کند. با وجود مشکلات کنونی، رهبری روسیه ممکن است آن را به این شکل ترجیح دهد. مسکو ممکن است نگران باشد که بیش از حد به چین نزدیک و وابسته شود. رابطه شی و پوتین برابر نیست. جنگ اوکراین روسیه را به عنوان یک قدرت رو به زوال نشان داده است و انزوای آن از غرب چارهای جز روی آوردن به پکن برای پوتین باقی نگذاشته است. شی در حال بهره برداری است.