اقتصاد۲۴ «ما هیچگاه ذیل فصل هفت منشور ملل متحد نبودهایم و برجام خسارت محض بوده است.» اینها اظهارات سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هستهای ایران در دولت محمود احمدینژاد در جمع اساتید دانشگاه یزد در ۱۲ دی ماه است که بارتاب بسیار گستردهای در میان رسانهها، ناظران سیاسی و افکار عمومی داشته است. ادعای جلیلی در ارتباط با ذیل هفت نبودن ایران بیش از هر بخش دیگری از اظهاراتش با واکنش همراه شده است.
رضا نصری، کارشناس حقوق بینالملل، در واکنش به ادعای جلیلی نوشت: شگفتانگیز است که موضوعی به این بداهت سالهاست در ایران انکار میشود. در مقدمه همه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ با جوهر سیاه روی کاغذ سفید نوشته «تحت فصل هفتم» اقدام میشود. ماده ۴۱ هم مادهای از همین فصل است!
عباس عبدی، فعال سیاسی هم در واکنش به اظهارات جلیلی در توئیتی نوشت: به نظرم قصد دروغ گفتن ندارند، درک آنان از واقعیت به همین اندازه است. حتی بسیاری از رسانهها به بازنشر اظهارات محمد جواد ظریف، وزیر خارجه سابق در ارتباط با ادعاهای جلیلی پرداختند.
البته داستان مخالفتهای جلیلی و تیم همراه او با برجام نه جدید است و نه غیرمنتظره. جلیلی در تمامی روزهای بعد از امضای برجام و در تمامی مراحل مذاکرات وین برای احیای توافق، در بیش از دو سال گذشته، همواره مخالف بوده است. در همان ابتدای امضای برجام بود که جلیلی در اظهاراتی مدعی شد: در تنظیم برجام از ۱۰۰ حق مسلم ایران صرف نظر شده است.
جلیلی و همراهانش، حتی بعد از روی کار آمدن دولت اصولگرای سیزدهم نیز از هیچ تلاشی برای مخالفت با احیای توافق و پایان مذاکرات فروگذاری نکردهاند. در مهمترین نمود، در بهمن ماه سال قبل نیز خبرهایی پیرامون نامه ۲۰۰ صفحهای جلیلی به رهبر انقلاب در نقد مذاکرات وین منتشر شد.
در ابتدا ادعا شد در این نامه جلیلی، مخالفت خود را با رویه تیم مذاکره کننده دولت رئیسی اعلام و خواستار خروج از برجام، غنی سازی ۹۰ درصدی و سپس مذاکره مستقیم با آمریکا شده، اما بعدتر جلیلی در اظهاراتی ماجرای نامه را مربوط به شش ماه قبل و در ارتباط با نقد گزارش دولت روحانی به مجلس در ارتباط با دستاوردهای برجام معرفی کرد.
در همین ایام، در ۲۱ م بهمن ماه او برای نشان دادن بینیازی کشور به برجام گفته بود یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت میفروشیم و پولش را هم میگیریم. در ادامه مسعود درخشان، کارشناس ارشد اقتصاد انرژی، از چهرههای نزدیک به جلیلی نیز گفت: اگر مذاکرات برای افزایش فروش نفت باشد؛ متعجبم که چرا مذاکرهکنندگان در وین نشستهاند.
در اواخر مرداد ماه امسال نیز که بحث احیای برجام قوت گرفته بود، عباس رنجبر، مسئول دفتر سعید جلیلی در توئیتی، احیای توافق را تز رسوا شده معرفی کرد. او احیای توافق را به عنوان امکان نظارتهای استثنایی به آمریکا و جاسوسان اسرائیل و مسئول مستقیم تبعات را به رئیسی و باقری ارجاع داد.
فراتر از این مخالفتهای ادامهدار و دومینوار وار جلیلی و همراهانش، حالا بیشتر مساله نقشی است که او در هدایت مذاکرات هستهای در دولت رئیسی دارد. در روزهای بعد از آغاز به کار دولت سیزدهم، برخی ناظران این فرضیه را مطرح میکنند که جلیلی نقش دولت در سایه را بازی خواهد کرد.
جلیلی که در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار کشیده بود، در دولت هیچ سمتی را عهدهدار نشد، اما با انتصاب علی باقری کنی، دست راست جلیلی به عنوان معاون سیاسی وزارت خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده هستهای ایران، نقش ویژه جلیلی در پرونده توافق هستهای نمایان شد. هر چند جلیلی رسما حضور ندارد، اما آنچنان که خود او مرداد ماه امسال مدعی شده، برای کمک به دولت حتما لازم نیست مسئولیتی داشت. البته رئیس دولت سیزدهم نیز تا حدود ایفای نقش جلیلی در تصمیمگیریها را تایید میکند.
ورای اینکه واقعا سعید جلیلی نقش دولت در سایه دارد یا خیر، نقش ویژه او در در پرونده هستهای غیرقابل انکار است. نقش ویژهای که با تامل در رویکرد او نسبت به مذاکرات احیای برجام و وضعیت کنونی پرونده توافق هستهای بیشتر نمایان میشود. جلیلی اساسا باور چندانی به نتیجهبخش بودن مذاکرات خوشبین نیست و نتایجی خوبی از آن حاصل نمیشود.
از دیدگاه او باید از موضع قدرت و غنیسازی بالا (شاید ۹۰) درصدی وارد مذاکره شد تا طرف مقابل در میز مذاکره بداند ابزار قدرت دست کیست (ایران است). پس از غنیسازی بالا دیگر خروج از برجام هم اهمیت ندارد و میتوان مستقیما با آمریکا وارد مذاکره شد و امتیازات لازم و رفع تحریمها را گرفت. جلیلی مشکلی با طولانی شدن مذاکرات نیز ندارد و معتقد است که فرسایشی شدن مذاکرات به ضرر طرف مقابل است و نه ایران!
او معتقد است که در دنیا ۲۰۰ کشور وجود دارد و نباید کشور را معطل مذاکره و ارادهی چند قدرت دنیا نگه داشت؛ این مدیریت فرصتهاست که اهمیت دارد. همچنین، معتقد است که باید در سیاست خارجی به دنبال مناسبات با بازیگرانی بود که با آنها نقاط اشتراک داریم تا نوان کشور افزایش پیدا کند. با تامل در رویکردهای جلیلی، به وضوح میتوان دریافت که چرا وضعیت پرونده مذاکرات هستهای در وضعیت کنونی قرار گرفته است.
هویداست از نگاه جلیلی و جلیلیسمها بازگشت به برجام ۲۰۱۵ شر مطلق، خسارت محض و پیامدهای سویی برای کشور دارد. البته مسئولیت هرگونه بازگشت به چنین فرمی از توافق بر عهده نظام نیست و این رئیسی، امیرعبداللهیان و باقری هستند که باید مسئولیت تبعات منفی آن را بپذیرند. اما حالا پرسش این است که آقای جلیلی همفکراناش حاضر هستند مسئولیت تمامی آثار و تبعات منفی عدم احیای برجام را بپذیرند.