سحر اکبرزاده ، اقتصاد ۲۴: دلار ۵۰ هزار تومان، سکه بالای ۳۰ میلیون تومان، پراید ۳۴۰ ملیون تومان و... ؛ این شرایط در حالی خودنمایی میکند که کنترل قیمت دلار به قاعده نمیتواند امری دشوار برای دولت باشد، اما ظاهراً مافیا همچون همیشه به قدری قدرت و اختیار عمل دارد که قوه مجریه هم نمیتواند از پسِ کنترل شان بر بیاید.
آلبرت بغزیان در گفتگو با اقتصاد ۲۴ در این باره اظهار داشت: بحث درباره ثبات نرخ ارز بحثی خاص است. متغیرهایی مثل تحریک و کمبود ارز در بی ثباتی ارز موثر هستند. با این حال، اگر ارادهای جدی وجود داشته باشد، بانک مرکزی امکان لازم برای ایجاد ثبات یا حداقل قابل پیش بینی بودن تغییر را دارد. این در حالی است که نرخ ارز در ایران نه تنها پیش بینی نمیشود، بلکه روزانه و به طور عجیبی بالا میرود. ما در حالی گرفتارِ عدم ثبات نرخ ارز هستیم که بانک مرکزی امارات درهم را سالهاست که در یک نرخ نگه داشته است. درهم در حالی که در یک نرخ پابرجا مانده است که بالا و پایین شدن متوالی قیمت نفت هم در ثبات پول ملی امارات تاثیری نگذاشته است، چون بانک مرکزی این کشور اراده جدی برای ثباتِ نرخ درهم دارد.
تحلیلگر مسائل اقتصادی در ادامه گفت: متاسفانه با وجود اینکه نابسامانی نرخ ارز در ایران، اقتصاد را با چالشی جدی و در نتیجه تولید، سرمایه گذاری و البته معیشت را با گرههای کورِ متعددی دچار کرده است، در سیاست گذاری و فعالیت بانک مرکزی ایران کمترین انگیزه و ارادهای برای ایجادِ ثبات در نرخ ارز مشاهده نمیشود. البته در دوره دولت روحانی تجربه خوبی در این باره نمایان شد و نرخ ارزِ شناورِ مدیریت شده داشتند که آن هم بنا به دلایلی به هم ریخت.
وی افزود: مدیریت فعلیِ بانک مرکزی اگر میخواهد، مدیریت کند، باید بداند تقاضای واقعی چقدر است و برای افراد شرایط فعلی چقدر به صرفهِ است که مسلماً برای افراد عادی به صرفه نیست. اما دلالها و سوداگران با بالاتر رفتن قیمت دلار به همان مقدار سود میکنند. باز هم تاکید میکنم، اگر ارادهای جدی وجود داشته باشد، بانک مرکزی هم میتواند نرخ را در یک قیمتی نگه دارد یا تغییر را قابل پیش بینی کند.
بغزیان درباره الزامهای لازم برای ثبات قیمت ارز یا قابل پیش بینی شدن تغییر نرخ آن تصریح کرد: در قدم اول نهادها و وزارتخانههای مختلف باید به هماهنگی برسند تا نیازهای ارزیشان را سریعتر به بانک مرکزی اعلام کنند. دومین مرحله چیزی جز این نیست که سیاسیون و سایر مسئولان ارگانهای مختلف بدانند، اظهارنظرها و تصمیم سازیهایشان اثرات مستقیم در بازار ارز دارد. دقیقاً به همین دلیل باید متقاعد شوند که صحبتها و رفتارهایی که در محافل سیاسی صورت میگیرد، روی ارز تأثیر میگذارد.
بیشتر بخوانید: پیش بینی قیمت دلار تا پایان سال ۱۴۰۱/ سامانه ناخدا، نیما، سنا و ... ناتوان از جهش قیمت دلار
این استاد اقتصاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در واقع افراد سوءاستفادهگر از اظهاراتشان سوء استفاده میکنند. پس لازم است، سیاسیون با این هدف با سیاست گذاران اقتصادی هماهنگ باشند تا صحبتهای سنجیده تری مطرح شود تا بازار به هم نریزد. گام مهم هم این است که بانک مرکزی با رصد و پیگیریهای لازم جریان سازیها را پیدا و با آنها به طور جدی مقابله کند. در واقع تحرکات سوء سوداگران به قدری در شلختگی فضای اقتصادی موثر است که در کنار بانک مرکزی، قوه قضائیه هم باید سریعاً اقدامات لازم برای کنترل خرابکارها را در دستور کار خود قرار بدهد، چون واقعیت چیزی جز این نیست که سوءاستفادهگران میتوانند با توجه به منافع شخصیشان، بازار دلار را بالا و پایین کرده و در نتیجه فضای اقتصادی را به هم بریزند.
این اقتصاددان همچنین درباره «فرار از مسئولیت دولتی ها» درباره بی ثباتی در بازار ارز اظهار داشت: اینکه دولت میگوید، بازار دلار دستِ ما نیست، درست است؛ اما مساله این است که دولت میداند بحران ارزی چه دلیلی دارد و کلید حل مشکل کجاست. به هرحال عدهای در یک ساختمان و برجی نشسته اند و کارشان را دنبال میکنند که تکرار میکنم، دولت میداند آن عده چه کسانی هستند. اما اینکه چرا برخوردی نمیشود یا چرا نمیتواند برخورد کند، شاید دلیلش این باشد که دولت هم اختیار برخورد با آنها را ندارد. شاید این سوال مطرح شود که خرابکاران قدرتشان را از کجا میگیرند که باید گفت، حتماً غیردولتی هستند و من هم به شخصه صلاحیت صحبت در این باره را ندارم. فقط میدانم، تصمیمهای سیاسی ما ریشه در سیاست دارد.
بغزیان در پایان با اشاره به اینکه اقتصاد همواره از سیاست و به خصوص دیپلماسی تاثیر میگیرد، گفت: در واقع اگر تندرویِ تندروها نبود و مجلس با برجام مخالفت نمیکرد، با انجام توافق هستهای بسیاری از مشکلات فعلی پیش نمیآمد تا با این همه گرفتاری مواجه نشویم. دلارِ ۵۰ هزار تومانی در حالی است که نه تنها امیدی به توافق و در نتیجه برداشته شدن تحریمها نداریم، بلکه سیاستهای غلط این چند ماه کاری کرده است که با نوعی «انزوای» بین المللی روبرو شویم. متاًسفانه چشم انداز روشن و امیدوارکنندهای برای «آرامش» نداریم و اگر به روند فعلی در دیپلماسی اصرار کنیم، با شرایطی به شدت محدودتر از شرایط فعلی مواجه خواهیم شد. این دلیلی جز اینکه ندارد که در ایران، اقتصاد، اسیرِ سیاست است.