اقتصاد ۲۴، سعید شمس: اخیرا رئیس اتاق بازرگانی ایران با ارسال نامهای به رئیس فدراسیون اتاقهای بازرگانی عربستان سعودی، ابتکار تبادل هیاتهای اقتصادی بخش خصوصی برای آغاز مناسبات فعال تجاری میان دو کشور را مطرح کرد.
در نامه غلامحسین شافعی آمده است: «سفر هیات اقتصادی بخش خصوصی ایران به عربستان سعودی و برنامهریزی نهادهای اقتصادی در بخش خصوصی دو کشور برای توسعه همکاریهای تجاری، بازرگانی و صنعتی میتواند خارج از تشریفات حاکم بر مراودات دولتی، شتاب قابلملاحظهای در تحقق اراده رهبران دو کشور برای عادیسازی روابط دوجانبه ایجاد کند.»
اما آیا میتوان به آغاز همکاریهای سیاسی و البته اقتصادی تهران و ریاض امیدوار بود؟ اگرچه نقش نخ تسبیح رابطه این دو کشور مسلمان را چین کمونیست برعهده گرفته است. این اتفاق را از آنجایی باید مهم دانست که پایان فضای تنازعی دو کشور و نزدیکی ایران و عربستان، برای جمهوری اسلامی و دولت سعودی میتواند آوردههای قابل توجهی داشته باشد. به ویژه ایران که به دلیل مواجهه با تحریمهای سخت بین المللی با اقتصادی مملو از گرههای کور روبرو است. اما واقعیت چیزی جز این نیست که شرایط دو کشور و نیز سیاستهای دو کشور به گونهای است که موانع عدیدهای را پیش روی همکاری دوجانبه میگذارد.
مهدی مطهرنیا در گفتگو با اقتصاد ۲۴ در این رابطه اظهار داشت: ارتباط ایران با عربستان به دلیل جایگاه رو به جلوی این کشور در خاورمیانه و همچنین اثرگذاریِ ریاض در معادلات منطقهای و بین المللی اتفاقی مهم به شمار میرود. با این حال ابعاد این تعامل بسیار مبهم است. در واقع عربستان با جهت گیریهایی که محمد بن سلمان در منطقه دنبال میکند و همچنین با پیشینهای که او از نظام حاکم در تهران در ذهن داشته و در لبههای اصطکاک بسیار شدید با ریاض قرار میگیرد، با میانجگری دولت چین مساله ارتباط با ایران را خط نمیزند و فقط از بحران موجود عبور میکند، لذا سرمایه گذاری آنها در ایران بسیار متزلزل است و هنوز هم روی کاغذ و در چارچوب تعارفات دیپلماتیک ادامه پیدا میکند.
این تحلیلگر بین الملل در ادامه گفت: عربستان از یک سو پیوسته با ایالات متحده آمریکا و اردوگاه غرب همکاری دارد، این در حالی است که جمهوری اسلامی، غرب را دارالکفر و به ویژه آمریکا را در رأس استکبار میداند و معرفی میکند. از طرف دیگر، همین عربستانِ نزدیک به آمریکاییها به پکنی نزدیک میشود که ایران با وجود اینکه رویکردهای ایدئولوژیک این پایتخت را حامی خود تلقی میکند، اما در عمل دولت چین، ایران را به عنوان محیطِ شراکت استراتژیک نمیخواهد و نمیبیند. بلکه به عنوان بازاری مهم نگاه میکند که میتواند از پتانسیلهای موجود در ایران بهره مند شود، اما در عینِ حال روابط بسیار با عربستان و رقبای منطقهای ایران داشته باشد، به طوری که اکنون تعاملی پررنگ بین اسرائیل و چینیها شاهدیم. سوال این است که آیا در این وضعیت میتوان زمینهای مناسب برای تحرک اقتصادی ماندگار، دامنه دار و پرمعنا را بین ایران و عربستان متصور شویم؟
بیشتر بخوانید: رابطه با عربستان بدون برجام هیچ سودی ندارند/ چین و روسیه مِیلی برای سرمایه گذاری در ایران ندارند
وی توضیح داد: بازار بسیار هوشیار است و به همین دلیل با وجود تبلیغات گسترده سیاسی در زمینه حل بحران جمهوری اسلامی و دولت سعودی، اثرات مثبت روانی این حالت را به سرعت باز پس میزند. آیا عربستانی که ۸ سال پیش بدون نزدیکی به اسرائیل و به واسطه بعضی از موضع گیریهای سیاسیِ در سطح بین الملل، شاهد برخورد نظام اندیشگی گفتمان انقلابی در تهران علیه خودشان بوده است، آیا میپذیرد با منطق تهران همسو حرکت کند؛ آن هم عربستانی که سعی کرده در نظام بین المل فربهتر عمل کند.
مطهرنیا تصریح کرد: نکته مهم این است که ایران اگر این معنا را در نظر نگیرد، شاهد ریزشهای ایدئولوژیک خواهد بود. همچنین باید اذعان داشت، عربستان نمیتواند به تهرانی دل ببندد که رویکردهای اصلاح طلبانه، سنت گریز و ساختارشکنانه ریاض را در منطقه گسترش میدهد.
این تحلیلگر بین الملل در پایان گفت: در دهه گذشته ریاض پایتخت اسلام سنتی در خاورمیانه بود که از شدیدترین رفتار اصلی حوزه اهل تسنن تبعیت میکرد؛ اما امروز در عربستان، حتی در اماکن مقدس شاهد سبکی از زندگی هستیم که خود را ملزم به سبک زندگی غربی میداند و در حالی که در دارالسلام شاهد برداشتن روسری توسط زنان هستیم، در ایران گفتمان انقلابی در چالش و رودررویی جدی با همین ارزش گذاریها است که این تعارض و تضاد دو کشور را نمیتوان جدی نگرفت؛ لذا بستر نزدیکی تهران و ریاض بسیار لغزنده است.