اقتصاد۲۴- محمد جعفری - تنش سیاسی میان تهران و کابل بر سر حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، این روزها تشدید شده و مواضع مقامات ایرانی و رفتارهای گستاخانه مقامات طالبان واکنش گستردهای را در میان افکار عمومی به دنبال داشته است.
سیدمحمود حسینی، استاندار پیشین سیستان و بلوچستان در گفتگویی با امتداد با اشاره به ابعاد این مسئله، اظهار داشت: از گروه واپسگرای طالبان که محصول مذاکرات دوحه بوده و نقش آن در جهت منافع آمریکا تعریف شده، انتظار زیادی نمیرود. اما شیوه و رویکرد دولتمردان ایران در مقابله با طالبان ناشیانه و سادهانگارانه است. تهدید و دادن ضربالاجل نه تنها در جهت حل مشکل نیست، بلکه آن را پیچیدهتر میکند. مقامات ایران باید با اشراف بر اهداف روی کار آمدن طالبان دوم و با تسلط بر مفاد معاهده سال ۱۳۵۱ هیرمند به مسئله ورود و به شکل هوشمندانه، سیاست گذاری و اتخاذ موضع کنند.
قرارداد هیرمند بین ایران و افغانستان، موسوم به معاهده شفیق-هویدا، یک قرارداد حقوقی محکم و بینالمللی است که ظرفیتهای زیادی دارد. طرف افغان از نظر حقوق بینالملل و از منظر حسن همجواری ملزم به اجرای تعهدات خود در قبال این قرارداد است. اما پاسخ این سوال که آیا خشکسالی یا کمآبی مورد ادعای مقامات طالبان در بالادست موجب این میشود که حق ایران داده نشود، بدون تردید منفی خواهد بود. چرا که طبق همین قرارداد در سالهای آبی نرمال باید حقابه ایران از هیرمند به میزان سالانه ۸۲۰ ملیون متر مکعب در نقطه مرزی تحویل شود.
شاخص محاسبه جریان یک سال نرمال یا سال کمآبی، دبی ایستگاه آبسنجی دهراود در آغاز رودخانه تعریف شده نه حجم آبی که پشت سد کجکی ذخیره شده است. در سالهای کمآبی، باید طبق جدول موجود در متن قرارداد به همان نسبت حقآبه ایران داده شود. به علاوه اینکه افغانستان در این معاهده موافقت کرده تا اقدامی نکند که ایران منجر به محرومیت ایران از حقابه رود هیرمند شود. همچنین متعهد شده اقدامی نکند که کیفیت حقابه ایران نامناسب و استعمال آن برای ضروریات مدنی ناممکن و مضر شود.
در این معاهده، حتی برای خشکسالی یا شرایط ضرور که منجر به خشکی موقت رودخانه شود، چاره اندیشی شده است. طبق این قرارداد در صورت بروز اختلاف، طرفین اول از طریق مذاکرات دیپلماتیک، دوم از طریق مساعی جمیله مرجع ثالث باید در حل اختلاف بکوشند و در غیر این صورت مسئله به حکمیت بینالمللی محول شود. فارغ از اینکه اقدام حقوقی نتیجه داشته یا خیر، اما تا کنون این مسیر حقوقی حل اختلاف، رسماً طی نشده است. جا دارد ایران در صورت لزوم و عدم تمکین طالبان به معاهده، موضوع را به سازمان ملل بکشاند.
بیشتر بخوانید: باجخواهی افغانستان از ایران با اشتباه محاسباتی رئیسی/ ایران و افغانستان وارد جنگ میشوند؟
از این گذشته ایران و افغانستان بالغ بر ۹۲۵ کیلومتر مرز مشترک دارند. علاوه بر مرزهای رسمی میلک و دوغارون و بازارچههای مرزی با افغانستان، مراودات کالایی گستردهای صورت گرفته و بخش قابل توجهی از نیازهای مردم افغانستان از ایران تامین میشود. علاوه بر نیازهای متقابل و منافع مشترک، مردم این دو کشور از فرهنگ، زبان و علایق مشترک برخوردارند. بالاخره دولتها میآیند و میروند، اما مردم و فرهنگ مشترک ماندگار میماند.
نکته دیگر اینکه وقتی این علایق مشترک را با همسایگان داریم و اهرمهای لازم در اختیار ایران است، باید از طریق پیگیری مجدانه و تعامل لازم حقوق ملی خود را مطالبه کنیم. در منطقه میلک سیستان بر روی رودخانه پریان مشترک (انشعابی از هیرمند)، پل زده شده و کالاهای اساسی مورد نیاز افغانستان از طریق ایران صادر میشود.
حل مسئله هیرمند، نباید دستخوش احساسات و تحریکات قرار گرفته و موجب تنش شود. دامن زدن به تنشها و رفتارهای پوپولیستی ممکن است منافع عدهای را تامین کند، اما مشکل مردم سیستان را حل نخواهد کرد. طالبان که رسمیت بینالمللی ندارد و در داخل با مشکل مواجه است از درگیری با ایران واهمه چندانی ندارد. کما اینکه از نرسیدن آب هیرمند به ایران هم باکی نداشته و ادعاهای غیرکارشناسی مطرح میکند.
اما باید طالبان را به هر نحو ممکن به پای عمل به قرارداد کشاند. طبق پروتکلهای پیوست قرارداد، وزارتخانههای نیرو و خارجه باید با اشراف کامل به قرارداد و همچنین، کسب اطلاعات لازم از رودخانه ترتیب بازدید هیات ایرانی از مسیر رودخانه را بدهند. کمیساران طرفین معین شوند و میزان آب ورودی در ایستگاه آب سنجی دهراود را تعیین و اجرای آن را پیگیری کنند.
ذخائر کنونی حداکثر تا چندماه آینده حتی موجب تنش تامین آب شرب منطقه هم خواهد شد. حالا مبحث کشاورزی و محیط زیست منطقه در جای خود پر اهمیت است.
۸۲۰ میلیون متر مکعب، حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، هرچند پاسخگوی تامین آب هامونها نیست، اما میتواند آب شرب منطقه سیستان و بلوچستان را تامین کند و پاسخگوی بخشی از نیازهای مصارف کشاورزی و صنعتی منطقه باشد. ایران باید با یک ادبیات دیپلماتیک محکمهپسند و کارشناسی مطالبات به حق و قانونی را در این حوزه پیگیری کند و اجازه طرح مباحث انحرافی به طالبان ندهد.
طالبان میگویند از سد کجکی تا مرز ایران حدود ۷۰۰ کیلومتر فاصله بوده و اگر هم آبی رها کنیم به ایران نمیرسد. در حالی که ملاک دبی رودخانه در آغاز و در ایستگاه دهراود است، نه حجم آب پشت سد کجکی. ضمن اینکه افغانستان قبل و بعد از سد، انهاری را از رودخانه انشعاب داده و زمینهای زیادی را زیر کشت برده است.
نقش وزارت نیرو در تحقق مفاد قرارداد حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، کمتر از وزارت خارجه نیست. در حقیقت، نقش اول به این وزارتخانه برمیگردد و از همین رو باید فعال شده و به همراه وزارت خارجه هیاتی را به منطقه اعزام و با اطلاعاتی دقیق از وضعیت رودخانه و مصارف جدید، اجرای قرارداد را پیگیری کنند..
رودخانه هیرمند، یک رودخانه پر آب است، اما سالهای پرآب، درگیر با خشکسالی و سالیان متوسط از نظر پتانسیل آبی دارد. البته در همه حالات، حق ایران باید داده شود. حاکمان افغانستان از حدود نیم قرن قبل، علاوه بر انشعاباتی که از رودخانه هیرمند گرفته، مانع از برداشتهای بیرویه و نصب موتورهای آب در حاشیه رودخانه نشدهاند.
زمینهای زیادی پس از انعقاد قرارداد زیر کشت رفته که غالب تولید تریاک از همین جلگه هیرمند است. دولت افغانستان موظف به رعایت حقابه ایران بوده و طالبان باید بدانند که این حقآبه ضایع شده، چه از نظر قانونی، چه از نظر عرفی و چه از منظر شرعی-که آنها مدعی عمل به آن هستند- حق ایران بوده و باید وصول شود.
آنچه در معاهده ایران و افغانستان آمده، فقط مربوط به رودخانه هیرمند است و در مورد رودخانههای مرزی مشترک دیگر مثل فراهرود در شمال سیستان که به هامون سابوری میریزد و به خصوص در مورد دریاچههای هامون هیرمند و هامون پوزک و هامون سابوری، سخنی به میان نیامده که باید جداگانه مورد پیگیری ایران قرار گیرد. چرا که خشکی این دریاچهها اثرات زیستمحیطی مخربی در منطقه به جا گذاشته است.
منبع: امتداد