اقتصاد ۲۴، سعید شمس: «تورم ۷۰ درصد»؛ این آماری است که به صورت غیررسمی منتشر شده هرچند دولت این آمار را قبول ندارد و حتی مرکز آمار ایران نیز تورم اردیبهشت را ۵۴.۶ درصد اعلام کرده است.
با اینکه این آمار هم بی سابقه است و تبعات غیرقابل جبرانی در پی دارد، اما شرایط در این چند سال به گونهای رقم خورده است که کمتر کسی است که از رسیدن تورم به رقم «۷۰» تعجب کند که باید اذعان داشت، این نشانهای بازر از بحران است که لایههای مختلف جامعه را درگیر خود کرده است.
بهمن آرمان در گفتگو با اقتصاد ۲۴ در این رابطه اظهار داشت: تورم در حالی به حالتی نگران کننده رسیده که رونق تولید و البته اشتغال زایی میتواند ثبات در تورم و در نتیجه تثبیت قیمتها را به دنبال داشته باشد. البته این را باید در نظر داشت که برای ایجاد شغل طبیعتاً سرمایه گذاری یک امر الزامی مهم است. متاسفانه به علت شرایطی که ایران دارد، از نیمه های دوم دولت آقای خاتمی تا امروز، نسبتِ سرمایه گذاری در کشور به تولید ناخالص داخلی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در پایین ترین سطح خود قرار دارد که طبعاً این حالت نرخ بیکاری را بالا و درآمدسالانه را پایین میآورد.
این تحلیلگر اقتصادی در ادامه با بیان اینکه بالا رفتن نرخ بیکاری و پایین آمدن درآمدسالانه موجب خودنمایی فقر در لایههای مختلف جامعه میشود، تصریح کرد: البته خودِ فقر هم تبعات اجتماعی منفی بسیار زیادی را به همراه خودش به وجود میآورد؛ یعنی اگر به آمارها نگاه کنیم، متوجه میشویم که سرقتهای خرد یعنی حتی در حد آینه بغل خودروها هم به سرقتهای کلان اضافه شده است؛ بنابراین طبیعی است که فقر روز به روز پررنگتر خواهد شد.
وی افزود: من نمیدانم کجایِ نظام حکمرانی باید به این تشخیص برسد که نمیشود تداوم وضعیت فعلی را تحمل کرد. نکته عجیب این است، در حالی که برای ایجاد نظم اقتصادی به سرمایه گذاریهای بیشتر نیاز مبرم داریم و همچنین باید حمایت از تولید را لازم و واجب بدانیم، خودِ دولت و مجلس قیمت انرژی برای واحدهای تولیدی را شدیداً افزایش داده اند که امسال بدون شک با توجه به اینکه ۱۰ هزار مگاوات کمبود تولید برق داریم، در تابستان با قطعی برق روبرو خواهیم شد؛ در زمستان نیز دوباره شاهد تولید گاز طبیعی خواهیم بود و در نتیجه فعالیت صنایع فولاد، پتروشیمی و ... را دچار اختلال خواهد کرد.
آرمان توضیح داد: اگر بخواهیم مشکلات را ریشهای بررسی کنیم، باید بدانیم که اقتصاد در ایران چوب دیپلماسی را میخورد؛ یعنی نه ایران و نه هیچ کشور دیگری به هیچ وجه نمیتوانند بدون حضور جدی در بازار اقتصاد جهانی از اقتصاد منظم و منطقیای برخوردار باشند. به همین دلیل است که نظام حکمرانی باید یکبار برای همیشه در نگاهش به تعامل با دنیا تجدیدنظر کند تا شاید از این طریق، بتوانیم از طریق تعامل تجاری با کشورهایی که در تجارت جهانی حرفهای زیادی برای گفتن دارند، از این شرایط بن بست گونه رهایی پیدا کنیم. تاکیدم چیزی جز این نمیتواند باشد که بدون برقراری رابطه با همه دنیا هیچ کاری برای بازکردن گرههای اقتصادی پیش روی ما قرار نخواهد گرفت.
این کارشناس اقتصادی در پایان با تاکید بر اینکه دیپلماسی در ایران سرمایه گذاری را فلج کرده است، خاطرنشان کرد: با اینکه تحریم ایران ارتباط مستقیمی به دولتها ندارد و تصمیم گیری درباره رویکرد دیپلماسی از دست دولتمردان خارج است، اما این سوءمدیریت در نظام اجرایی را نفی نمیکند. در واقع وقتی تحریم هستیم، حداقل کاری که میتوانیم انجام بدهیم و باید انجام بدهیم، این است که «مدیریتِ شرایط تحریم» را به چهرههایی بسپاریم که در کار خبره هستند و به قدری توانمندی دارند که بتوانند در برهه بحرانی حداقل بحران زایی نکرده و سختیهای موجود را سختتر نکنند.