اقتصاد۲۴- سجاد خواجه علیجانی، یکی از ابرسرمایهگذاران حوزه سینما و موسیقی و یکی از بازوهای اصلی درگاههای قمار آنلاین بازداشت شد؛ این خبری غیررسمی است که روز گذشته در محافل سینمایی حاشیهساز شد. او که ماجرای ظهور ناگهانیاش در عرصه فرهنگ و هنر کشور به عنوان حامی مالی، بیشباهت به دیگر نامهای فعال در این حوزه که امروز در حال گذراندن دوران محکومیت قضاییشان هستند، نیست!
مساله پولهای مشکوک در بستر سینما، موضوعی بود که منیژه حکمت، تهیهکننده و کارگردان سینما، سالها پیش نسبت به آن هشدار داده بود. یکی از اولین بیانیههای مرتبط با پولهای کثیف، که حکمت نیز بارها به آن اشاره کرده، بیانیه کانونِ کارگردانانِ سینما است که در مرداد سال ۹۷ منتشر شد و به صورت رسمی و علنی به منابع مالیِ شُبهناکِ سینما تاخت. در بخشهایی از این بیانیه آمده است: «نتیجه مستقیم، و مخربِ حضورِ منابعِ مادیِ بیحد و مرز، به ارتقای کنترل نشده بودجه ساخت فیلمها، به خصوص بودجه ساختِ مجموعههای داستانی، در قالبِ شبکه نمایشِ خانگی منجر شده است و متاسفانه باید اذعان کنیم، که دستمزدهای نجومیِ بازیگرانِ این آثار، بخشِ اصلی این ریخت و پاشهای غیرضروری را تشکیل میدهد...» در همان دوران بود، که ارقامِ پنهانِ دستمزدِ برخی از بازیگران، به صورتِ علنی منتشر شد، ارقامی که هنوز هم، به عنوان یک اصلِ جدایی ناپذیر، به اقتصادِ سینمای کشور، سنجاق شده است. این ارقامِ نجومی، توجه کارشناسانِ سینما را، به تحلیلِ ریشهها جلب کرد. به همان منابع مالیِ تمام نشدنی که در نهایت، با محکومیتِ دو سرمایهگذار به زندان، سینمای ایران را وارد دورهای تازه کرد؛ محمدهادی رضوی، دامادِ محمدِ شریعتمداری به همراهِ احسان دلاویز، دو چهرهای بودند که طبق اعلامِ سخنگوی وقت قوه قضاییه، به ترتیب به ۲۰ و ۱۰ سال زندان محکوم شدند.
اما عنوانِ سرمایهگذاری در ایران، هنوز رویِ پنهانِ دیگری نیز دارد؛ رویِ پنهانِ افرادی که، کمتر به آنها و منابع مالی بی حد و مرزشان، پرداخته شده است. افرادی، چون سجادِ خواجه علیجانی که باورش بسیار سخت است، به خاطر علاقه به هنر و سینما، پول هایشان را پای این و آن بریزند. بلکه بیشتر مُحتمِل است، که این طیف، به عنوانِ نمایندگانِ کسی یا جایی، این چنین ریخت و پاش کرده و میکنند. سجاد ِخواجه علیجانی، تا سال ۸۹، یک مغازه تجهیزات کامپیوتری در نارمک داشت. ورودِ رسمیِ علیجانی به سینما، در سال ۹۷ و با پروژه ۲۰ میلیاردیِ «ما همه با هم هستیم» همراه بود؛ پروژهای پرهزینه و پرستاره، که بازیگرانی نظیرِ مهران مدیری و محمدرضا گلزار، بابت ۵ روز کار در آن، مبالغی معادلِ یک میلیارد و دویست میلیون تومان، و یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان، دریافت کردند و به ادعای کمال تبریزی، کارگردان این اثر، ۵۰ درصد، از سرمایه فیلم، صرفِ دستمزدِ بازیگران شد! با این اوصاف، این فیلم، باید شصت میلیارد تومان در گیشه میفروخت تا سرمایه اولیه خود را بازگرداند، اما با فروشِ ۱۰ میلیارد تومانی، از گیشه خداحافظی کرد.
بیشتر بخوانید: عکس/ استوری رضا گلزار با دوستش جنجالی شد
طی چند سال بعد، نام علیجانی به عنوان سرمایهگذار در فیلمهای «جهان با من برقص» ساخته سروش صحت، «رحمان ۱۴۰۰» ساخته منوچهر هادی و «روزهای نارنجی» ساخته آرش لاهوتی و «تیتی» ساخته آیدا پناهنده مطرح شد. اینکه چطور علیجانی، در کمتر از ده سال و درست در دورانی که، رشدِ اقتصادی، منفی ۵ درصد بود، به چنین ثروت هَنگفتی رسید، آن روزها مرکزِ سوالِ بسیاری از اهالی سینما شد و کماکان نیز به عنوان یک شبهه پیرامون او باقی مانده است.
برخی دادهها که صحت آن نه تایید شده است و نه تکذیب، نام علیجانی را با روزهای ابتدایی ظهور رمز ارز و همچنین درگاههای قمار آنلاین در ایران عجین کرده است. یک وبسایت خبری به نام مدارا در مطلبی که در سال ۹۸ منتشر شده درباره علیجانی نوشته بود: «چندی قابل یک سایت اینترنتی به نام وب آموز، با بررسی فعالیتهای سجاد نوشته بود: «بیش از یک سال است که در حال رصد شبکه پرداخت ایران و درگاههایی هستیم که به شبکه قمار و پولشویی داده شده و آنها را در کانال اینجا و در وب سایت منتشر میکنیم. درگاه پرداخت به قابلیتی گفته میشود که شبکه بانکی از طریق شرکتهای واسط PSP به کسب و کارها ارائه میکند و طبق آن مشتری کسب و کار میتواند تا سقف نامحدود اقدام به خرید کالا یا خدمات نماید. یکی از افراد سجاد خواجه علیجانی بود.
علیجانی پس از حمایت مالی از برنامه «برنده باش» و همچنین کنسرت محمدرضا گلزار در اواخر دهه ۹۰، در جشنواره ملی فیلم فجر نیز، با سامانه «تیک»، به عنوان اسپانسر حضور پیدا کرد؛ حضوری که با افشای برخی اسناد، از احضارِ او به دادگاه کیفری، این سوال را به وجود آورد، که حمایت مالیِ چنین فردی که طبق سند زیر، در احضاریه دادگاه کیفری، مجهولالمکان خوانده شد، از جشنواره «ملیِ» فجر، که بودجهاش را از وزارت ارشاد میگیرد، چه مناسباتِ پشت پردهای میتواند داشته باشد؟!
و در صورت صحت ادعای دستگیری این فرد، بستر سینمایی که سالهاست از بازوهای دولتی و ارگانی در خود رنج میبرد و صدا و سیمایی که سالهاست از ملی بودن فرسنگها دور مانده، چطور میتواند حضور این فرد و آثاری که او برایشان سرمایهریزی کرد را توجیه کند؟! فردی که به همراه چند نام دیگر با ورود به سینما و تلویزیون، ترکیب پولهای کثیف را تا همیشه به اقتصاد هنر سنجاق کردند. هنری که امروز از آن، مشتی خاک باقی مانده و از اقتصاد آن، پروندههایی قطور، از فساد مالی که در انتظار رسیدگی هستند.