ریختوپاش «دلال شاد کن» همیشه در فوتبال ایران زیاد داشتهایم، اما انتظار میرفت پارسال که کارد بیپولی یا «بیارزی» به استخوان باشگاهها رسیده بود شاهد تصمیمگیریهای عاقلانهتری باشیم.
اقتصاد24 - حالا حتی بهعنوان ذکر مقدمه هم لازم به یادآوری نیست که شرایط اقتصادی کشور در برهه کنونی بسیار «خاص» است و مخصوصاً آنجا که پای هزینههای ارزی وسط میآید با کلی محدودیت و گرفتاری مواجه هستیم. سنگینی سایه این بحران، امروز بر سر ورزش قهرمانی و مخصوصاً پرهزینهترین شاخه آن یعنی فوتبال حرفهای هم حس میشود.
طی روزهای گذشته بهطور غیررسمی از صدور دو دستورالعمل خطاب به باشگاهها به منظور صرفهجوییهای ارزی سخن گفته شد که یکی از آنها را تأیید کردند و دیگری را نه. دستورالعمل یا به عبارت بهتر توصیهای که تأیید شد مربوط به لغو برگزاری اردوهای پیشفصل و سفرهای خارجی غیرضروری بود. دستورالعمل دوم اما مربوط به منع جذب بازیکنان و مربیان خارجی بود که تأیید نشد. ابتدا شایعه شد فدراسیون فوتبال به باشگاهها ابلاغ کرده برای فصل بعد با خارجیهای فعلی قطع همکاری کنند و خارجی دیگری هم نگیرند. بعد اما مهدی تاج موضوع را تکذیب کرد. این یعنی منع قانونی برای استفاده از بازیکنان و مربیان غیرایرانی وجود ندارد، اما نکته اینجاست که با منابع مالی فعلی حتی در صورت وجود مجوز قانونی هم رفتن به این سمت و سو دشوار شده است.
ریختوپاش «دلال شاد کن» همیشه در فوتبال ایران زیاد داشتهایم، اما انتظار میرفت پارسال که کارد بیپولی یا «بیارزی» به استخوان باشگاهها رسیده بود شاهد تصمیمگیریهای عاقلانهتری باشیم؛ توقعی که البته برآورده نشد. در لیگ هجدهم شاید عجیبترین موارد از ارزسوزی را در دو باشگاه تحت تملک محمدرضا زنوزی، یعنی تراکتورسازی و ماشینسازی داشتیم. در تراکتور فقط دو مربی خارجی نامدار و گرانقیمت، در سطح تیمملی آمدند و رفتند. سرخپوشان تبریزی فصل را با جان توشاک شروع کردند، اما پس از حذف از جامحذفی او جای خودش را به محمد تقوی داد. تقوی مدت کوتاهی هدایت تراکتور را بر عهده داشت تا اینکه جرج لیکنز بلژیکی را به جای او آوردند، اما این مربی حتی موفق به کسب سهمیه هم نشد. امروز لیکنز در حالی ایران را ترک کرده که با باشگاه قرارداد دارد و باید برگردد، اما مدیران تراکتورسازی دنبال سرمربی جدید هستند و لابد حاضرند غرامت برکناری لیکنز را بدهند؛ همان کاری که با توشاک کردند.
ماجرای بازیکنان خارجی دو تیم تبریزی اما عجیبتر است. ابتدای فصل مهاجمی به نام هری فورستر برای تراکتور جذب شد که پس از چندی سر از ماشینسازی درآورد و نهایتاً بدون انجامحتی یک بازی برای دو تیم ناپدید شد! لی اروین دیگر مهاجمی بود که به تراکتور پیوست، چند بازی به میدان رفت و سپس با اعلام اینکه مشکلات روحی و روانی دارد به کشورش بازگشت. ماجرای آنتونی استوکس و رفت و برگشتهای مکررش را هم که میدانید. این اواخر ماشینسازی یک مهاجم اسکاتلندی به نام جای کویتونگو داشت که همین دو هفته پیش در تهران دروازه پرسپولیس را باز کرد، اما حتی او هم فصل را با ماشین به پایان نرساند و با اعلام نصیرزاده به جرم خوردن پاستیل و نوشابه (!) کنار گذاشته شد. تندیس طلایی اما تعلق میگیرد به کنستانت، هافبک پیشین میلان که بین دو نیمفصل به تراکتورسازی پیوست، اما بعداً معلوم شد قلبش درد میکند و به خانه برگشت. جالب اینکه دیروز کنستانت به ایران برگشته تا تست پزشکی بدهد و شاید قراردادش را با تراکتور ثبت کند. کسی چه میداند؛ شاید او شفا گرفته باشد!
البته فقط این زنوزی نبود که بابت خارجیها خیلی ریختوپاش کرد. باز او نماینده بخشخصوصی و مالک باشگاه است و میتواند پول خودش را آزادانه خرج کند. در استقلال شاهد حضور نیومایر و الحاجی گرو بودیم که به هیچوجه خوب نبودند. نیمفصل دوم هم ایسما و منشأ جذب شدند که بسیار ضعیف عمل کردند و دیروز خبر رسید هر دو قطعاً از این تیم جدا خواهند شد. این وسط فقط آیاندا پاتوسی خوب از آب در آمد که مذاکرات برای تمدید قرارداد با او ادامه دارد. در پرسپولیس هم فقط بشار رسن خوب بود؛ وگرنه رادوشویچ که اغلب فصل را روی نیمکت پشتسر گذاشت و بودیمیر هم با وجود زدن گل قهرمانی نتوانست منتقدان را بابت دریافت دستمزد دلاری متقاعد کند.