اقتصاد۲۴- میناسادات حسینی: شاه کلید تحقق رشد تولید و مهار تورم در حالی از مسیر بورس تهران میگذرد که هدایت نقدینگی سرگردان جامعه به بخشهای مولد از اهداف مهم دولت است که در این حوزه نیز ابزارهای سرمایهای بورس میتواند در کاهش تنشهای قیمتی و جذب سرمایه افراد ریسک پذیر و و علاقهمند به سرمایهگذاری اثرگذار باشد.
«بازار سرمایه محل مناسبی برای تامین مالی برای تولید است. هدف گذاری صحیح این است که نسبت تامین مالی بازار اولیه به کل حجم معاملات از ۳ درصد کنونی به ۴۰ درصدِ سال ۱۳۹۵ برسد. در مقطع کنونی، همه تولیدکنندگان کوچک و بزرگ مشکل نقدینگی و سرمایه در گردش دارند؛ این در حالی است که حجم عظیم نقدینگی در کشور میتواند به سمت تولید هدایت شود؛ پس مشکل در کجاست که این دو به هم نمیرسند؟» این صحبتهای فردین آقابزرگی، ناظر سابق معاملات و کارشناس نظارت بر شرکتها در سازمان بورس قدیم است که در گفتگو با اقتصاد ۲۴ میگوید.
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه میگوید: وظیفه اصلی که بر دوش بازار سرمایه سنگینی میکند تامین مالی برای تولید و صنعت است؛ همان طور که پس از سال ۱۴۶۰ میلادی و تاسیس اولین مرکز بورس اوراق بهادار جهان در شهر «انورس» بلژیک، به مرور زمان بورس تبدیل به مکانی برای تجمیع منابع مالی برای تولید و صنعت شد.
ناظر سابق معاملات و کارشناس نظارت بر شرکتها در سازمان بورس قدیم یادآور شد: مهمترین کارکرد بورسها و بازارهای مالی در سراسر جهان (از تهران گرفته تا شانگهای) تجمیع و هدایت نقدینگی آحاد سرمایه گذاران به بخش تولید و صنعت است؛ به عبارت بهتر، بازار اولیه و کارکردهای آن اعم از افزایش سرمایه شرکت ها، سلب حق تقدم، انتشار اوراق و عرضهها و حتی عرضههای اولیه نسبتهایی هستند که نشان از هدایت سرمایه به بخش تولید دارند. به عبارت دیگر نکته مهمتر از «رشد یا اُفت شاخص کل بورس» نگاه ادبیات سرمایه گذاری به صورت آکادمیک به این مساله است که بورس چقدر در هدایت نقدینگی به سمت تولید و صنعت نقش داشته، زیرا نکته آغازین در الفبای تولید و صنعت، تجمیع منابع نقد لازم برای چرخه تامین سرمایه در گردشِ تولید است.
این کارشناس مسائل اقتصادی در مورد ابزارهای بورس برای تامین مالی تولید گفت: تامین مالی بخش تولید و صنعت از راه استفاده از ابزارهای سرمایهای مانند پذیره نویسی و تاسیس شرکت سهامی عام، افزایش سرمایه در شرکتهای ثبتشده نزد سازمان و پذیرش و عرضه سهام در بورسها و استفاده از ابزارهای بدهی مانند انتشار صکوک در بازار سرمایه امکان پذیر است.
آقابزرگی با اشاره به کاهش نسبت تامین مالی از بازار اولیه نسبت به حجم کل معاملات طی ۷ سال اخیر خاطرنشان کرد: این نسبت از ۴۵ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۳ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است که نشان از کاهش تامین مالی بخش تولید و صنعت از مسیر بازار سرمایه دارد. به عبارت دیگر، ۹۷ درصد کل معاملاتی که در بورس در حال حاضر انجام میشود در بازار ثانویه است و ابزارهای بورسی از قبیل انتشار اوراق، افزایش سرمایه، سلب حق تقدم و عرضههای اولیه کاهش داشته است.
ناظر سابق معاملات و کارشناس نظارت بر شرکتها در سازمان بورس قدیم با تاکید بر شعار سال مبنی بر «رشد تولید و مهار تورم» گفت: فرصت شکوفایی تولید از مسیر بورس به ویژه بازار اولیه میگذرد.
آقابزرگی افزود: نمیخواهم بگویم نقدینگیای که در بازار ثانویه دست به دست میشود ارزشی ندارد، ولی این پولِ در حال گردش، سایه جسم و متغیر اصلی است که از بازار سرمایه انتظار میرود. این در حالی است که آمارها نشان میدهد کماکان بیش از ۷۰ درصد از منابع مالی لازم برای بخشهای تولید و صنعت در کشور ما از بازار پول تامین میشود؛ بازار پولی که نتیجه استمداد از آن، خیل عظیم بانکهای ورشکسته است.
این کارشناس بازار سرمایه به تفاوت تامین مالی از طریق بدهی در بازار سرمایه و بازار پول اشاره و خاطرنشان کرد: این تفاوتها در مواردی مانند زمان سررسید، حجم تامین مالی، سرعت دسترسی به منابع، تنوع ابزار، بازپرداخت و هزینه تامین مالی است. به عبارت دیگر، فرایند اعطای تسهیلات در ادبیات اقتصادی و سرمایه گذاری بیانگر این است که تامین منابع مالی تولید و صنعت اگر با سررسیدی کمتر از یک سال باشند از طریق بازار پول انجام میشود. از طرف دیگر، تامین مالی از طریق بورس با ابزارهای مالی بلندمدت با سررسید بیش از یک سال و داراییهای بدون سررسید انجام میشود.
به گفته آقابزرگی، ازآنجایی که بیشتر طرحهای توسعهای و تولیدی ما در بازههای بلندمدت پیش بینی شده و مکان و جایگاهی برای تامین مالی نداشته، دست به دامان بازار پول و نظام بانکی شده است. این در حالی است که هدف سپرده گذاری و سرمایه گذاری در بانک کوتاه مدت است، اما در مقابل بانک را مجبور میکند در یک بازه بلندمدت روی یک طرح سرمایه گذاری کند و نتیجه این سرمایه گذاری در داراییهای ثابت یا املاک ناخواسته تملیک شده در ترازنامه بانکها نمایان است. این کار، سرمایه در گردش و نقدینگی بانکها را به صورت رسوبی نشان میدهد و به مرور زمان همه بانکها سرمایه یا منابع مالی در گردش و سپردههایی روی کاغذ دارند؛ اما در عمل سپردههای آنها جذب املاک و طرحهای بلندمدت سرمایه گذاری شده که در بازه کوتاه مدت بازیافت نمیشود. این همان اشتباهی است که ما در مدلهای تامین مالی به کار گرفتیم و کارنامه بازار پول در سرمایه گذاری عملکرد ضعیفی را از خود بر جای گذاشته است. تمرکز بر نقطه قوت و وظیفه اصلی بازار سرمایه که تامین مالی تولید و صنعت است، پول را از سرمایه گذار مستقیم به دست تولیدکننده و صنعتگر میرساند و موجبات شکوفایی تولید و مهار تورم را فراهم میآورد.
این کارشناس اقتصادی با تاکید بر اینکه وظیفه بورس تامین مالی در بازار اولیه است، گفت: بازار اولیه مانند یک پاساژ است که بازار ثانویه ویترین آن محسوب میشود. این ویترین هرچه پرزرق و برق باشد موجب جذب مشتریان میشود، ولی عملکرد و داخل پاساژ است که مشتریان را دست خالی از آن برنمی گرداند. در این مثال، اگر بازار ثانویه پررونق شود و حجم معاملات افزایش یابد سهامداران بیشتری جذب بورس میشوند و به تبع نقدینگی بیشتری به سمت بورس میآید.
«در حال حاضر ۷ هزار همت نقدینگی در جامعه وجود دارد که بازار سرمایه قابلیت جذب آن را دارد به شرط اینکه برنامههای خاص از پیش تعیین شدهای برای جذب این نقدینگی در بازار اولیه دیده شود.» آقابزرگی با ذکر این مطلب ادامه داد: مسئولان عالی رتبه کشور در تصمیم سازی بازار سرمایه و اقتصاد کشور باید نقشه راهی تعریف کنند و نسبت تامین مالی در بازار اولیه را در کنار انتشار اوراق دولتی گسترش دهند و از حدود ۳ درصد به ۱۵ درصد برسانند. با فرض چنین نقشه راهی، مدیر شاغل در تولید و صنعت کشور میداند که اگر چنانچه درخواستی برای پذیرش در بورس و پذیره نویسی میدهد، بلافاصله فرایند انتشار اوراق بخش خصوصی طی میشود و از بازار سرمایه میتواند پول جذب کند.
این کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه «بورس قُلک دولت برای انتشار اوراق برای تامین کسری بودجه نیست»، به اقتصاد ۲۴ گفت: بازار سرمایه محل تامین مالی برای تولید است. هدف گذاری صحیح این است که نسبت تامین مالی بازار اولیه به کل حجم معاملات از ۳ درصد کنونی به ۴۰ درصدِ سال ۱۳۹۵ برسد. در مقطع کنونی، همه تولیدکنندگان کوچک و بزرگ مشکل نقدینگی و سرمایه در گردش دارند؛ این در حالی است که حجم عظیم نقدینگی در کشور میتواند به سمت تولید هدایت شود؛ پس مشکل در کجاست که این دو به هم نمیرسند؟
آقابزرگی خاطرنشان کرد: مدیریت در توزیع نقدینگی به طور کامل انجام نمیشود و اقتضایی فکر میشود. به طور مثال، تصمیم گیران برای برچیده شدن نقدینگی از سطح جامعه، فراخوان پیش فروش خودرو را عملی کردند و ۴۵۰ همت پول برای خرید خودرو در بانکها بلوکه شد؛ در حالی که میتوان این پول را با برنامه ریزی صحیح جذب بازار اولیه کرد به طور مثال، عرضههای اولیه یا فرایند افزایش سرمایه از محل آورده نقدی شرکتها یا مطالبات و همچنین، سلب حق تقدمها را افزایش داد. اینها توصیههایی است که میتوان با تمرکز بر آنها، نقدینگی را به سمت بورس آورد؛ لذا نقشه راه باید بر مبنای برنامه افزایش راههای تامین مالی بازار اولیه در راستای هدف گذاری برای افزایش تولید باشد.