اقتصاد۲۴- الهه کولایی با اشاره به اینکه ایران در طول تاریخ در چهارراه حوادث قرار داشته، گفت: در بحثهای روابط بین الملل تاثیر ساختار نظام بین الملل بر کشورهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. وقتی از جنگ سرد و دوران رویارویی اتحاد شوروی و ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم صحبت میکنیم، نظام حاکم بر جهان دوقطبی است و این مسئله منجر به تقسیم مناطق مختلف جهان به بلوکها و گروه بندیها میشود. در این تقسیم بندی، ایران در بلوک غرب و عراق در بلوک اتحاد شوروی قرار گرفت. در دوران جنگ سرد مسئله جنگهای منطقهای که در واقع یک نوع رویارویی دو ابرقدرت است و بعدها به جنگهای نیابتی تبدیل شد، مطرح بود.
وی افزود: بنابراین، یکی از ابعاد رویارویی دو ابرقدرت، منازعات منطقهای و ابعاد آن است که ارتباط مستقیمی با روابط دو قطب قدرت یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی پیدا میکند. در این فضا در منطقه ما رابطه ایران با ایالات متحده و اتحاد شوروی و رابطه اتحاد شوروی با عراق مطرح میشود.
کولایی در ادامه با اشاره به شعری از رودکی گفت: «هرکه نامُخت از گذشت روزگار/ نیز ناموزد ز هیچ آموزگار». ما متأسفانه، چون تاریخ خود را نمیخوانیم و کمتر به آن توجه میکنیم، از آموزههای آن هم بهره نمیبریم. یکی از این یافته ها، روابط دو قطب قدرت یعنی اتحاد شوروی و ایالات متحده در زمان آغاز و انتهای جنگ است. این دوره مصادف با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف، آخرین دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی است که سیاست تفکر نوین او تلاش برای حل و فصل اختلافها با آمریکا بود.
وی با بیان اینکه در چنین فضایی میان دو قطب قدرت، جنگها و منازعههای منطقهای بلاموضوع میشود، یادآور شد: زمانی که نظام دو قطبی و بازی با حاصل جمع صفر وجود دارد طبیعی است که حکومتهای حاکم بر ایران و عراق میتوانند تعارض خود را در چهارچوب تعارض بزرگتر در نظام دو قطبی دنبال کنند، اما زمانی که گورباچف سیاست خارجی را در حمایت از اصلاحات در سیاست داخلی تعریف و پیگیری میکند تا بار مسابقه تسلیحاتی و تنش با غرب را از دوش اقتصاد اتحاد شوروی بر دارد پیامدهایی برای کشورهایی که در هرکدام از این دو بلوک قرار داشتند به وجود میآید.
کولایی با اشاره به اینکه یکی از عوامل خارجی تاثیرگذار در جنگ، تغییر در موازنه قدرت در جهان و اجرای تفکر نوین گورباچف در سیاست خارجی بود، افزود: در یکی از مذاکرات آقای ولایتی به مقامهای شوروی با صراحت میگوید که اگر شما این تسلیحات را به ما ندهید، ما آنها را از آمریکاییها خریداری میکنیم. ایران کنترا در واقع موضوعی است که در همین شرایط در دوران ریاست جمهوری ریگان مطرح میشود. این تحولات نشان میدهد که ظرفیت جمهوری اسلامی ایران برای استفاده از تعارض قطبهای قدرت بالا است. ایران نشان میدهد که ما این توانایی و امکان را داریم که از تعارض بازیگران قدرتمند به نفع خودمان بهره ببریم. این همان درسی است که باید از تاریخ بگیریم.
الهه کولایی با اشاره به اینکه پس از انقلاب اکتبر، رهبران آن به صراحت اعلام میکنند هر حرکتی که علیه منافع آمریکا شکل بگیرد آبی است که به آسیاب ما ریخته میشود، ادامه داد: ایران یک ظرفیت ژئوپلتیکی دارد. تز دو ستونی که نیکسون پس از جنگ ویتنام مطرح میکند این است که نیروهای بومی و ارتشهای منطقهای باید تامین منافع آمریکا را در برابر توسعه طلبی شوروی برعهده بگیرند و در این مقطع ایران در جایگاهی مانند مصر قرار میگیرد. ما روابط بی نظیری را در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ پیش از انقلاب اسلامی با شوروی کمونیست تجربه میکنیم. یعنی رژیم پهلوی که وابستگی و سیاست گذاری آن در چارچوب سیاستهای ایالات متحده است میتواند از شوروی کمونیست سلاح خریداری کرده و رابطهای فراتر از رابطه اقتصادی را با شوروی تجربه کند.
وی گفت: اهمیت ایران برای شوروی کمونیست این بود که با تامین نیازهای ایران زمینههای وابستگی ایران به ایالات متحده را کاهش دهد. این قاعده تا به امروز هم به قوت خود پابرجاست. هیچ حکومتی نمیتواند ویژگیهای ژئوپلیتیکی را تغییر دهد و حتی اگر بتواند این ویژگیها را انکار کند، اما آثار آن قابل انکار نیست. اگر حکومتی آثار واقعیتها و ظرفیتهای ژئوپلیتیکی را نادیده بگیرد با تبعات آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش افزود: امروز با اینکه نظام دوقطبی فروپاشیده و جنگ سرد تمام شده، اما عامل ژئوپلیتیک به جای عوامل ایدئولوژی در تقابل بین ایالات متحده و فدراسیون روسیه - که اوج آن را در اوکراین میبینیم- نقش بازی میکند. در چنین شرایطی ما هنوز فرصتی را که این تاریخ و جغرافیای سیاسی در اختیار ما قرار داده داریم که از این تقابل میان روسیه و غرب به نفع خود استفاده کنیم. ولی متاسفانه شاهد اولویت گذاری هستیم که این امکان را برای ما از بین برده است. ما به روسها نشان دادیم که گزینهای جز توسعه رابطه با روسیه نداریم یا به تعبیری همه تخم مرغهای خود را در سبد روسیه گذاشتیم.
کولایی با طرح این سوال که چرا انتظار داریم روسها از منافع ما دفاع کنند؟ گفت: این قاعده نظام بین الملل نیست ما نمیتوانیم از هیچ کشوری چه روسیه چه ایالات متحده انتظار داشته باشیم که ملاحظه منافع ما را بکنند. قاعده نظام بین الملل این است که کشورها براساس منافع خود حرکت میکنند و اگر این کار را نکنند خائن به منافع کشور خود خواهند بود. این جرم دیگران نیست که از سوء رفتارها و سوء برداشتهای ما و نبود درک درست از واقعیتهای محیط منطقه و بین الملل منافع خود را تامین میکنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه عراق به دلیل شرایط ایران پس از انقلاب اسلامی تصور میکرد که میتواند در بازه زمانی بسیار کوتاه مدت از طریق نظامی به اهداف خود در مقابله با ایران برسد، گفت: این همان تصویری است که روسیه در آغاز جنگ با اوکراین داشت و درست از کار درنیامد. زمانی که در نظام دو قطبی وقت حکومت وابسته به یک قطب (ایالات متحده) در منطقه ساقط شد این به نفع شوروی بود. با این همه این سوال برای شوروی هم وجود داشت که روندهای انقلابی و شکل گیری و تمرکز قدرت در نظام سیاسی جدید چگونه خواهد بود و چه نیروهایی سرنوشت انقلاب را به دست خواهند گرفت.
زمانی که شما روزنامههای ارگان رسمی حزب کمونیست وقت را مطالعه کنید میبینید که نگاه بسیار منفی نسبت به سرشت اسلامی انقلاب رخ داده در ایران وجود داشت. این حس در شوروی وجود داشت که شاید بتواند در شرایط جنگی تا حدودی سمت و سوی انقلاب ایران را بخصوص از طریق حزب توده هدایت کند. به نظر میرسد که براساس ساختار نظام دو قطبی، آغاز جنگ با رضایت و تایید اتحاد شوروی بود. طبیعتا در فرایند تحولات بخصوص ظهور سیاست تفکر نوین گورباچف، جنگ باید خاتمه پیدا میکرد؛ بنابراین ما شاهد نوعی همنوایی و همگرایی قدرتهای غربی با اتحاد شوروی در مسئله جنگ هستیم.
الهه کولایی در ادامه با اشاره به اینکه پس از فروپاشی اتحاد شوروی ما شاهد نوعی رمانتیسم در سیاستهای کرملین و البته افکار عمومی روسیه هستیم، گفت: این تصور در افکار عمومی وجود داشت که با رفتن کمونیست همه چیز گل و بلبل شده، ما آمریکایی شدیم و بخشی از فرهنگ اروپایی هستیم. این تصور روسیه که به بازی برابر با غرب گرفته شده، منافع و ملاحظههای آنها در حوزه جمهوریهای پیشین از سوی غرب به رسمیت شناخته شود و در سطح منطقهای و بین المللی جایگاه برابر به آنها داده شود پاسخ مثبتی از سوی غرب دریافت نکرد.
بیشتر بخوانید: بازی دوگانه مسکو در زمین مذاکرات هسته ای
در سال ۲۰۰۶ میلادی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تمام گلایههای کرملین از غرب در تعامل با مسکو را به صراحت لیست کرد. درباره جنگ اوکراین هم مجموعه شرایط پیش روی ولادیمیر پوتین او را به سمتی برد که راهی جز این حمله نظامی نادرست برای خود متصور نبود. به نظر میرسد عوامل ژئوپلیتیکی هنوز سیاستهای روسیه را شکل میدهد. رهبران غربگرای روسیه در دهه ۹۰ فکر کردند که عامل ژئوپلیتیک را میتوان کنار گذاشت و آن را نادیده گرفت یا با خوش بینی روابط با غرب را گسترش داد. اما نگاه در طرف غربی و آمریکایی هیچ گاه این نبوده است.
بحثی که جرج کنان در ۱۹۴۷ مطرح میکند این است که روسها ذاتا توسعه طلب هستند و باید در مقابل آنها سدّ و اتحادیههای نظامی و امنیتی ایجاد کرد. با فروپاشی شوروی، روسها فکر میکردند دنیا و جنس رابطه غرب با روسیه تغییر کرده و تعارضی وجود ندارد. به تصور آنها روسیه، ورشو و غرب ناتو را منحل میکرد و همه چیز گل و بلبل میشد. اما نه تنها ناتو منحل نشد بلکه تا مرزهای جمهوریهای پیشین شوروی و تا مرز فدراسیون روسیه هم آمد.
الهه کولایی با طرح این پرسش که ایران در این میانه چه کاره بود؟ گفت: شاه آمریکایی توانست با شوروی کمونیست یک روابط بسیار سازنده و پایدار را به وجود بیاورد که ما امروز هم نان آن را میخوریم. رویکرد شوروی در آن زمان و نگاه روسیه امروز همین است که باید به ایران کمک کنیم تا در دامان غرب نیفتد. در این میانه ما توان موازنه سازی داریم. ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ نشان داد که میتواند از منافع خود در شرایط رقابت دو قطب قدرت استفاده کند.
ما در شرایط جنگ سرد و دورههایی پس از انقلاب اسلامی توانستیم این موازنه سازی را پیش ببریم. متاسفانه ما به توازن بخشی و موازنه سازی در رفتار سیاست خارجی خود بها نمیدهیم. برجام که امضا میشود به سمت آمریکا و اروپا میرویم و فراموش میکنیم که روسها همسایه بزرگ ما هستند و نمیتوانیم روسیه را انکار کنیم. اگر با روسیه روابط گسترده داشته باشیم میتوانیم آن را به برگه امتیازی در رابطه با ایالات متحده تبدیل کنیم و بالعکس. من معتقدم که شما زمانی که توازن در رابطه با غرب و شرق را حفظ نمیکنید آنچه رخ میدهد شرق گرایی است، نه نگاه به شرق.