اقتصاد۲۴-شب گذشته جشن سوادآموزی به ۲۱ کودک بیسرپرست بود. در کنار آن از «عمو خیاط» هم به پاس سالها فعالیتش در حوزه کودکان و برای سوادآموزی تقدیر شد. کودکان خوشحال از اینکه خواندن و نوشتن یاد گرفته بودند، عموخیاط هم خوشحال و امیدوار به آیندهسازی این کودکان.
یکدیگر را در آغوش میکشیدند. به لوحهای تقدیر خود نگاه میکردند و میخندیدند. گویی یک قدم به رویاهای خود نزدیک شده بودند. کسی چه میداند چه رویایی در سر دارند. شاید میخواهند معلم شوند، یا پرستار و حسابدار. شاید هم رویایشان این بوده که فقط بتوانند بخوانند و بنویسند. اسم خودشان را بنویسند. تابلوهای خیابانهای شهر را بخوانند و بدانند برای چه تبلیغ کردهاند.
اما همه اینها به همت جمعیتهای مردمنهادی است که سالهاست میکوشند تا از کودکان در معرض آسیب یا آسیبدیده در گوشه و کنار کشور حمایت کنند. از آنها نگهداری کنند یا به آنها آموزش دهند. سوادآموزی به ۲۱ کودک هم به همت سازمان مردمنهاد «ارفک» و «طلوع بینشانها» بود.
آموزش به این کودکان هم در ۲۰ روز انجام شد. معین کامرانی، مدیرعامل سازمان مردمنهاد «ارفک» هم در این مراسم گفت: «زنده بودن یک محور افقی از گهواره تا گور است، ولی زندگی کردن یک محور عمودی است. انسان زمانی در نقطه اوج این محور قرار میگیرد که بتواند به پیشرفت همنوع خود کمک کند.»
کامرانی با اشاره به سوادآموزی ۲۱ کودک، گفت: «به کمک فعالیتهای عموخیاط چنین اتفاقاتی صورت میگیرد. هر جایی که از شرایط سخت کاری نفسمان به شماره افتاد، عموخیاط دوباره انرژی ادامه دادن به ما داد.»
او ادامه داد: «عموخیاط از عمق جان خود برای کلاسها انرژی میگذارد. میگویند معلم باید پنچ موضوع را پشت در کلاس بگذارد، در غیر اینصورت ناخواسته به یکی از دانشآموزان خیانت کرده است؛ یعنی ملیت، قومیت، جنسیت، ایدئولوژی و طبقه را. عموخیاط هر پنج مورد را پشت در کلاس میگذارد و وقت خود را برای آموزش کودکان میگذارد.»
بیشتر بخوانید:معلولیت عامل دوم یا سوم بازماندگی از تحصیل
کودکان هم عموخیاط را که میبینند، او را تنگ در آغوش میگیرند. انگار که رفیق خود را در آغوش گرفتهاند. چرایی آن هم برمیگردد به عمری فعالیت او در جای جای این سرزمین.
علی صداقتی خیاط، مدرس و فعال حقوق کودک را «عمو خیاط» صدا میزنند. موهایش در راه آموزش به افراد بیسواد سفید شده است. پیر و جوان هم ندارد. او در شرح فعالیت خود در حوزه سوادآموزی گفت: «سالهاست که زبان فارسی را به شیوه زبان عربی درس میدهند. در حالیکه از نظر آموزش رابطه این دو زبان صفر است. برای مثال نمیتوان زبان انگلیسی را با دستور زبان آلمانی یاد داد. نشدنی است. هر زبانی مختصات خود را دارد. اما در سرزمین ما این چنین میشود!»
«عمو خیاط» در گفتگو با تجارتنیوز درباره فعالیت خود گفت: «سالها قبل کلاس خلاقیت داشتم. کلاسهای خلاقیت را از سال ۷۸ شروع کردم. اما بعد از مدتی دیدم که برخی از افرادی سواد خواندن و نوشتن ندارند. آن زمان آموزش و پرورش گفت که آموزش به آنها چهار سال طول میکشد و نهضت سوادآموزی هم گفت که حدود سه تا ۶ ماه باید در کلاسها شرکت کنند، یعنی ۱۸ ماه.»
این فعال حقوق کودک ادامه داد: «اما افرادی که سواد نداشتند، مشغول به کار بودند و زمان آن را نداشتند که در دورههای طولانیمدت کلاسها شرکت کنند. خودم شروع به یادگیری برای تدریس کردم و یک روش برای آموزش در کوتاهمدت تدوین کردم.»
عموخیاط گفت حوزه فعالیت خود را محدود به تهران نکرده است. همه مناطق کشور رفتوآمد دارد؛ از زابل گرفته تا روستاهایی در اطراف بندرعباس.
این فعال حقوق کودک توضیح داد: «بیشترین فعالیتم در استان سیستان و بلوچستان است. چراکه در این استان تعداد افرادی که سواد خواندن و نوشتن ندارند، بسیار زیاد است.»
عموخیاط گفت کار تدریس برای سوادآموزی را از سال ۱۳۸۶ شروع کرده است. در این سالها موانع زیادی بر سر راه او بود، اما هیچ زمان فعالیت خود را متوقف نکرد. از کودکان ایرانی بیشناسنامه گرفته تا اتباع افغانستان و کودکان کار، برای او فرقی ندارد. هر کدام آنها از حق آموزش دارند، فارغ از شرایطی که دارند. گاهی به زنان و مردان سالمند هم آموزش میدهد.
این فعال حقوق کودک از چالشهای کاری خود به «تجارتنیوز» گفت: «دولت کاری به ما نداشته باشد، ما راحتتریم. نمیگوییم از ما حمایت کنند، فقط کاری به کار ما نداشته باشند. بسیاری از مواقع کلاسهای ما را تعطیل کردهاند.»
او ادامه داد: «ما برای آموزش به افراد نیاز به جا، کتاب، دفتر و... داریم. از هیچ کودکی هم هیچ هزینهای دریافت نمیکنیم. نهادها هم کمکی نمیکنند. همه اینها را خودمان تهیه و آماده میکنیم. با همه اینها باز هم در مسیر ما موانعی میگذارند. شاید بتوان گفت زابل تنها جایی است که با همکاری میکنند. سایر مناطق چشم خود را میبینند.»
این فعال حقوق کودک توضیح داد: «سوال این است که چرا این تعداد بازمانده از تحصیل و بیسواد در کشور داریم؟ تعداد کودکانی که از تحصیل بازماندهاند، بسیار زیاد است. دولت به روی خود هم نمیآورد. گاهی با همکارانمان از ساعت هفت صبح تا ۱۱ شب کلاس آموزشی برگزار میکنیم.»
عموخیاط گفت: «از میان افرادی که آموزش دادهایم، کسانی داریم که ادامه تحصیل دادهاند و به دانشگاه هم رفتهاند. زبان فارسی توان این را دارد که در زمان کوتاهی بتوان با آن آموزش لازم را داد.»
او در حمایت از آموزش به زبان مادری هم گفت: «اینطور نیست که فقط با زبان فارسی به افراد آموزش دهیم. ما زبان هر منطقه را در نظر میگیریم. فرقی ندارد، ترک، کرد، بلوچ و... باشد، چند جلسه اول را با زبان مادری به او آموزش میدهیم. سایر جلسات هم را با زبان فارسی برگزار میکنیم. دولت به آموزش با زبان مادری توجه چندانی ندارد. چشم خود را روی این موضوع بستهاند.»
تعداد بازماندگان از تحصیل و افراد بیسواد مطلق در کشور کم نیست. کسانی که به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی و... از آموزش محروم ماندند.
اخیرا نیز علیرضا عبدی، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به خبرگزاری ایلنا گفت که هماکنون یک میلیون و ۷۰۷ هزار بیسواد مطلق در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ ساله و حدود هفت میلیون و ۴۰۰ هزار بیسواد مطلق در گروه سنی ۶ سال به بالا داریم.
ضمن آنکه به گفته رئیس سازمان نهضت سوادآموزی ۲.۵ میلیون نفر هم نوسواد داریم. همچنین یک میلیون نفر از اتباع در ایران نیز بیسواد و کمسواد هستند. در مجموع میتوان گفت بیش از ۱۰ میلیون بیسواد و کمسواد در ایران داریم.
از سوی دیگر تعداد بازماندگان از تحصیل و آنها که ترک تحصیل کردهاند هم کم نیست. بنا بر آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، طی سالهای تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹-۱۳۹۸، بیش از چهار میلیون کودک از تحصیل بازماندند. بنا بر گزارش این مرکز، از این تعداد بازماندگان از تحصیل، فقط حدود چهار درصد از آنها بار دیگر به سیستم آموزشی کشور جذب شدند.
همچنین بنا آمار مرکز پژوهشهای مجلس، بیش از ۹۱۱ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ از تحصیل بازماندند. حدود ۲۷۹ هزار نفر نیز در همین بازه زمانی ترک تحصیل کردند.