اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: جان کامونز در دانشکده ابرلین و دانشگاه جانز هاپکینز تحصیل کرد و بیشتر عمر حرفه ای خود را در مقام استادی دانشگاه ویسکانسین گذراند و در آنجا بود که مکتبی را بنیان نهاد که به «مکتب ویسکانسین» در اقتصاد نهادی معروف شد.
وی اقتصاددان سیاسی، جامعهشناس و تاریخدان آمریکایی، یکی از پیشگامان مکتب اقتصاد نهادی و برجستهترین مقام در تاریخ کارگران در ایالات متحده بود. کامونز یک اصلاح طلب اجتماعی فعال بود که از علوم اجتماعی برای توسعه نظریههای اقتصادی خود استفاده میکرد. او به دنبال اصلاحاتی بود که شرایط را برای کارگران بهبود ببخشد و مواردی نظیر غرامت کارگران، مقررات ایمنی کار و در توسعه برنامه تامین اجتماعی را مطرح کرد و به صورت عملی نیز در آن مشارکت داشت.
کامونز در ابتدای فعالیتش اولین مورخ و نظریهپرداز نهضت کارگری در آمریکا شد که از اتحادیههای کارگری دفاع میکرد و آن را ابزار قانونی و مشروع برای تأمین منافع کارگران میدانست.
جان راجرز کامونز در ۱۳ اکتبر ۱۸۶۲ در هالانزبورگ، اوهایو به دنیا آمد، اما خانواده او چندی بعد به ایندیانا نقل مکان کردند، جایی که کامونز در آنجا بزرگ شد. پدرش سردبیر روزنامهای با اعتقادات مذهبی قوی بود و سعی داشت حس عدالت اجتماعی را در پسرش ایجاد کند. این امر ناگزیر بر تعهد بعدی کامونز به خدمات اجتماعی و همچنین تعهد او به تغییرات اجتماعی تأثیر گذاشت.
بیشتر بخوانید: میلتون فریدمن کیست؟/ مبدع سیاست پول گرایی را بیشتر بشناسیم
کامونز پس از اتمام دوره متوسطه قصد داشت در مقطع ابتدایی تدریس کند اما موفق نشد. در واقع، تمام تجربه کار با کودکان برای او ناخوشایند بود؛ بنابراین تصمیم گرفت دیگر هرگز تدریس نکند. در عوض، در سال ۱۸۸۲، به تحصیل در کالج اوبرلین ادامه داد. پس از عملکرد نسبتاً ضعیف، او موفق شد در سال ۱۸۸۸ فارغ التحصیل شود و تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه جانز هاپکینز ادامه دهد. او جانز هاپکینز را به دلیل ریچارد تی الی انتخاب کرد که رویکرد مکتب تاریخی آلمان به اقتصاد را در آنجا تدریس میکرد.
وی پس از گذراندن دو سال در بالتیمور، سمت تدریس در دانشگاه وسلیان در کانکتیکات را پذیرفت و در همان سال ازدواج کرد. کامونز پس از گذراندن تنها یک سال در وسلیان، فعالیت خود را برای رفتن به کالج اوبرلین ترک کرد و چندی بعد موقعیتی با حقوق بالاتر در دانشگاه ایندیانا پذیرفت. او دوباره تنها یک سال در ایندیانا ماند و به تدریس اقتصاد و جامعه شناسی پرداخت. پس از آن به دانشگاه سیراکیوز در نیویورک رفت و در آنجا نیز تنها مدت کوتاهی ماندگار شد.
کامونز بعداً موضعی را با کمیسیون صنعتی ایالات متحده برای کار بر روی مطالعه در مورد مهاجرت پیدا کرد. این آغاز علاقه طولانی او به کارگری و اتحادیههای کارگری بود. با این حال وی در طول ماهها مطالعه و استرس مداوم، دچار بیماری شد. پس از آن او در فدراسیون ملی مدنی کار پیدا کرد و در زمینه مالیات کار کرد. در سال ۱۹۰۴ کامونز شروع به تدریس در دانشگاه ویسکانسین در مدیسون کرد، جایی که در آن طولانیترین حضور را داشت.
دانشگاه ویسکانسین، در آن زمان، رابطه نزدیکی با حزب مترقی و رابرت ام. لافولت داشت، که از کامونز خواست تا از طریق پژوهشهایش از برنامه اصلاحات او حمایت کند. کامونز درگیر این برنامه شد و مجموعهای از سیاستها را در مورد مقررات ایمنی در محل کار، غرامت کارگران، مقررات عمومی آب و برق و بیکاری تدوین کرد. با کار او، دانشگاه ویسکانسین رهبر اصلاحات دولتی در دورهای شد که به عنوان دوره مترقی شناخته میشد.
کامونز به عنوان عضوی از کمیسیون صنعتی ویسکانسین (۱۹۱۱-۱۹۱۳)، کمیسیون روابط صنعتی ایالات متحده (۱۹۱۳-۱۹۱۵) و هیئت حداقل دستمزد ویسکانسین (۱۹۱۹-۱۹۴۵) به فعالیت پرداخت. او همچنین شروع به نوشتن تاریخ جنبش کارگری آمریکا کرد و کار ریچارد تی الی را که شروع به مطالعه کرده بود، اما به تنهایی قادر به تکمیل آن نبود، ادامه داد.
کامونز همچنین برخی از پروندهها را از کارول رایت، کمیسر وزارت کار، قبل از مرگ رایت به ارث برد. کامونز تاریخ کار خود را در ایالات متحده در سال ۱۹۱۸ منتشر کرد. کامونز همچنین به عنوان معاون اداره ملی تحقیقات اقتصادی (۱۹۲۰-۱۹۲۸) و رئیس هیئت بیمه بیکاری شیکاگو تریدز (۱۹۲۳-۱۹۲۵) خدمت کرد. کامونز در کار بعدی خود بر نقش دولت و سایر نهادها در زندگی اقتصادی به طور کلی تمرکز کرد. او کار مهم خود را به نام اقتصاد نهادی در سال ۱۹۳۴ منتشر کرد. او تا سال ۱۹۳۳ به تدریس در دانشگاه ویسکانسین ادامه داد. کامونز در ۱۱ می ۱۹۴۵ در فورت لادردیل فلوریدا درگذشت.
کامونز به عنوان یک اقتصاددان نهادگرا سیر تطور و سازماندهی و کنترل نظام اقتصادی مدرن را تحلیل کرد. وی در واقع به بررسی مبانی حقوقی سرمایهداری روی آورد. تحلیل او حوزههای متعددی را در بر میگرفت که از جمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد:
- مدلی از روابط بین فردی که با زبانی شبه حقوقی بیان شده بود
- نظریه رفتاری روانشناسی
- نظریههای کنترل اجتماعی و تغییر اجتماعی
- نظریه سرشت شکلگیری و نقشهای قوانین کار حقوق و اخلاق آن
- نظریه زبان و نقش آن در ساخت اجتماعی واقعیت از جمله حس استمراری که با استفاده از واژگان یکسان مثلا آزادی و مالکیت به رغم تغییرات شدید محتوای آن با گذشت زمان ایجاد میشود.
- نظریههای سیستم و سازماندهی نهادی به ویژه سازماندهی بازارهای مالکیت، دولت و بنگاهها
- نظریه ساختار قدرت
- نظریه پیوند قانون و اقتصاد از جمله نظریه حل تعارضات
کامونز همچنین تلاش کرد تا در حوزه مقررات مطلوبیت عمومی، فرمان کارگران، اصلاح خدمات دولتی، کنترل شرایط کار و دیگر حوزههای قوانین ایمنی کار، بیمه بیکاری، تامین اجتماعی و... فعالیت داشته باشد و حتی شاگردانش نیز در این زمینهها فعال بودند.