اقتصاد۲۴-چهار دهه از انقلاب اسلامی میگذرد و زنان هنوز در راه رسیدن به عدالت جنسیتی هستند؛ عدالتی که با هدف درنظر گرفتن استعدادها، وظایف و نقشهای متفاوت آنها در جامعه باید محقق شود. زنان در ایران از دیرباز برای دستیابی به حقوقی که از آنها ستانده شده، به روشهای مختلفی مبارزه کردهاند و خواستهها و مطالبات خود را به نهادهای اجرایی در سیاست رساندهاند. اکنون با گذشت قرنها و دههها هنوز زنان به آن جایگاه برابر دست نیافتهاند و هنوز در خیابانها شاهد بروز رفتار خشونتآمیز با زنان و دختران هستیم؛ رفتاری که به دور از احترام و کرامت انسانی زنان تلقی میشود.
اکنون در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری، فعالان حقوق زن، برای به دست آوردن حقوق و ارزشهای انسانی خود، مطالبهگری را در پی گرفتهاند، با توجه به اینکه در این چهار دهه از انقلاب اسلامی و با تلاشهای مستمر زنان برای دستیابی به عدالت و برابری، هنوز جامعه و نهادهای اجرایی در عرصه سیاست در این مسیر موفق عمل نکردهاند، ولی زنان با ایستادگی به این راه ادامه میدهند تا روزی که عدالت به معنی واقعی کلمه اعمال شود
«فریده غیرت»، وکیل پایه یک دادگستری درخصوص تحقق عدالت جنسیتی با «اعتماد» گفتگو کرد. او از مطالبات زنان در این برهه حساس گفت: «مطالبات زنان و مردان همانند هم هستند و هیچ تفاوتی بین مطالبات این دو وجود ندارد. اگر عدهای در این تفکر بودهاند که جامعه زنان و مردان را از همدیگر منفک و حقوق این دو را از همدیگر جدا کرده و مورد تمایز قرار دهند، این روند کاملا اشتباه و کار غلطی است که در طول سالیان اخیر دیده و انجام شده است. جامعه ما به نیمی از زنان و مردان تقسیم شده است، همه باید از یک حقوق مساوی برخوردار باشند. اگر به اعتقادات مذهبی و قرآن مراجعه شود، میتوان مشاهده کرد که هرگز تفاوتی بین زن و مرد قائل نشده است. زن و مرد هر دو انسان و دارای حقوق مساوی هستند.»
او معتقد است تفاوتهای فیزیکی زنان و مردان نباید مانع از احقاق حقوق یک جنس شود. «یکسری خصوصیات در زنان و بالطبع یکسری خصوصیات دیگر در مردان است. خصوصیات فیزیکی نباید در حق و حقوق افراد تفاوت ایجاد کند. نمیتوان گفت، چون ساختار بدنی و فیزیکی زنان با مردان متفاوت است، از حقوق مساوی برخوردار نباشند. اگرچه ساختار فیزیکی این دو با هم متفاوت است، لذا باید هر دو از حقوق برابر برخوردار باشند. همیشه در فعالیتهایی که مربوط به حقوق و مساوات زنان و مردان بوده، گفتهایم که دلیل این تفاوتها را بیاورید، کجای دین از این تفاوتها گفته است؟ با کمال تاسف در سالهای اخیر با عدم برابری بین زن و مرد بسیار در جامعه روبهرو بودهایم. در عدم مساوات میان زنان و مردان، متاسفانه مشکلاتی در جامعه پیش آمده است، از جمله قانون حجاب را برای زنان مطرح کردهاند که هنوز سرنوشت آن مشخص نیست.»
غیرت در ادامه به چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری پرداخت و با اعلام همفکر بودن با پزشکیان گفت: «بنده با توجه به خط فکریام، آقای دکتر پزشکیان را تایید میکنم، چراکه ایشان هم در راستای حقوق زنان گفتهاند که باید به روشنی به مساله زنان پرداخته شود.»
«چرا باید از من نوعی حقوقی را سلب کرده باشند، اما برادر یا همسر من از آن حقوق برخوردار باشند؟ این عدم مساوات در قانون و رفع آن باید جزو مطالبات زنان باشد. ما هر دو انسان هستیم و هیچ تفاوتی بین زنان و مردان وجود ندارد. در ادیان هم به آن پرداخته شده است که تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. متاسفانه در قوانین ما شاهد این تفاوتها میان زنان و مردان بودهایم، در این مدت تلاشهایی هم برای رفع آن صورت گرفته شده است؛ توانستیم بعضی از این قوانین را تغییر بدهیم، بعضیها را خیر. بعضی از خشک اندیشیها مانع از تغییرات به طرف تکامل میشود. قطعا رییسجمهور آینده به خواستهها و مطالبات زنان شناخت دارد و با توجه به شناختی که از دکتر پزشکیان دارم، ایشان تلاش میکنند این اختلافات در زمینه حقوق و عدم مساوات بین زنان و مردان را رفع کرده و به جامعه نشان دهد که زنان و مردان هر دو انسان و از حقوق یکسانی برخوردار هستند.»
بیشتر بخوانید:پایان سودای ریاست سردار!/ چرا گندم ریاست جمهوری نصیب قالیباف نمیشود؟
«تفاوتهای فیزیکی نباید باعث برتری مردها به زنها شود. زنان و مردان باید حقوق برابر داشته باشند. زمانی که حقوق برابر داشته باشند، جامعه بسیار زیباتر، درستتر و سالمتری خواهیم داشت. من به تساوی زنان و مردان باتوجه به شرایط آن قائل هستم. نباید شرایط فیزیکی آنها مانع این برابری در حقوق زنان و مردان شود. مطالبات وخواست زنان جامعه در حال حاضر، حذف قوانینی است که نشان از این عدم مساوات دارد و ایجاد برابری در حقوق بین زنان و مردان است.» اینها را غیرت در ادامه میگوید.
«اثر نقش قانون بسیار موثر است. زمانی که قانون امتیازاتی را برای افراد قائل میشود، این امتیازات باعث ایجاد یک ناحقی خواهد شد. در جامعه شاهد این دست بیعدالتیها هستیم. امتیازاتی که یا قانونگذار قائل شده یا با تکیه بر دین این امتیازات در نظر گرفته شده. در صورتی که در قرآن بارها تکرار شده است، زن و مرد را با هم آفریدهایم و هیچ یک بر دیگری رجحانی ندارند. تفاوت ظاهری نباید باعث تفاوت در قانون و حقوق بین زنان و مردان شود. تفاوت در فیزیک زنان و مردان طبیعی است، آیا این تفاوتها باید باعث ایجاد یکسری امتیازات و برتریهای شود؟ هیچ کدام از مکاتب دینی، ازجمله مکتب دینی اسلام این موضوع را بیان نکرده است. زنان برای دستیابی به این برابری و مساوات در حقوق خود با مردان مصر و جدی هستند. باتوجه به اینکه یکسری از امتیازات بیجهت به جنس مذکر داده میشود، این امتیازات باید برابر بین زن و مرد باشد.»
غیرت معتقد است: «اصلیترین نیاز زنان، اکنون از بین بردن این عدم تساوی در حقوق است که در لایهلایه زندگی زنان سایه انداخته است. قوانین باید تغییر کند و در آن باید متذکر شد. بین زنان و مردان هیچ برتری وجود ندارد و مساوات بین آنها باید صورت گیرد.»
او همچنین به ساختار سیاسی کشور برای حل این مساله اشاره کرد و گفت: «از منظر ساختار سیاسی برای تغییر قوانین بستگی به این دارد که سیاستمداران چه کسانی هستند و چگونه میخواهند مساله را پیاده کنند و چگونه اعمال نظر کنند. اگر بین اشخاص تمایز قائل میشویم که باتوجه به پشتوانه فکری آنها اعلام میکنیم، این فرد اگر به عرصه سیاست در نقش رییسجمهور ورود کند، تغییراتی در زمینه حقوق زنان مشاهده خواهیم کرد. الان زمان بسیار مناسبی است که بتوانند قوانین را تغییر دهند. در جهت برابری زنان و مردان در حقوق قدمی برداشته شود. زمینه تغییر وجود دارد. آرزوی من این است که این تغییر در حقوق میان زنان و مردان صورت گیرد. جامعهای که از زنانی با مدارج علمی بالایی برخوردار است، از جمله زن پزشک، زن معلم، زن استاد. چرا این زنان نباید از حداقل حقوق انسانی خود برخوردار باشند، فقط به دلیل ماهیت زنانگی آنها. آرزوی من این است افرادی که در عرصه سیاست هستند و از حقوق زنان میگویند، این تساوی در حقوق را اعمال کنند و این نظام قانونی را تغییر دهند.»
غیرت میگوید: تفکیک قوانین کار بسیار مشکلی است. قوانین ما بهطور کلی باید دستخوش یکسری تغییرات وسیع شود، تکیه روی مسائل قانونی بسیار مهم است. قوانین خانواده، قوانین اشتغال یا حتی تحصیل. هیچگونه موانعی برای تحصیل برای خانمها وجود ندارد. مطالبات زنان اکنون به مراتب بیشتر است، چراکه تفاوتها و تمایزات را با گوشت و جان خودشان لمس کردهاند، باید با کمک افراد مسوول، خوشفکر و معتقد این تغییر در ساختار قانونی به وجود بیاید. رییسجمهور باید زمینه برای تغییر مهیا کند. باید ساختار جامعه را آماده و به سمت تساوی در حقوق سوق دهد. این وظیفه بر دوش کسی است که در عرصه سیاست مسوول است و با تفکر قدم برمیدارد. رییسجمهور باید بتواند مسائل جامعه را چه از بعد سیاسی و چه قانونگذاری به سمت تساوی که مدنظر ما و فعالان زنان است سوق دهد. انشاءالله که رییسجمهور فردی صالح باشد و در مسیردستیابی به تساوی حقوق زنان و مردان تلاش کند.
«دکتر عالیه شکربیگی»، جامعهشناس زنان و کارشناس حوزه زنان نیز در گفتوگویی با «اعتماد» به تبعیض علیه زنان در جامعه اشاره کرد. او معتقد است با نگاهی به حضور زنان در طول تاریخ کشور، میبینیم که حضور زنان در جامعه کم همیار، طبقانی بوده است. «جامعه کمهمیار به جوامعی میگویند که بستر تعامل و ارتباط با زنان یک نگاه از بالا به پایین و فرودست که همراه با تبعیض بوده و در انتهای آن نادیده گرفتن زنان در جامعه را با خود به همراه داشته است. در واقع برای قرنها، سالها و حکومتهایی که پشت سر گذاشتهایم، کنشهایی که از طرف کسانی که در عرصه سیاست بودهاند، بیشتر بر ماندگی و ایستایی، نادیده گرفتن و سلطه بر زنان بوده است. این نادیده گرفتنها و سلطه بر زنان از طرف مقامات حکومتی و نهادهای دستاندرکاران که بستر و ریشه آن در نهاد خانواده است، از مفهومی به نام پدرسالاری میآید که یک رابطه سلسله مراتبی است.»
«زمانی که نگاه میکنیم، در کنشگریهای مردان در عرصه اجتماع، خانواده و حتی عرصه عمومی یک نگاه از بالا به پایین نسبت به زنان وجود دارد. زمانی که از ماندگی و ایستایی صحبت میشود، در تلاش برای نگهداشتن زنان در پستو و پیشرفت نکردن آنها بوده است. به زنان گفته شده که همینقدر که در خانه هستید و بچه به دنیا میآورید، برای شما کفایت میکند. در حال حاضر همچنان این نگاه به زنان را در جامعه و خانوادهها میتوانیم شاهد باشیم، البته که در خیلی موارد شاهد تحولاتی هم در این زمینه هستیم.»
شکربیگی به نگاه فرودستانه به زنان اشاره کرد و گفت: «برای قرنها این رابطه سلسله مراتبی با زنان وجود داشته. همین رابطه سلسله مراتبی و نگاه فرودستی به زنان که در خانواده بوده، در عرصه جامعه و سیاست هم سایه انداخته بوده. در گذشته زنانی امکان ورود در عرصه سیاست را داشتند که متعلق به خانوادههای سیاسی بودهاند. در این چهار دهه که از انقلاب اسلامی گذشته، بعضا در سالهای نخست، دخترانی که پدر، همسر یا برادرشان در نهادهای سیاست حضور داشتهاند، امکان ورود به این عرصه را داشتند. در سالهای اخیر یک مقدار متفاوتتر شده و زنان نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند. این آگاهی باعث شده که کنشگری و مطالبهگری برای حقوق از دست رفته خود داشته باشند.»
این استاد دانشگاه با طرح پرسشی درخصوص دستیابی به اهداف مشترک از سوی زنان ادامه داد: «درحال حاضر پرسشی که در ذهن من مطرح میشود، این است که تا چه اندازه زنان در مسائل، کنشهای خود، مطالبهگریها و خواستههایی که دارند، چه مقدار به آن اهداف مشترک دست پیدا کردهاند؟ در پاسخ به پرسش ذهنی خودم باید بگویم چه در گذشته و چه در حال حاضر، زنان در رسیدن به خواستهها و اهداف خود راههایی که انتخاب میکنند، متاسفانه به صورت جزیرهای عمل کردهاند.
بیشتر بخوانید: تحلیلی بر افت فشار مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری
بدین صورت که اگر ما الان زنانی که درعرصه عمومی حضور دارند، به لحاظ دیدگاههای سیاسی بخواهیم نگاهی بیندازیم، شامل زنان اصولگرا، اصلاحطلب، تحولگرا و زنانی که مستقل از تمامی این دیدگاهها هستند، خواهد شد. مثلا رییسجمهوری که به قدرت رسیده است، دارای دیدگاههای اصولگرا بوده است و معاون همفکر و همدیدگاه با ایدئولوژی همسوی خود را انتخاب میکند و دقیقا در همان دوره تمام زنانی که گفتمان اصلاحطلبی، تحولگرایی، مستقل و نقد دارند، از طرف رییسجمهور و معاونت نادیده گرفته میشوند. پس میتوان گفت یکی از مطالبات زنان جامعه، نگاه برابرگرایانه به زنان خارج از جهتگیریهای عقیدهای و ایدئولوژیهایی است که آنها در سایهسارش حرکت میکنند. به دلیل اینکه نمیتوانیم بگوییم اکنون به زنانی که دارای دیدگاههای اصولگرایانه هستند، فقط به آنها توجه شود یا در دوره اصلاحطلبها به زنانی توجه شود که گفتمان اصلاحطلبی دارند یا همینطوردر دورهای که تحولگرایی است، به هیچ گفتمان دیگری پرداخته نشود و فقط باید دیدگاههای تحولگرایی حاکم باشد.»
او با طرح مطالبه اصلی زنان اعلام کرد این مطالبه وجود دارد که اگر هر کسی به مقام ریاستجمهوری انتخاب شد، زنی را به عنوان معاونت خود انتخاب کند که در واقع تجربه زیستهای نسبت به مسائل زنان داشته باشد و همینطور در عرصه عمومی حضورداشته باشد، یعنی مسائل زنان را متوجه شود و درک کند. اینکه زنی را با مدارک تحصیلی متفاوت که هیچ ربطی به مساله زنان ندارد، فقط به صرف اینکه همسو با دیدگاههای سیاسی رییسجمهور آینده باشد، به عنوان معاونت زنان خود انتخاب میکنند. بیتردید پاسخ به مسائل زنان باز بیجواب میماند و نادیده گرفته میشود. بهطور مثال در شرایط حاضر که دیدگاه اصولگرا حاکم است و دیگر دیدگاهها از جمله اصلاحطلبان، تحولگرا و مستقل را نادیده گرفته است.
از نگاه شکربیگی، مساله دیگری که وجود دارد بحث کنشگری زنان است. زمانی که به تاریخ اجتماعی ایران نگاه میکنیم، گویای این است که زنان در مواردی به همدلی میرسند، شاید یک جور راه مبارزه با تبعیض و نابرابری جنسیتی را پیدا میکنند، اما در رسیدن به اهداف مشترک جزیرهای عمل میکنند. یعنی اینکه تحت سیطرههای ساختارهای سرسخت و لجوج هستند. این ساختار سرسخت معتقد است که زنان همچنان باید جنس دوم بمانند، زن لازم نیست در عرصه اجتماع حضور پیدا کند، زن باید در نقش مادر و همسر در عرصه خصوصی باقی بماند و اجازه مطالبهگری و کنشگری را به زنان نمیدهد.
«علت جزیرهای عمل کردن زنان این است که تحت سیطره ایدئولوژیهای ساختارهای سرسخت هستند. یعنی این ساختار سرسخت و حلقه قدرت به زنان میگوید همان ایدئولوژی که من فکر میکنم تو هم باید با آن همسو باشی. اکنون شاهد احزاب و گروههای زنان هستیم که هر کدام آنها به تنهایی در بخشهای مدیریتی عمل کرده، اما برای رسیدن به هدف مشترک با احزابی که در تقابل با آنها هستند، تعاملی به شرکت و همکاری ندارند، یعنی حاضر به گفتگو نیستند. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود و به نوعی مطالبهگری زنان از بالاترین نهاد اجرایی که ریاستجمهوری است، تلقی میشود، کنش پیوسته زنان است که طی تاریخ تا به امروز حضور داشتهاند. گاهی حرکت آن رو به جلو بوده و گاهی حرکت ایستایی داشته، یعنی حرکت رو به عقب بوده که نگذارند زنان پیشرفت کنند.
همه اینها را در سه ساحت و بستر میتوان دید؛ نهاد، سازمان و تاریخ. فرض کنید اگر معرفت تاریخی غالب (دیدگاههایی که در خانواده و اجتماع است) نسبت به زنان نابرابرگرایانه، طبقاتی و بیعدالتی جنسیتی بوده، اما الان به خصوص در دهههای اخیر بیش از هر زمان دیگری شاهد حضور زنان و مطالبهگری آنها در عرصه اجتماعی هستیم، چراکه زنان توانستهاند در بستر علمورزی و آموزش به توانمندیهای خودشان در برابر آن ساختار سرسخت که به او گفته بود در عرصه اجتماع حضور پیدا نکند، ورود کنند.
زن اکنون خودش را باور کرده و نسبت به حقوق خودش آگاه شد و توانسته به ساختارهای اقتدارگرایانه بفهماند که زنان هم یک حقهایی دارند. زنان توانستهاند به نهادهای تصمیمگیر و اجرایی در حاکمیت بباورانند که زنان هم یک حق و حقوقی دارند. اینکه کاندیداهای ریاستجمهوری در سخنرانیهای قبل از انتخابات خود فقط میگویند که ما به زنان حقوق برابر و امکانات میدهیم، بعد از تایید شما و فردای رای گرفتن دوباره به زنان میگویند بفرمایید در خانههای خودتان و ما به شما کاری نداریم. در اینجا نهادهای ناتوانساز بیشتر نمود پیدا کرده که همیشه در تلاش بوده زنان را درسطح پایین نگه دارند، مرزهای سرسختگیرانه را در برابر زنان به وجود میآورد و در ادامه مفهوم سقف شیشهای شکل میگیرد. الان زنان کنشگر انتقادی به عنوان کنشگر نمادی توانستهاند عرصههای حاکمیتی را وادار کنند که به خواستههای آنها توجه کنند. در واقع، کاندیداهای ریاستجمهوری از شعار برای حقوق و مسائل زنان دست بردارند و در حد عملیاتی به خواستهها و مطالبهگریهای زنان توجه کنند.»
طرح نور و آسیبهای حاصل از آن، بحث دیگری بود که شکربیگی به آن اشاره کرد؛ «اکنون در جامعه بحثی وجود دارد مبنی بر مدیریت پوشش زنان. اینکه ساختارهای سرسخت و حلقه قدرت، نگاه واحد به زنان دارند و همه زنان باید آن پوششی را داشته باشند که ساختار تصمیمگیرنده میگوید. به نظر من کاندیداهای ریاستجمهوری باید نظر خودشان را راجع به این طرح بیان کنند. در مناظرهها، مشخصا در این باره صحبت نمیکنند که چه دیدگاهها و برنامههایی درباره طرح صیانت نور دارند. زمانی که به طرح صیانت نور نگاه میکنیم، در آن چیزی جز خشونت، پرخاشگری و تبعیض علیه زنان که از نظر ساختار سرسخت، شلحجاب یا بدحجاب هستند، نیست. این موضوع از مواردی است که زمانی که فردی میخواهد در نقش ریاستجمهوری این جامعه به عرصه سیاست ورود کند، باید نظر بدهد و برنامههایی که برای این طرح پیش رو دارد را اعلام کند.»
او همچنین ادامه داد: «بحثی در جامعهشناسی بدن وجود دارد، مبنی بر مدیریت بدن. براساس این تئوریهای جامعهشناسی، هر کسی میتواند برای پوشش و لباس و سبک زندگی خودش تصمیم بگیرد تا جایی که به دیگران و سلامت اجتماعی صدمه و آسیب وارد نکند. اکنون بعضی از افراد میگویند کسانی که بیحجاب هستند سلامتی اجتماعی دیگران را زیر سوال میبرند. اصلا اینگونه نیست، در واقع هر انسانی حق دارد آنگونه که سالم و سلامت است در جامعه زندگی کند. ما الان در جامعه با نافرمانی مدنی زنان و دختران در برابر بحث حجاب مواجهیم. میبینیم به رغم همه تلاشهای ساختارهای اقتدارگرایانه و سرسخت حلقههای قدرت که در برابر دختران داشتهاند، همچنان زنان و دختران نافرمانی مدنی خودشان را در سکوت و شجاعانه به سوی جلو پیش میبرند. در تعریف جامعه آمده است؛ گروههایی از مردم که در جایی با یکدیگر زندگی و با هم در تعامل هستند. ما سالها شاهد این بودهایم که به زور خواستهاند برای پوشش زنان تصمیمگیرنده باشند.
زن همیشه در عرصه تاریخ ایران در مناسبات قدرت تعریف شده است. هر جا که قدرت خواسته، چادر را از سرش درآورده؛ در زمان رضا شاه به زور در کوچهها چادر را از سر زنان برمیداشتند. چرا؟ چون قدرت میخواست. اکنون هم حلقه قدرت میگوید زنان این پوشش را باید داشته باشند. بعضی از زنان در مقابل دست به نافرمانی زده و اعلام میکنند که ما به این سبک میخواهیم زندگی کنیم و به کسی هم صدمه نمیزنیم. اینکه بیاییم دختری را به دلیل حجاب با برخوردهای خشن سوار ونها کنیم، امنیت و سلامت روانی جامعه را تحتالشعاع قرار میدهیم. احترام به حقوق شهروندی آن دختر را به زیر پا بکشانیم. به نظر من در واقع تاثیر مثبتی در سلامت اجتماعی جامعه نخواهد گذاشت و اثرات بالعکس دارد.»
از نگاه این استاد جامعهشناسی، اصلیترین نیازهای زنان؛ امنیت و سلامت اجتماعی آنهاست. این سلامت و امنیت اجتماعی به وسیله نهاد ریاستجمهوری که بالاترین نهاد اجرایی است، میتواند مورد توجه قرار گیرد. ما شاهد این بودهایم که زنان برای گرفتن حق خود جانشان را کف دست خود گذاشتند، پس این زنان شایسته کرامت واحترام و نگاههای احترامآمیز و برابریخواه هستند.
خانم استیواک؛ فیلسوف و نظریهپرداز حقوق زنان، گزارهای دارد مبنی بر اینکه آیا زنان میتوانند صحبت کنند، سوال من هم این است آیا زنان میتوانند در عرصه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی حضور پیدا کنند؟ اگر این حضور مهیا شد، چگونه؟ در بستر ارزش گذاشتن بر آگاهی زنان، الان زنان نیمی از جامعه هستند، اگر نیمی از جامعه را ناتوان کنیم و نگذاریم از توانمندیهای آنها استفاده شود، طبیعی است که جامعه حرکت رو به جلو ندارد و در ماندگی وایستایی قرار میگیرد. کاندیداهای ریاستجمهوری باید بدانند که زنان اکنون همانند زنان پنجاه سال گذشته نیستند. زنان با آگاهی به حقوق خود و باور به توانمندیهای خود هستند، پس نمیتوانند با آنها رفتارهایی داشته باشند که در گذشتههای دور با زنان داشتند.
از نگاه این کارشناس حوزه زنان، بحث دیگری که در مطالبهگری زنان وجود دارد، مطالبهگریهای سیاسی زنان است. اینکه همیشه در پاسخ به مطالبهگریهای زنان، ضعف حاکمیتی وجود دارد، به دلیل اینکه قوانین مستحکم و پایداری برای حمایت از زنان وجود ندارد. قوانین در مجلس تصویب میشود، نهادهای ناتوانساز و سرسخت نمیگذارند زنان اندیشمند و متفکری وارد مجلس شوند و همچنان مرزهای سختگیرانه خودشان را در برابر خواستههای زنان میکشند و مفهوم سقف شیشهای را در برابر زنان شکل میدهند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم، این است که به نظر من کاندیداهای ریاستجمهوری باید به این مطلب توجه کنند که امنیت روانی، اجتماعی، فرهنگی و سلامت اجتماعی زنان در یک جامعه امر بسیار مهمی است و خیلی باید به آن توجه کنند.
بیشتر بخوانید:دوقطبی پزشکیان - جلیلی در گـام دوم انتخابات؛ ۱۵ تیر روز سرنوشت و برآوردی از رقابتی بین دو قطب مقابل
هر عامل و هر مسالهای که به نوعی سلامت اجتماعی زنان را در این جامعه زیر سوال میبرد، آنها باید به واقع به آن مساله ورود پیدا کنند وآن را رفع کنند. بهتر است الان با صداقت تمام اعلام کنند که ورود به حلقه ساختار قدرت برای آنها امکانپذیر نیست و نمیتوانند در عرصه نهادهای تصمیمگیر ورود پیدا کنیم و زنان هم بدانند کدام کاندیدای ریاستجمهوری را انتخاب کنند. کدام یک به بحث مطالبهگری زنان و به تکریم و کرامت زنان در برنامههای خودش توجه میکند.»
«اکنون کاندیداهای ریاستجمهوری باید تنوع زنان را در ایران ببینند. ما فقط زنان شهری نداریم، زنان روستایی، زنانی که در محیط کارگری مشغول به کار هستند را هم داریم. این تنوع حضور زنان را باید دید و به آن احترام گذاشت. فقط براساس یک تفکر واحد ساختار ایدئولوژی به خواستههای زنان توجه نکنند. زنان به دلیل آگاهی که نسبت به حقوق خود باتوجه به حضور قوی در عرصه آموزش پیدا کردهاند، اکنون در دانشگاهها حضور زنان نسبت به مردان پررنگتر است که این خود پیامدش آگاهی زنان نسبت به حقوق خودشان است و کاندیداهای ریاستجمهوری باید به این نکته توجه کنند. مشاورانی که در کنار آنها هستند، باید نسبت به مسائل و حقوق زنان آگاه و قوی باشند.
اکنون شاهد این هستیم که درصد زیادی از دختران و زنان به دلیل اینکه در وطن خود به آنها احترام و کرامت گذاشته نمیشود، به حقوق انسانی، اجتماعی، فرهنگی و سلامت و امنیت اجتماعی آنها پرداخته نمیشود، دست به مهاجرت میزنند. متاسفانه رییسجمهورهای سابق در این مسیر برای مسائل زنان موفق عمل نکردهاند، بنابراین کاندیداهای ما در گفتوگوی درونی که با خودشان دارند به این نکته برسند که آیا میتوانند در برابر ساختار سرسخت که همیشه زنان را به عقب رانده با زبان گفتگو مقابله کنند یا خیر؟»
نهادهای ناتوانساز میخواهند زنان را در عرصه خانواده و نقش و هویت مادر تلقی کنند و در دیگر عرصهها نقش و حضور خرد داشته باشند. بهطور مثال زنان تا نقش مدیریتهای میانه حضور دارند، اما در مدیریتهای کلان حضور ندارند. نهادهای ناتوانساز با تشکیل مرز برای زنان، اجازه ورود به عرصههای قدرت را نمیدهند. رییسجمهور باید به مسائل زنان آگاه باشد، به حضور چشمگیر زنان که الان در جامعه هستند. الان آمار زنان تحصیلکرده بسیار بالا رفته است. اینکه اگر زنان از توانمندیها و قدرتهای خود درعرصه کلان جامعه استفاده کنند، بیتردید میتوانند انسدادهای اقتصادی را رفع کنند. کاندیداهای ریاستجمهوری باید به این نکته بیش از پیش توجه داشته باشند که خانوادهها از لحاظ اقتصادی بسیار با بحران روبهرو هستند و سفرههای مردم الان خالی شده است.»
شکربیگی در پایان گفت: «یکی از خواستههای من به عنوان یک دانشآموخته جامعهشناسی که در حوزه زنان مطالعه داشتم، از کاندیداهای ریاستجمهوری این است که عرصه را بر زنان تنگ نکنید. اکنون که قشر زنان آگاه و دانشمند هستند و در تمامی عرصههای اجتماعی حضور دارند و حتی توقع حضور در فعالیتهای سیاسی دارند، باید در برنامههای خود فعالیتها و توانمندیهای زنان را در سطوح کلان و میانه ببینند.
الان زنان توانمندی داریم که در حد مدیریت کلان جامعه مطرح هستند، ولی این ساختار سرسخت بگوید نه، نباید در برنامههای دولت حضور پیدا کنند. ما توقعی که از ریاستجمهوری داریم این است که در یکی از مناظرههایی که دارند به صورت واضح برنامههای خود درباره مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، احترام و کرامت زنان ایران را بیان کنند.»