اقتصاد۲۴-دوقطبی شکلگرفته میان حامیان غذارسانی به سگهای ولگرد و فعالانی که این کار را برای انسان و محیطزیست خطرناک میدانند، هر روز بیشتر از گذشته شده است. این شکاف ابعاد گستردهای یافته و راهش را به کشمکشهای مجازی داده. هر دو سوی طیف، از نظرات خود با جدیت دفاع میکنند. مدافعان غذارسانی، دیگران را دشمن حیوانات و حامی کشتار آنها میدانند و فعالان محیطزیست، حضور بیضابطۀ سگها و غذارسانی به آنها را، عاملی برای ازبینرفتن حیاتوحش عنوان میکنند.
در این میان، آمارهای ناشی از سگگزیدگی و حتی کشتهشدن چند کودک توسط سگهای ولگرد در برخی استانها هم به میان آمده است. «ابوالفضل حاجیزادگان»، جامعهشناس که در تحقیقی گسترده در این زمینه با گروهی از فعالان شرکت داشته، معتقد است دلیل اصلی این شکاف و دوقطبیسازی، بحران حکمرانی در این زمینه است. او معتقد است، دولت باید نقش جدیتری داشته باشد و تا زمانی که این مسئولیت را برعهده نگیرد، این شکاف هر روز بیشتر از گذشته خواهد شد.
**واکنشها به حمایت و غذارسانی به سگهای ولگرد، در سالهای اخیر دوگانهای را شکل داده است. عدهای سگها را فرشتگان بیزبانی میدانند که نیازمند حمایت هستند و عدهای آنها را خطرناک برای انسان، حیاتوحش و محیطزیست معرفی میکنند. عوامل مؤثر در شکلگیری این دوگانه را در چه میدانید؟
مهمترین وجه این ماجرا، بحران حکمرانی است. در تقابلی که بین این دو گروه شکل گرفته و بخشی از آن اختلاف بر سر نگرش و اولویتبندیهای مختلف است و بخشی ناشی از اختلاف منافع است، هر دو طرف انگشت اتهام را بهسوی دیگری گرفته و هرکدام وجهی از ماجرا را بیشتر برجسته میکنند و کمتر پیش آمده که این دو گروه یا سایر ناظران، بخواهند دولت را مورد انتقاد یا مخاطب خود قرار دهند. این ناشی از این است که ناامیدی از دولت برای حل چنین بحرانی بالاست. عملاً با دولتی مواجهیم که اولویتهای مهم دیگری دارد و در حوزههایی که باید حضور و مداخلۀ جدی داشته باشد، غایب است و در عوض جایی که نباید مداخله کند، این کار را انجام میدهد. حتی در رقابتهای انتخاباتی هم میبینیم که کاندیداها دربارۀ موضوعاتی از این دست، اصلاً صحبت نمیکنند و این بهروشنی نشان میدهد که چقدر برطرفکردن این بحران، خارج از مسئولیتهای دولت فرض گرفته شده است.
**آیا این قطبیسازی، متأثر از سایر قطبیسازیهای موجود در جامعه است؟
دوقطبی شکلگرفته، با یک الگویی نسبتاً مشابه دیگر دوقطبیهای موجود شکل گرفته است. از سویی این دو گروه چه در فضای آنلاین و چه آفلاین، در حلقۀ همفکران خود حضور دارند و اطلاعات، اخبار و محتویاتی از همفکران خود را میبینند و منتشر میکنند. برای مثال در فضای آنلاین، عمدتاً حامیان حیوانات در فضای اینستاگرام قدرت بیشتری دارند و روحیات کاربران این پلتفرم بیشتر با این محتوا سازگار است، اما حفاظتگران بیشتر در فضای توییتر حضور دارند و در آن پلتفرم صدایشان بلندتر است؛ این را بهصورت نسبی بیان میکنیم.
با دولتی مواجهیم که اولویتهای مهم دیگری دارد و در حوزههایی که باید حضور و مداخلۀ جدی داشته باشد، غایب است و در عوض جایی که نباید مداخله کند، این کار را انجام میدهد. حتی در رقابتهای انتخاباتی هم میبینیم که کاندیداها دربارۀ موضوعاتی از این دست، اصلاً صحبت نمیکنند و این بهروشنی نشان میدهد که چقدر برطرفکردن این بحران، خارج از مسئولیتهای دولت فرض گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:هشدار وزارت بهداشت؛ ثبت بیش از ۹۰ هزار حیوانگزیدگی
**میخواهم بگویم از ویژگی پلتفرمها و کاربرانش، میتوان فهمید چرا این قطبیسازی شکل گرفته و میتواند به این شکل ادامه پیدا کند و تشدید شود. این درحالیاست که صدای این گروهها به همدیگر نمیرسد و بههمیندلیل، این وضعیت به همین منوال ادامه پیدا میکند و این یکی از مصادیق بحران حکمرانی است و نمیتوان با دمیدن بر آتش این تقابلها چه در فضای آنلاین چه آفلاین، امیدوار بود که جامعه به تصمیم درستی برسد. باید دولت کارآمدی بر سر کار باشد و تصمیم منطقی و حسابشدهای در این حوزه بگیرد؛ بنابراین این تقابل و فضای موجود را ناشی از بحران حکمرانی میدانید و فکر میکنید عدم مداخلۀ دولت، عامل چنین شرایطی شده است؟
این بحران از آن مصادیقی است که ضروری است دولت در آن مداخله کند و برایش برنامۀ مشخص داشته باشد؛ اما نه دولت توجهی میکند و نه ناظران بحران که شامل متخصصان و کنشگران و مردم میشوند، دربارۀ آن واکنشی دارند. تا وقتی این وجهۀ ماجرا مورد توجه قرار نگیرد، این تقابل ادامه خواهد داشت و نمیتوان از دل وضعیت دوقطبی بحران را حل کرد. تا تلاش نشود دولت در این زمینه کارآمد و پاسخگو شود، این بحران فقط تشدید خواهد شد و این وضعیت زنگخطری جدی است؛ چرا که دو طرف دعوا، بهجای آنکه طرف مقابل را سرزنش کنند، باید از دولت مطالبهگری کنند.
**مدام نحوۀ مواجهه با سگهای ولگرد در کشورهای دیگر از سوی دو قطب مورد تقابل به دیگری یادآوری میشود. از منظر جامعهشناختی، آیا این نحوۀ مواجهه قابل تعمیم است؟
دربارۀ تعمیمپذیری از الگوهای کشورهای دیگر هم باید گفت که میتوان از این الگوها با رعایت ملاحظاتی استفاده کرد. اقلیم و فرهنگ ایران متفاوت است و باید با درنظرگرفتن این موارد، راهحلی بینابین پیدا کرد؛ یعنی هم تأثیرپذیری از راهحلهای موفق در کشورهای دیگر و هم ویژگیهایی که خواست جغرافیا و اقلیم ایران است؛ بنابراین نمیتوان صرفاً با لحاظ کردن یکی از این موارد، به موفقیت رسید.
**در این سالها مخالفان غذارسانی بهشکلی که شاهدش هستیم، صدایشان کوتاه بوده و فعالیت جمعی نداشتهاند. دلیلش را در چه میدانید؟
حساسیتهایی که در این سالها در برابر فعالیتهای جمعی به وجود آمده، متخصصان این حوزه را بهسمت فعالیتهای انفرادی هل داده است و ما عملاً شاهدیم که بهجای اثرگذاری اینگونه نهادها، غالباً صدای سلبریتیهای این حوزه شنیده میشود. قطعاً اگر دربارۀ فعالیتهای جمعی، حساسیتزداییهای لازم صورت بگیرد، تأثیرگذاریِ بهمراتب بیشتر و مفیدتری از سوی متخصصان در فرآیند تصمیمسازی را شاهد خواهیم بود.