اقتصاد۲۴- آغاز ماه مرداد، در خیابانهای تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، فریادهای مطالبهگر بسیاری ثبت شد. صدها پرستار خسته از سالها نادیده گرفتن خواستههای صنفی و معیشتی خود، برای اولین بار در تاریخ صد ساله نظام سلامت مدرن ایران، تصمیم گرفتند تا دست از کار بکشند و با اعتراضات گستردهای، صدای خود را به گوش مسئولان برسانند. این بار دیگر اعتراضات در چهارچوبهای رایج نگنجید؛ از تجمعات کوچک و پراکنده در مقابل وزارت بهداشت تا اعتصابهای چند روزه در شهرهایی چون شیراز، مشهد، اراک و کرمانشاه، موجی از نارضایتی در سراسر کشور به راه انداخت که نشان از بحرانی عمیق در جامعه پرستاری داشت، اعتراضاتی که نه تنها از نظر وسعت و گستردگی کمسابقه بود، بلکه تأکیدی بود بر وضعیت اضطراری که این قشر حیاتی از نظام سلامت ایران با آن دستوپنجه نرم میکند.
از مشکلات معیشتی و کمبود نیروی انسانی گرفته تا عدم اجرای قوانین مصوب و فشارهای کاری طاقتفرسا، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا پرستاران ایران را به مرحلهای از استیصال و خستگی برسانند که حتی تهدیدات کاری نیز نتواند مانع از تجمعات و اعتصابهای آنها شود. بماند که اساسا اعتراضات پرستاران شیرازی به دنبال خودکشی دو پرستار اتفاق افتاد. فشار کاری شدید، ساعات طولانی و مشکلات مالی است که موجب فرسایش روانی و جسمی آنها میشود. این وضعیت، همراه با فقدان حمایتهای روانی و معیشتی مناسب، احساس نادیدهگرفتن و ناامیدی را در میان پرستاران تشدید کرده و میتواند به بروز مشکلات شدید روانی و افکار خودکشی منجر شود.
از اصلیترین خواستههای پرستاران میتوان به اجرای کامل قوانینی مانند تعرفهگذاری خدمات پرستاری، قانون مشاغل سخت و زیانآور و افزایش پرداختیهای فوقالعاده اشاره کرد. پرستاران انتظار دارند که فارغالتحصیلان بیشتری به بیمارستانها وارد شوند تا دیگر نیازی به انجام اضافهکاریهای اجباری و طاقتفرسا نباشد و بتوانند پس از ۲۵ سال کار، مطابق قانون بازنشسته شوند. اما آیا مسئولان واقعاً به این مطالبات پاسخ خواهند داد یا همچون گذشته، سعی میکنند با وعدههای ناکافی و پرداختهای معوقه، صدای این قشر را خاموش کنند؟
بهرغم وعدههای احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستاری ایران، مبنی بر پرداخت مطالبات پرستاران از سوی دانشگاههای علوم پزشکی، مشکلات همچنان پابرجاست. به عنوان نمونه، کادر درمانی برخی بیمارستانهای شیراز به طور مشروط اعتصاب خود را پایان دادند، اما به دلیل عدم رفع مشکلات تعرفهها، اعتراضات دوباره در نقاطی مانند مشهد آغاز شد و در شهرهای دیگر نیز ادامه یافت. با پایان یافتن پاندمی کرونا و فشار شدید بر پرستاران، که منجر به نارضایتی و مهاجرت بسیاری از آنها شد، از پاییز ۱۴۰۰ با دستور رهبری، قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری به اجرا درآمد. این قانون قرار بود با پرداخت کارانه، بخشی از حقوق از دست رفته پرستاران را جبران کند و اختلاف بین دریافتی پزشکان و پرستاران را کاهش دهد.
بیشتر بخوانید: بدهکاری ۷۵۰۰ میلیارد تومانی دولت به پرستاران؛ اضافه کار اجباری پرستاران بازی با جان بیماران
با این حال، به دلیل اجرای ناقص و عدم پرداخت به موقع، نه تنها این شرایط بهبود نیافت، بلکه کمبود نیرو، فشار بیشتری بر کادر پرستاری وارد کرد و آنان مجبور به انجام اضافهکاریهای طاقتفرسا شدند. محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، اشاره میکند که «پرستاری با ۱۰ سال سابقه تنها ۱۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، اما اجرای صحیح تعرفهها میتوانست این رقم را دو برابر کند.» به همین ترتیب، پرستاران به شدت از حقوق پایین خود ناراضی هستند. یکی از پرستاران با تجربه طولانی در حرفه خود بیان کرده که مجموع دریافتی آنها به زحمت به ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان میرسد، در حالی که اضافهکاری آنها تنها ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان در هر ساعت محاسبه میشود.
در کنار این مطالبات صنفی، پرستاران خواهان اجرای عدالت در نظام سلامت نیز هستند؛ اصلیترین خواستهای که شاید بیش از دیگر موارد، قلب این اعتراضات را تشکیل میدهد. شکاف عظیم بین کارانههای پرداختی به پرستاران و پزشکان، از سالها پیش یکی از چالشهای جدی جامعه پرستاری بوده است. پرستارانی که بهرغم نقش حیاتی خود در مراقبت از بیماران و حفظ سلامت عمومی، همچنان با حقوق و مزایای ناعادلانه و به مراتب کمتر از پزشکان مواجه هستند. این نابرابری نه تنها از نظر مالی، بلکه از نظر جایگاه اجتماعی نیز، فشار مضاعفی بر پرستاران وارد کرده و به نوعی به شکاف طبقاتی درون خود نظام سلامت دامن زده است. پرستاران با تأکید بر اینکه تمامی مطالبات آنها بر اساس قوانین مصوب مجلس است، خواهان آن هستند که دولت و وزارت بهداشت به جای نادیدهگرفتن یا تعویق این قوانین، به تعهدات خود در قبال جامعه پرستاری عمل کنند.
بیشتر بخوانید: هشدار مرکز بررسیهای استراتژیک: جامعه ایران در حال ورود به فاز «مهاجرت تودهوار»
فشار کاری شدید، عدم پرداخت به موقع کارانهها، اضافهکاریهای اجباری و مخالفت با بازنشستگی قانونی پس از ۲۵ سال کار، تنها گوشهای از مشکلاتی است که این قشر با آن مواجهاند. این اعتراضات و اعتصابها فریادی است برای بهبود شرایط، فریادی که از عمق دل هزاران پرستار برخاسته تا بگوید: دیگر نمیتوانند سکوت کنند. همانگونه که در روزهای اخیر دیدیم، تجمعات پرستاران در بسیاری از شهرها، نه تنها به زودی فروکش نکرده، بلکه در حال گسترش است. از اهواز و اصفهان گرفته تا زنجان، جهرم، دهدشت و مریوان، پرستاران کشور به صفی متحد تبدیل شدهاند که با وجود تمام تهدیدها و فشارها، همچنان ایستادهاند و بر حقوق خود اصرار دارند.
این اعتراضات تنها یک نارضایتی صنفی نیست؛ بلکه نشانهای از بحران عمیقتری است که اگر به موقع چارهای برای آن اندیشیده نشود، میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای نظام سلامت ایران به همراه داشته باشد.
با ادامه اعتراضات پرستاران در سراسر کشور، روشن شد که این بحران تنها به مشکلات معیشتی و حقوقی محدود نمیشود، بلکه ریشه در ساختارهای ناکارآمد و سیاستگذاریهای نادرست در نظام سلامت ایران دارد. سالها بیتوجهی به حقوق و شرایط کاری پرستاران، موجب شده تا این قشر مهم که ستونهای اصلی ارائه خدمات درمانی در بیمارستانها و مراکز درمانی محسوب میشوند، تحت فشارهایی طاقتفرسا قرار گیرند. کمبود نیرو، ساعات کاری طولانی و بیپایان و فقدان حمایتهای روانی و اجتماعی، شرایطی را ایجاد کرده است که بسیاری از پرستاران، به جای تمرکز بر خدمترسانی به بیماران، خود درگیر مقابله با مشکلات شغلی و معیشتی شدهاند.
اعتصابها و تجمعات اخیر، با شعارهایی نظیر عدالت برای پرستاران و توقف استثمار نیروی پرستاری همراه بوده است؛ شعارهایی که نشان از آگاهی بیشتر این قشر نسبت به حقوق خود دارد. پرستاران ایران بهروشنی دریافتهاند که تنها با اتحاد و اعتراضهای گسترده میتوانند به اهداف خود دست یابند. حمایت برخی گروههای مردمی و حتی بخشهایی از جامعه پزشکی از این اعتراضات، نشان میدهد که مشکل پرستاران به یک مسئله اجتماعی گستردهتر تبدیل شده است؛ مسئلهای که دیگر نمیتوان با وعدههای موقت و اقدامات سطحی از آن عبور کرد. از سوی دیگر، تأخیر در اجرای قوانین مرتبط با نظام پرستاری، خود به یکی از عوامل اصلی این بحران تبدیل شده است.
قوانین مصوب مجلس که قرار بود به بهبود شرایط کاری و افزایش امنیت شغلی پرستاران کمک کنند، در عمل به دلیل موانع بوروکراتیک و نبود اراده سیاسی لازم، یا اجرا نشدهاند یا بهصورت ناقص و ناکافی به مرحله اجرا درآمدهاند. این امر موجب شده تا بسیاری از پرستاران از سیستم خارج شوند یا به کشورهای دیگر مهاجرت کنند، که در نتیجه کمبود شدید نیرو در نظام سلامت بهوجود آمده است. همانگونه که این اعتراضات نشان میدهد، پرستاران ایران به دنبال راهحلهای پایدار و بلندمدت برای حل مشکلات خود هستند. آنها خواستار اصلاحات بنیادین در سیاستهای نظام سلامت و بهویژه در زمینه شرایط کاری و معیشتی خود هستند. اگر دولت نتواند به این خواستهها پاسخی مناسب دهد و اقدامات موثری در این راستا انجام ندهد، آینده نظام سلامت ایران با چالشی جدی مواجه خواهد شد؛ چالشی که میتواند نه تنها کیفیت خدمات درمانی را تحتالشعاع قرار دهد، بلکه به اعتماد عمومی نسبت به سیستم درمانی نیز آسیب بزند.
یکی از پرسشهای اساسی در بحران پرستاری ایران این است: «اگر با کمبود پرستار مواجه هستیم، چرا استخدامهای کافی انجام نمیشود؟» این پرسش که به دغدغه بسیاری از فعالان حوزه سلامت تبدیل شده، نمایانگر تناقضی بزرگ در نظام بهداشت و درمان کشور است. در حالی که کمبود شدید نیروی پرستاری در مراکز درمانی کشور به وضوح احساس میشود و بسیاری از پرستاران شاغل به دلیل فشار کار، اضافهکاریهای اجباری، و شرایط نامناسب معیشتی به مرحله فرسایش رسیدهاند، شاهدیم که تعداد زیادی از فارغالتحصیلان پرستاری همچنان بدون شغل باقی میمانند و در جستجوی فرصتهای شغلی به خارج از کشور مهاجرت میکنند.
مسئله مهاجرت پرستاران حرفهای نیز موضوعی پیچیده و چندوجهی است. بسیاری از این پرستاران، به دلیل شرایط نامناسب کاری و پرداختهای ناکافی، ترجیح میدهند تا به کشورهای دیگر مهاجرت کنند، کشورهایی که به پرستاران ایرانی با آغوش باز و حقوق و مزایای بهتر خوشآمد میگویند. مهاجرت پرستاران نیز در مرحله هشدار است، چنانچه رئیس کل سازمان نظام پرستاری ایران اعلام کرد که مهاجرت پرستاران از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ دو برابر شده و عمدتاً به دلیل مشکلات معیشتی و وضعیت نابسامان استخدامی است. کمبود پرستار در کشور و بیمارستانها سبب اضافه کار اجباری برای پرستاران شده است.
بیشتر بخوانید : تبدیل اعتراض صنفی به بحران سیاسی؛ اعتراض پرستاران شغلی است پس به جای پلیس گفتگو کنید
زنان حدود ۷۰ درصد جامعه پرستاری را تشکیل میدهند و بهدلیل کمبود نیروی پرستاری، باید اضافهکار اجباری را تجربهکنند. گاهی میزان اضافه کاری آنها به ۸۰ ساعت میرسد و نسبت پرستار به تخت در کشور حدود یک است. آبان ۱۴۰۲، محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، از مهاجرت سالانه بالغ بر۳ هزار پرستار در سال خبر داد و گفت که کمبود پرستار درحالحاضر آنقدر جدی است که بهدلیل این کمبود، بیماران جان خود را از دست میدهند!
ایران، که با کمبود نیروی انسانی در بخش پرستاری مواجه است، در استخدام و حفظ این نیروها ناکام بوده و یا با موانع بوروکراتیک و بودجهای روبهرو است. در حال حاضر، سالانه حدود ۸ تا ۱۰ هزار فارغالتحصیل پرستاری از دانشگاههای کشور وارد بازار کار میشوند، اما این تعداد به هیچ وجه کافی نیست تا به نیاز واقعی نظام سلامت ایران پاسخ دهد. برآوردها نشان میدهد که برای رسیدن به استانداردهای جهانی در تعداد پرستاران به ازای هر هزار نفر جمعیت، ایران نیاز به استخدام دهها هزار پرستار جدید دارد.
بر اساس معیارهای جهانی، باید به ازای هر هزار نفر جمعیت، ۶ پرستار در سیستم سلامت فعال باشند. در ایران این رقم به حدود ۱.۶ تا ۲ نفر در هر هزار نفر میرسد که نشاندهنده کمبود جدی نیروی پرستاری است. در واقع، این کمبود شدید پرستار نه تنها بر کیفیت خدمات درمانی تأثیر گذاشته، بلکه بر زندگی و سلامت خود پرستاران نیز فشار زیادی وارد کرده است. از طرفی، با توجه به افزایش جمعیت و افزایش نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی در کشور، این شکاف حتی بیشتر نیز خواهد شد، مگر اینکه اقدامات فوری و جدی در خصوص استخدام و نگهداشت پرستاران صورت گیرد.
مشکل استخدام پرستاران در ایران، به مشکلاتی، چون کمبود بودجه، نبود اراده کافی برای اجرای قوانین مرتبط، و مدیریت ناکارآمد در نظام بهداشت و درمان کشور بازمیگردد. اگر دولت نتواند این موانع را برطرف و روند استخدامها را تسریع کند، بحران پرستاری در ایران نه تنها ادامه خواهد داشت، بلکه تشدید خواهد شد. این امر میتواند تأثیرات جدی بر کل نظام سلامت کشور داشته باشد و در نهایت به سلامت عمومی آسیب بزند.